درک مفهوم قدرت نسبی
اندیکاتور قدرت نسبی (RSI) محبوب ترین اندیکاتور تکنیکالی در بین معامله گران فارکس در سراسر جهان است. اندیکاتور RSI در دهه 1970 توسط ولز وایلدر ساخته شد. آقای وایلدر در کتاب خود در سال 1978 مفاهیم جدید در سیستم های معاملاتی تکنیکالی، توصیه کرد که تنظیم پیش فرض اندیکاتور 14 روز (چرخه نیمه ماه) باشد.RSI معمولاً برای تعیین سطح بیش از حد خریداران و فروشندگان استفاده می شود. واگرایی، وارونگی و نوسان عدم موفقیت اصطلاحات دیگری است که با استفاده از RSI مرتبط است. با این حال، اندرو کاردول، که معمولاً با نام DR RSI شناخته می شود، ایده تغییر دامنه را کشف کرد. علاوه بر این، وی دریافت که اندیکاتور RSI ممکن است در بازارهای گرایش و غیر روند استفاده شود. بنابراین، در مقاله امروز، ما در مورد یک استراتژی معاملاتی ساده و در عین حال مؤثر با استفاده از مفهوم تغییر دامنه RSI صحبت خواهیم کرد. اندیکاتور قدرت نسبی (RSI) یک اندیکاتور تجزیه و تحلیل تکنیکالی است که اندازه نوسانات قیمت اخیر را بررسی میکنه تا مشخص شود که آیا یک سهام یا دارایی دیگر بیش از حد بوده یا از آن خارج شده است. RSI توسط یک نوسان ساز (یک نمودار خط که بین دو خط حرکت می کند) با طیف وسیعی از 0 تا 100 نشان داده شده است. J. Welles Wilder جونیور این اندیکاتور را ایجاد کرد و آن را در کتاب مهم 1978 'مفاهیم جدید در سیستم های معاملاتی تکنیکالی' منتشر کرد. طبق تفسیر و استفاده سنتی، مقادیر 70 یا بالاتر در RSI نشان می دهد که سرمایه گذاری بیش از حد یا گران قیمت می شود و ممکن است برای معکوس روند یا عقب نشینی اصلاحی در قیمت آماده باشه. در مقابل، RSI 30 یا کمتر نشان می دهد که بازار بیش از حد یا کم ارزش است.
مفهوم تغییر دامنه RSI چیست؟
تغییر دامنه RSI پدیده ای است که در پاسخ به تغییر در حرکت قیمت یک دارایی اساسی، از یک اندیکاتور RSI از یک محدوده مشخص به دیگری تغییر می کند. پنج نوع مختلف از دامنه RSI وجود دارد.
هش ریت (Hash Rate) چیست؟
هش ریت (Hash Rate) یکی از اساسیترین مفاهیم برای درک مفهوم ارزهای دیجیتال و بلاک چین است؛ با اینکه قدرت هش (Hash Power) معیاری برای سنجش توان و عملکرد یک دستگاه ماینر است؛ اما فرایند هشینگ در حفظ امنیت و پایداری شبکه بیت کوین نقشی اساسی بازی میکند. برای درک درست از کارکرد نرخ هش بیت کوین، ابتدا باید با مفهوم هش، تابع هش و هش ریت آشنا شوید. اگر نمیدانید قدرت هش چرا مهم است و چطور باید هش پاور بین کوین را محاسبه کرد؟ همچنین برای دانستنِ تاثیر این مفهوم در استخراج بیت کوین و سختی شبکه (Network Difficulty)، تا انتهای این مقاله از ارز تودی با ما همراه باشید.درک مفهوم قدرت نسبی
هش چیست؟
هش (Hash) عبارتی با طول ثابت است که از تبدیل یک داده یا پیام با استفاده از یک الگوریتم به دست میآید؛ هر عبارت هش ترکیبی از حروف و اعداد طبیعی است. این عبارت حاصل تبدیل دادهها (با هر حجمی) توسط یک تابع هش است؛ به زبان ساده وقتی یک پیام را با استفاده از الگوریتم هش میکنیم عبارت به دست آمده اندازهای ثابت خواهد داشت. بنابراین صرف نظر از مقدار یا طول دادهی اولیه خروجی یک داده هش همیشه یکسان خواهد بود.
مهمترین ویژگی یک تابع هش رمزنگاری (CHF)، یک طرفه بودن آن است؛ در نتیجه نمیتوان با استفاده از مهندسی معکوس یک هش را به مقدار اولیه ورودی آن تبدیل کرد. هش کردن دادههای مشابه که از الگوریتم یکسانی استفاده میکنند، همواره نتیجهای مشابه خواهد داشت. بنابراین اگر قبلا آن دادهها را هش کردهاید، میتوانید نسبت به اعتبار یکسان بودن آن اطمینان داشته باشید. کوچکترین تغییر در دادههای اولیه (حتی تغییر یک رقم) هش به دست آمده را کاملا تغییر میدهد؛ بنابراین حدس زدن این منبع دادهها بر اساس Hash تقریبا غیر ممکن است.
