کارتون های دوران کودکی - رابین هود
برنامه دیسنی برای بازآفرینی کارتون خاطره انگیز رابین هود
برند دیسنی در ادامه بازسازی انیمیشن های جذاب و خاطره انگیزی مانند شیرشاه، مولان و علاءالدین به سراغ آخرین گزینه موجود یعنی کارتون زیبای رابین هود رفته است. این کارتون نخستین بار در سال 1973 به نمایش عمومی درآمد. اگرچه مدت زمان بسیار زیادی از زمان تولید انیمیشن موردنظر می گذرد، اما همچنان نسل های تازه با آن ارتباط معناداری پیدا می کنند. همین امر دستاندرکاران دیسنی را به سوی بازسازی کارتون محبوب شان کشانده است. برنامه اصلی مدیران دیسنی نمایش نسخه بازسازی شده در پلتفرم دیسنی پلاس است. اگر از علاقهمندان به برند دیسنی و پلتفرم های پخش محتوای آنلاین باشید، از استراتژی مدیران این برند برای راهاندازی سامانه دیسنی پلاس آگاهی دارید. چنین پلتفرمی گام نخست برای رقابت موثر با نتفلیکس و یوتیوب از سوی دیسنی محسوب میشود.
درست مانند انیمیشن بازسازی شده شیرشاه در مورد رابین هود نیز تم اصلی داستان حفظ خواهد شد. همچنین شخصیت های اصلی نیز با کمترین تغییری در نسخه بازسازی شده حضور خواهند یافت بنابراین دستکاری قابل توجهی در روند داستان و ساختار رابین هود صورت نخواهد گرفت.
کارلوس لوپز استرادا به عنوان یک کارگردان حرفه ای و دارای کارنامه ای موجه بازسازی رابین هود را برعهده خواهد داشت. همچنین کاری گرنلود هم نویسندگی فیلمنامه تازه را با اندکی تغییرات کوچک برعهده دارد. نکته مهم در این میان توقف فرآیند بازسازی رابین هود در پی بروز بحران کروناست بنابراین طرفداران این کارتون قدیمی باید مدت زمان بیشتری برای مشاهده آن بر روی پرده نقره ای صبر کنند.
برند دیسنی در طول سال های اخیر در تلاش برای فاصله گرفتن از اکران های عمومی در سینماها و یافتن راهکاری تازه برای نمایش محتوا به مخاطب بوده است. طراحی پلتفرم دیسنی پلاس نیز در همین راستا قابل توجیه خواهد بود. براساس گزارش دیسنی در ماه گذشته، پلتفرم دیسنی پلاس رکورد 50 میلیون کاربر را پشت سر گذاشته است بنابراین در آینده اخبار جذاب و هیجانانگیزی از دیسنی خواهیم شنید.
رابین هود (+عکس)
او سال ها تلاش و تمرین کرده است تا به درجه ای بالاتر از استادی در تیراندازی با تیروکمان برسد. وی می تواند با سرعت بالایی تیر پرتاب کند و رکورد وی پرتاب 10 تیر به سمت هدف تنها در 9.4 ثانیه است.
پولنیوز- اگر کسی در مورد تیراندازی با کمان تنها قهرمانان افسانه ای را قبول دارد باید حتما با "لارس اندرسون" آشنا شود. این مرد یک رابین هود و تیرانداز حرفه ای است که سال هاست تیرش به خطا نمی رود.
او سال ها تلاش و تمرین کرده است تا به درجه ای بالاتر از استادی در تیراندازی با تیروکمان برسد. وی می تواند با سرعت بالایی تیر پرتاب کند و رکورد وی پرتاب 10 تیر به سمت هدف تنها در 9.4 ثانیه است.
او همچنین قادر است تیر خود را در هوا بزند، تیری که به سمت وی رها شده باشد را در آسمان با تیر دیگری به دو نیم تقسیم می کند و .. تمام این موارد را تنها در فیلم های مختلفی مانند رابین هود مشاهده کرده بودیم که به نظر واقعیت نداشتند.
رابین هود اینترنت خودکشی کرد!
آرون شوارتز، هکر و فعال سیاسی زبردستی که به دنبال آزادی اطلاعات در اینترنت بود، آنچنان مورد کینه دولت آمریکا قرار گرفت که به خاطر جرمی کوچک سایه هولناک نیم قرن زندان را بر سرش می دید. آرون ۲۶ ساله غرق در سرخوردگی خود را به دار آویخت تا دنیا یکی از درخشان ترین استعدادهایش را از دست بدهد؛ مرگی اندوهناک که هنوز هم هاله ای از ابهام آنرا فراگرفته است.
دادگاه پس از خودکشی اتهامات را ملغی کرد اما اینکار آب رفته را به جوی برنگرداند. یک سال پس از مرگ فاجعه بار شوارتز فیلمی مستند با عنوان «پسر اینترنت» بر اساس زندگی کوتاه وی ساخته شد اما هیچکدام از مقامات دولت یا دانشگاه MIT حاضر به مشارکت در آن نشدند.
شوارتز می توانست مثل زاکربرگ بر پایه داده های کاربران یک امپراتوری بنا کرده و به عنوان شخصیت سال روی جلد مجلات برود اما راه آزادی اطلاعات برای همه را در پیش گرفت. جمله معروفی که از او به یادگار مانده این است:اطلاعات ابزار قدرت است اما مثل دیگر اشکال قدرت بعضی آنرا فقط برای خودشان می خواهند.
نشانه های نبوغ در کودکی
آرون شوارتز ۸ نوامبر ۱۹۸۶ در ایلینوی متولد شد. او اولین فرزند زوجی یهودی بود و دو برادر به نام های نوح و بنیامین داشت. پدر آرون، رابرت بنیانگذار شرکت نرم افزاری «مارک ویلیامز» بود و در سازمانی برای جلوگیری از خشونت های مسلحانه فعالیت می کرد. فعالیت پدر در زمینه نرم افزار باعث شد آرون از کودکی خود را در دنیای کامپیوتر، برنامه نویسی و اینترنت غرق کند.
او هوش سرشاری داشت و آنطور که والدینش می گفتند در ۳ سالگی خودش خواندن را آموخته بود. در همان کودکی و دوران دبستان ده ها سایت مختلف را برای موضوعات مورد علاقه اش به راه انداخته بود. آرون با سیستم آموزشی مدارس میانه خوبی نداشت و بر این باور بود که این مراکز با آموزش اطلاعاتی مثل طول رود نیل یا اولین سازنده پنیر خلاقیت را در کودکان نابود کرده و آنها را به برده شرکت ها تبدیل می کند.
او در ۱۲ سالگی و دو سال قبل از تاسیس ویکی پدیا سایت Theinfo.org را به عنوان یک کتابخانه مشارکتی راه اندازی کرد که در آن کاربران اطلاعات مفید را به رایگان آپلود می کردند اما رسانه های امریکایی به خاطر سن و سال اندک وی توجه زیادی را به این پروژه نکردند. با این حال Theinfo.org جایزه ArsDigita را برایش به ارمغان آورد. این جایزه به افراد جوانی داده می شد که دست به ایجاد سایت های غیرتجاری مفید و آموزشی زده بودند.
او ۱۴ سال بیشتر نداشت که با توسعه استاندارد فید RSS سبک جدیدی از وبگردی را پایه گذاری کرد. پس از آن سراغ Infogami رفت که بعدا به بخشی از ردیت تبدیل شد. آرون شوارتز پس از پایان دبیرستان به دانشگاه معتبر استنفورد راه یافت اما پس از یکسال تحصیل در این دانشگاه را رها کرد. دلیل ترک دانشگاه این بود که طی تعطیلات تابستان در اولین دوره کارآفرینی Y Combinator شرکت کرد و پس از آشنایی با بنیانگذار سیستم توسعه محتوای Infogami تصمیم گرفت وقت خود را صرف توسعه این پلتفرم کند. این سیستم نهایتا در ۲۰۰۵ در ردیت ادغام شد که از آرون با عنوان هم بنیانگذار آن نام برده می شود و حالا به یکی از بزرگترین سایت ها تبدیل شده است.
فعالیت سیاسی برای آزادی اطلاعات
آرون مثل گیک هایی نبود که برای فرار از دنیای واقعی به جهان صفر و یک پناه می برند. برعکس مهمترین نکته در مورد او این است که به شکلی خستگی ناپذیر استعدادش در زمینه هک و برنامه نویسی را در راستای آرمان هایی مثل بی طرفی شبکه، آزادی اطلاعات و اصلاح قوانین کپی رایت به خدمت می گرفت. از میان فعالیت های بی شمار وی می توان به همکاری در راه اندازی سازمان غیرانتفاعی Creative Commons برای به اشتراک گذاری آثار با دیگران، طراحی سایت Watchdog.Net برای ارائه اطلاعات عمومی، توسعه آرشیو OpenLibrary.org برای معرفی کتاب و گروه Demand Progress برای دفاع از آزادیهای مدنی اشاره کرد.
اصلی ترین آرمان او در زندگی کوتاهش را می توان آزادی دسترسی به اطلاعات دانست. شوارتز در ۲۰۰۸ بیانیه ای با عنوان «مانیفست پارتیزانی دسترسی آزاد» نوشت و در آن از فعالان دیجیتال و غیر دیجیتال خواست با مصادره مقالات و محتوای علمی و درخواست پول در ازای آن مبارزه کنند.
فعالیت های او تنها به بیانیه و سخنرانی ختم نمی شد. شوارتز در ۲۰۰۸ حدود ۲.۷ میلیون سند را از «سامانه پروندههای الکترونیکی دادگاه» (PACER) دانلود کرد تا آنها را به رایگان در اختیار همه قرار دهد. این سامانه دولتی به ازای دانلود هر صفحه از اسناد ۸ سنت از کاربران دریافت می کرد اما آرون و افراد دیگری بر این باور بودند که دریافت این هزینه ناعادلانه است چون اسناد دادگاه فدرال آمریکا شامل کپی رایت نیستند. پس از انتشار این حجم عظیم از داده ها PACER از شوارتز شکایت کرد اما پس از بررسی پرونده وی بی گناه شناخته شد.
شوارتز در کمپین جلوگیری از تصویب «قانون توقف حریم خصوصی آنلاین» یا SOPA حضوری فعال داشت. این قانون به بهانه جلوگیری از نقض کپی رایت در اینترنت ارائه شده بود اما برخی از این هراس داشتند که دست مقامات را در سانسور محتوا و تعطیلی سایت های مخالف به بهانه نقض کپی رایت باز بگذارد. فعالیت های این کمپین باعث شد ۱۱۵ هزار سایت صفحات خود را برای مخالفت با SOPA تغییر دهند که در نهایت مانع از تصویب آن شد. شوارتز در سخنرانی مهیجی با عنوان «ما SOPA را متوقف کردیم» دلیل این پیروزی را نقش آفرینی قهرمانانه همه افراد عنوان کرد.
دانلود میلیون ها سند از آرشیو JSTOR
نقطه اوج این اقدامات که سنگین ترین بها را هم برای آن پرداخت کرد به دانلود میلیون ها مقاله از JSTOR مربوط می شد. JSTOR آرشیو دیجیتالی از نشریات و مجلات علمی، کتاب ها و منابع مختلف است که دانلود محتوای آن ملزم حق سامانه رابین هود عضویت بوده و قوانین خاص خودش را دارد.
آرون شوارتز اما اواخر سال ۲۰۱۰ از طریق یک لپ تاپ به شبکه MIT متصل شد و با راه اندازی یک اسکریپت میلیون ها مقاله JSTOR را دانلود کرد. او در آن زمان به عنوان محقق در هاروارد فعالیت می کرد و با استفاده از حساب کاربریش در این دانشگاه می توانست هر تعداد مقاله دانلود کند اما به دلایل نامشخصی ترجیح داد مقاله ها را با حساب کاربری مهمان و از MIT دانلود کند. علاوه بر این دانلود مقالات با استفاده از اسکریپت هم خلاف قوانین JSTOR بود.
اسکریپت خاص او فشار زیادی را به سرورهای JSTOR وارد کرد و این آرشیو ناچار حساب کاربری او را بست. آرون اما باز هم از پای ننشست و مدتی بعد با حساب کاربری دیگری فعالیت خود را از سر گرفت که بعدها JSTOR مدعی شد که اینکار با وارد کردن بار بیش از حد به سامانه رابین هود سامانه رابین هود سیستم های آنها صدمه زده و به همین خاطر دسترسی کل دانشجویان MIT به آرشیو خود را قطع کرد.
آرون شوارتز بیدی نبود که با این بادها بلرزد؛ او پس از بازگشت از کمپین انتخاباتی دموکرات ها لپتاپش را برداشت و آنرا در یکی از اتاق های محافظت شده واقع در زیرزمین ساختمان مستقیما به سوییچ شبکه متصل کرد. هرچند او در مدتی کوتاه حدود ۵ میلیون مقاله را دانلود کرد اما برخی بر این باورند که این ماجرا یک تله بود چون در اتاق قفل نبود، دوربین های نظارتی او را شکار کردند و به سرعت توسط ماموران سرویس مخفی دستگیر شد.
در ژوئن ۲۰۱۱ مسئولان آرشیو دیجیتال به جای شکایت علیه آرون با وی موافقت کردند که هارد دیسک حاوی داده ها را تحویل داده و با قید ضمانت آزاد شود. با این حال در جولای ۲۰۱۱ یک هیئت منصفه فدرال او را به کلاهبرداری کامپیوتری، دسترسی غیرقانونی به اطلاعات یک کامپیوتر حفاظت شده و صدمه زدن تعمدی به یک سیستم حفاظت شده متهم کرد.
در سپتامبر ۲۰۱۲ دادستان های فدرال کیفرخواست دیگری را علیه وی تنظیم کردند که ۹ جرم دیگر از جمله سرقت را به اتهامات سابق او اضافه می کرد و می توانست وی را به نیم قرن زندان و یک میلیون دلار غرامت محکوم کند. هرچند JSTOR از شکایتش صرف نظر کرده بود اما از اینجا به بعد دیگر دولت آمریکا طرف او بود؛ مساله ای که به باور بسیاری ناشی از کینه ای بود که سیاستمداران به خاطر فعالیت های آرون علیه SOPA به دل گرفته بودند.
این بحث و جدل های حقوقی و رفت و آمدهای مکرر به دادگاه نه تنها روحیه آرون را تخریب کرده بود بلکه هزینه های کلان جدل های حقوقی با دولت او را وادار کرد از دوستانش تقاضای قرض کند. علی رغم تلاش های سه وکیل دولت حاضر نشد او را تبرئه کند و حداقل خواسته آنها ۷ سال زندان برای آرون بود، آن هم در حالی که او مشکلات جسمی او به خاطر فشار روانی عود کرده بود.
هرچند سومین وکیل آرون از بقیه کار کشتهتر بود و به پیروزی آرون در دادگاه امیدوار بود اما در خبری مبهوت کننده به وی اعلام شد آرون شوارتز خود را حلق آویز کرده است.
۱۱ ژانویه ۲۰۱۳ «تَرن استاینبریکنر-کافمن»، نامزد آرون جسد او را در آپارتمانش واقع در سامانه رابین هود بروکلین پیدا کرد. آرون شوارتز ظاهرا خود را حلق آویز کرده بود اما هیچ نوشته یا یادداشتی در مورد هدفش از اینکار از خود به جا نگذاشت.
در مراسم ختم آرون پدرش که خود از کارشناسان دانشگاه MIT بود، مدعی شد پسرش توسط حکومت به قتل رسیده و MIT هم به تمام اصول اساسی خود خیانت کرده است.
پس از مرگ وی دادستانی اتهامات علیه او را لغو کردند اما اینکار او را به زندگی برنمی گرداند. «لارنس لسیگ»، از فعالان سیاسی برجسته و استاد حقوق دانشگاه هاروارد با انتشار بیانیه ای با عنوان «دادستان قلدر» از حکومت خواست توضیح دهد چرا اینقدر مصمم بود که آرون را مجرم معرفی کند. Brewster Kahle، بنیانگذار آرشیو اینترنت هم احساس خود را اینگونه بیان کرد:
آرون در راه ساختن دنیایی آزاد ثابت قدم بود. او یکی از بهترین فرزندان نسل اینترنت بود و فقدانش مرا در هم شکست.
هکرها اما به انتشار بیانیه و گله و شکایت بسنده نکردند. گروه معروف «Anonymous» در ۱۳ ژانویه ۲۰۱۳ دو سایت متعلق به دانشگاه MIT را هک کرده و با نمایش مانیفست شوارتز از کاربران دعوت کرد مرگ او را به نمادی برای جنبش دسترسی باز تبدیل کنند. در ۱۸ ژانویه همان سال سیستم ایمیل دانشگاه هم برای ده ساعت از دسترس خارج شد. در حملات بعدی ترافیک MIT هم هدف حمله قرار گرفته و به سمت دانشگاهی کره ای هدایت شد.
کسانی که تجربه کار با آرون را داشته اند او را یکی از معدود برنامه نویس هایی می دانند که هم روابط اجتماعی گرمی داشت و هم از نظر سیاسی فعال بود. دوستانش او را شوخ طبع، باهوش و خوش رفتار توصیف می کنند.
اینکه چرا دولت نابغه ای مثل آرون شوارتز را به خاطر دانلود اسناد علمی تا حد مرگ تحت فشار روانی قرار داده و برای زندانی کردن وی از هیچ کوششی دریغ نکرد، تا کنون بی پاسخ مانده است.
ارزشهای انقلابی را از طریق سامانه نمایش درخواستی صادر کنیم
ایلنا: کارگردان فیلم مزار شریف گفت: سامانه نمایش درخواستی ظرفیتهای بسیاری را در اختیار سینمای ایران قرار میدهد و میتوان ارزشهای انقلاب را از طریق این سامانه صادر کرد.
حسن برزیده در گفتگو با خبرنگار ایلنا، یکی از این ابزارهای نوین و جدید برای ارائه آثار سینمایی را سامانه نمایش درخواستی دانست وافزود: این سیستم میتواند آثار سینمایی را راحتتر در دسترس مخاطبان قرار دهد و هر چند شاید نتواند به تنهایی جلوی قاچاق فیلم ها و نمایش غیرمجاز آنها را بگیرد اما میتواند نقش زیادی در کاهش متقاضیان فیلمهای غیرمجاز داشته باشد هرچند باید مواظب باشیم زیرا بازهم آدمهایی هستند که دنبال سودجویی هستند.
وی با اشاره به اینکه امروز کشورهای جهان از این سیستم برای معرفی فرهنگ خود و نمایش فیلمهای تولید شده استفاده میکنند، افزود: ما نیز میتوانیم از این سیستم برای معرفی ارزشهای انقلاب اسلامی و فرهنگ کشور اسلامی ایرانی خود استفاده کنیم و سند میتواند راه مهمی برای فرهنگسازی باشد.
کارگردان فیلم مزارشریف تاکید کرد: امروز فیلم یکی از مهمترین کالاهای فرهنگی است و ما نیز در این بخش آثار و کالاهای خوبی بخصوص در حوزه دفاع مقدس داریم که به شرطی که خوب عرضه شود میتواند مخاطبان زیادی داشته باشد.
برزیده افزود: باید درنظر داشته باشیم که فیلم به عنوان کالای فرهنگی قرار است دیده شود و همه راهها باید به سمت دیده شدن هرچه بهتر و بیشتر فیلمها باشد.
کارگردان فیلم دکل نظارت بر این سیستمها را درست دانست و افزود: نمیتوان با فناوری مبارزه کرد زیرا امروز فناوری زندگی و در دسترس بودن سامانه رابین هود فیلمها و اطلاعات را آسان کرده است و امروز بسیاری از مردم از طریق موبایل انواع فیلمها را میبینند بنابراین بهتر است که ما محصولات مورد تایید خود را در این پلتفرم و سیستم عرضه کنیم.
برزیده به تاثیر سیستم سامانه نمایش درخواستی بر رونق اقتصاد سینما اشاره کرد و افزود: اگر فیلمهایی که عرضه میشود درآمد داشته باشد طبیعی است که سرمایه چرخش دارد و ادامه این گردش سرمایه به سود سینمای ایران خواهد بود؛ سامانه رابین هود سامانه رابین هود البته ممکن است بعضیها تعدادی فیلم کار کنند و پس از مدتی کنار بروند اما اگر استرداد سرمایه وجود داشته باشد قطعا میتوان آثار خوبی تولید کرد.
وی ادامه داد: امروز بسیاری از افراد در صنعت فیلم و سریال کار میکنند که فعالیتشان تفننی نیست بلکه شغل آنها است و به این شغل نیز علاقه و نیاز جدی دارند به همین دلیل بازارهای جدید میتوانند به رونق مشاغل در سینما کمک زیادی کند.
برزیده با بیان اینکه حوزه پخش سینمای ایران با مشکلات جدی مواجه است، گفت: ما در حوزه پخش مشکل داریم و تبلیغاتمان نیز محدود است زیرا تلویزیون برای پخش تبلیغات فیلمها هزینه قابل توجهی از تهیهکننده میگیرد و ابزارهای دیگر تبلیغاتی نیز گران است.
وی ادامه داد: ابزارهای دیگر نیز همچون بیلبوردهای سطح شهر نیز بسیار محدود است و مخاطبان رسانههای مکتوب نیز محدود هستند به همین دلیل باید به سمت رسانههای دیگر و شیوهای جدید در عرضه و پخش فیلمها رفت و سند یکی از این راههاست.
کارتون های دوران کودکی - رابین هود
خانة رابين به دستور لُرد آلوين، پادشاه ناتينگهام، سوزانده ميشود و پدر و مادرش کشته ميشوند. رابين به همراه همة بچههاي فاميل به جنگل شروود پناه ميبرد تا از آزار و اذيت سربازان آلوين در امان باشند، اما توي جنگل با گروه راهزني به سرکردگي جان کوچولو مواجه ميشوند. بعد از آن، رابين و جان کوچولو با هم متحد ميشوند و تصميم ميگيرند که به ظلم و ستم آلوين پايان دهند. آنها ماريان لنکستر را از دست اسقف هرفورتِ طماع نجات ميدهند و به جمع خودشان ميآورندش. ماريان بايد ثروت خانوادگياش را از چنگال لرد پس بگيرد و رابين و جان، همة تلاششان را مي کنند تا او به حقش برسد.
کارتون های دوران کودکی - رابین هود
کارتون های دوران کودکی - رابین هود
خانة رابين به دستور لُرد آلوين، پادشاه ناتينگهام، سوزانده ميشود و پدر و مادرش سامانه رابین هود کشته ميشوند. رابين به همراه همة بچههاي فاميل به جنگل شروود پناه ميبرد تا از آزار و اذيت سربازان آلوين در امان باشند، اما توي جنگل با گروه راهزني به سرکردگي جان کوچولو مواجه ميشوند. بعد از آن، رابين و جان کوچولو با هم متحد ميشوند و تصميم ميگيرند که به ظلم و ستم آلوين پايان دهند. آنها ماريان لنکستر را از دست اسقف هرفورتِ طماع نجات ميدهند و به جمع خودشان ميآورندش. ماريان بايد ثروت خانوادگياش را از چنگال لرد پس بگيرد و رابين و جان، همة تلاششان را مي کنند تا او به حقش برسد.
آدم خوبها:
رابرت هانتينگتون (رابينهود): وارث خانوادة اشرافي هانتينگتون. خانة رابين به دستور لُرد آلوين سامانه رابین هود سوزانده مي شود و او مجبور مي شود که با بچه هاي فاميل به جنگل شروود فرار کند و با دار و دستة جان کوچولو روي هم بريزد.
ماريان لنکلستر: از خانوادة اشرافي لنکلستر که فعلا پيش اُسقف هرفورتِ طماع زندگي ميکند. صليب طلايي که هميشه به گردن ماريان آويزان است در واقع نشان خانوادگي لنکلستر است.
ويلفرد (ويل): دوست رابين که هميشه توي مواقع سخت به کمكش ميآيد.
پدر تاک: يک راهب پير که حوالي جنگل شروود زندگي ميکند. او از هيچ کمکي به رابين دريغ نميکند.
جان کوچولو: رهبر دار و دستة راهزنهاي جنگل شروود که از کار کردن بيزارند. توي همان برخورد اولشان با رابين ثابت کردند که اتحادي شکستناپذير دارند.
آدم بدها:
لرد آلوين: پادشاه ناتينگهام که مالياتهاي سنگين از مردم بدبخت ناتينگهام ميگيرد. به دستور او قصر خانوادة هانتينگتون ويران شد. او ترکيبي از داروغة ناتينگهام و پرنس جان در رابينهودِ والت ديزني است.
اسقف هرفورت: يک اسقف طماع که ماريان را به خاطر ثروت خانوادگياش پيش خودش نگه داشته.
گيلبرت: جنگجوي خطرناک و باوفايي که زيرنظر لُرد آلوين کار ميکند. اولين بار توي قسمت سوم ديده شد، همان موقع که خانة هانتينگتون داشت آتش ميگرفت و او با رابين جنگ ميکرد. او يک زخم روي چشمش دارد که هميشه زير موهاي بلندش پنهان ميشود. يک بار که براي نجات ماريان به جنگل شروود ميرود اتفاقي عجيبي برايش ميافتد و تصور ميشود که نيروهاي طبيعيِ جنگل، او را کشتهاند، اما بعدا (در قسمتهاي بعدي) معلوم ميشود که زنده است. گيلبرت، بعدا دشمن شاه ريچارد (شاه کشور) مي شود و تصميم ميگيرد که ديگر براي لُرد آلوين کار نکند.
سيلو: خواهر گيلبرت. بعد از مرگ فرضي گيلبرت، لُرد آلوين بهاش ميگويد که مرگ برادرش تقصير رابين بوده. سيلو، نقشهاي ميکشد تا به همراه گروه «رز سياه» انتقام برادرش را بگيرد، در حالي که مرگ گيلبرت هيچ ربطي به رابين ندارد.
گانبا و هفت موش كه كوچولو ميخواستند دريا را ببينيد راسوي شهر اُز دريا. گانبا و بوبو ميخواستند به آن جا بروند، به دريا، جايي كه خط افق، آن آبيِ رؤيايي را از سفيدي بالاي سرش جدا ميكرد.
دوروتي، دوباره آمده بود. همان دختر كوچولوي «جادوگر شهر اُز» گانبا دوروتي، جديد بود و بوبو كوچولو، يك جانشين درست و حسابي براي سگ دوروتي. مترسك و آدم آهني و شير هم مثل دوروتي آرزويي داشتند، ميخواستند به چيزي برسند و براي رسيدن به آن بايد تا شهر اُز را پياده گز ميكردند. وضعيت گانبا و بوبو و شش موش كوچولوي ديگر هم چيزي شبيه آن بود، يويشوي فروشنده، چوتاي آسيبديده و زخمي، گاكوشاي دانشمند، ايكاساماي غرغرو و آن موش دكتر و آن يكي موش دائمالخمر هم ميخواستند به جايي بروند، به شهري، چيزي شبيه شهر اُز، شهري وسط دريا به اسم «يوممي گاجيما».
يوممي گاجيما، جزيرهاي تحت سلطة «نورويي» بود، يك راسوي سفيد و بدجنس كه زندگي را به كام موشهاي جزيره، زهرمار كرده بود. نورويي معادل همان جادوگر بدطينتي بود كه دوروتي با سطل آب او را از بين برد. حالا گانبا ميبايست به دوروتي اداي دين ميكرد، بايد با شر ميجنگيد، شري كه برخلاف جادوگر بدطينت، سفيدرنگ بود.
مترسك و آدم آهني، كلاغهاي قصر جادوگر را تار و مار كردند و شير، دوروتي را از مهلكة داخل قصر نجات داد. آنها مثل گانبا و هفت موش كوچولوي ديگر متحد شدند، سر راسوي سفيد همان بلايي آمد كه سطل آب بر سر جادوگر آورده بود.
گانبا هم مثل «جادوگر شهر اُز» پر از پيام اخلاقي بود: اتحاد، بلوغ، دوستي و. در اين جور موارد، معمولا پاي اسم كليشهاي اوديسه و سفر كليشهاياش دوباره به وسط ميآيد، ولي فكر كنم حداقل براي فيلمبينها، جادوگر شهر اُز آنقدر قديمي و كلاسيك شده است كه در اين يك مورد بتوانيم بيخيال اوديسه شويم و با قطعيت بگويم كه سفر گانبا، شبيه سفر دوروتي «جادوگر شهر اُز» بود.
كارگردان گانبا، يعني اوساما دزاكي، همان كسي است كه بعدها كارتون فوقالعادة «يونيكو» را ساخت. لقب هنري دزاكي، «ماكورا ساكي» است سامانه رابین هود و توي ژاپن بهاش ميگويند «خداي انيميشنهاي مانگو.» گانبا، ممول و كماندار نوجوان جز همين انيميشنهاي مانگو است. فرق اصلي كارهاي دزاكي با بقية انيماتورهاي ژاپني در استفادة زياد او از تكنيكهاي پردة چند تكه (Split Screen)، ثابت كردن يكدفعهاي تصوير (Free-Zframe) و Strack Lighting است. البته اين تكنيكها ربطي به انيميشنهاي مانگو ندارد. انيميشنهاي مانگو به لحاظ تصويري، يك سري مشخصة بارز دارند: چشمهاي بزرگ، بينيهاي ريز و موهاي بلند و تيزتيزي كه روي صورت ميريزد
دیدگاه شما