الگوریتم MD5
برای مثال اگر عبارت «آکادمی ارز دیجیتال» به با استفاده از الگوریتم MD5 هش کنیم عبارت زیر به دست میآید:
cbb8e08cee7682bf5e8511a1d8e1ad21
ویژگیهای خاص هش باعث شده تا به شکل گستردهای برای حفظ امنیت آنلاین استفاده شود. بهطور کلی در برخی از سایت ها رمزهای عبور به صورت Hash ذخیره میشوند. این کار از دسترسی اپراتورها به رمز عبور کاربران جلوگیری میکند، همچنین در صورت لو رفتن رمزهای عبور، اطلاعات حساب کاربری – به علت هش شدن اطلاعات – ایمن میماند. در فرآیند رمزنگاری شبکههای بلاک چین نیز دادهها با استفاده الگوریتمهای خاص و فرایند هشینگ (Hashing) به عباراتی متشکل از حروف و اعداد تصادفی تبدیل میشوند. توابع هش رمزنگاری، ویژگی های امنیتی را به توابع هش معمولی اضافه میکنند و در نتیجه؛ شناسایی پیام و اطلاعات مربوط به گیرندگان و فرستندگان دشوارتر میشود.
الگوریتم SHA-256
یکی دیگر از الگوریتم های هشینگ پر کاربرد، SHA-256 از خانواده SHA یا Secure Hashing Algorithm به معنی الگوریتم هشینگ ایمن است. این Algorithm همان مکانیزمی است که برای هشینگ بیت کوین استفاده میشود. به دلیل اعتراض برخی از سرویس های تحت وب که برای تایید Certificate خود از الگوریتم SHA-1 به عنوان امضای دیجیتالی استفاده میکردند، آژانس امنیت ملی (National Security Agency) در سال ۲۰۰۱، به دنبال جایگزینی برای نسخه SHA-1 بود که در نهایت، نوع خاصی از خانواده SHA-2 را با نام SHA-256 انتخاب کرد.
در این الگوریتم، تمام دادههای اولیه با اندازههای متفاوت به کلید یا هش ۲۵۶ بیتی تبدیل میشوند که تا مقدار خیلی زیادی غیر قابل دیکود شدن (شکستن هش) هستند؛ به همین دلیل به این الگوریتم SHA-256 میگویند. مکانیزم مورد نظر موفق شد تا تمام مشکلات نسخه های پیشین را برطرف کند و بعد از گذشت حدود بیست سال، همچنان جزو الگوریتمهای هشینگ پرطرفدار بماند.
در فضای وب، مولدهای هش آنلاین متنوعی وجود دارند که با الگوریتم های پرکاربرد کار میکنند؛ برای نمونه میتوان به سایت passwordsgenerator.net اشاره کرد. با لمس این لینک میتوانید پس از درج عبارت دلخواهتان، هش حاصل از الگوریتم SHA-256 آن را بدست بیاورید.
قدرت هش چیست؟
هش ریت (Hash Rate) یا قدرت هش واحدی برای اندازهگیری توان محاسباتی مصرف شده برای استخراج یا پردازش تراکنشهای یک ارز دیجیتال در شبکه بلاک چین است؛ نرخ هش معیاری برای توصیف کل توان محاسباتی یک شبکه یا قدرت استخراج یک دستگاه ماینر است. به زبان ساده هش ریت، سرعت دستگاه ماینینگ در استخراج یک ارز دیجیتال مانند بیت کوین (BTC) است که با واحد هش بر ثانیه اندازهگیری میشود.
سرعت در فرایند استخراج بسیار مهم است زیرا ماینرها تلاش میکنند تا با حل یک مساله و اضافه کردن یک لیست بلاک به زنجیره شبکه، قبل از دیگران درآمد کسب کنند؛ در نتیجه دستگاههای ماینر با قدرت هش بیشتر، کارآمدتر هستند و میتوانند دادههای بیشتری را در یک ثانیه پردازش کنند.
نرخ هش معیاری برای سنجش قدرت محاسباتی بر حسب ثانیه است!
قدرت هش چه اهمیتی در استخراج دارد؟
قدرت هش توسط واحدی به نام هش بر ثانیه (Hash per Second) محاسبه میشود؛ Hashrate را مانند دیگر واحدهای اندازه گیری میتوان به واحدهای کوچک یا بزرگ تبدیل کرد. فراموش نکنید همهی واحدهای Hash بر حسب ثانیه محاسبه میشوند:
- kH/s – یک کیلوهش به معنای ۱,۰۰۰ (یک هزار) هش در ثانیه است
- MH/s -یک مگاهش به معنای ۱,۰۰۰,۰۰۰ (یک میلیون) هش در ثانیه است.
- GH/s – یک گیگاهش به معنای ۱,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ (یک میلیارد) هش در ثانیه است.
- TH/s – یک تراهش به معنای ۱,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ (یک تریلیون) هش در ثانیه است.
- PT/s – یک پتاهش به معنای ۱,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ (یک کوادریلیون) هش در ثانیه است.
قدرت هش یک دستگاه ماینینگ با تعداد هشهایی که میتواند در هر ثانیه محاسبه کند سنجیده میشود. توان هش یک شبکه مانند بیت کوین از جمع نرخ هش تمام دستگاههای استخراج فعال در آن شبکه به دست میآید. هر دستگاه ماینینگ متنناسب با قدرت محاسباتی و بهینه بودن آن برای پردازش، نرخ هش متفاوتی دارد.
هش ریت یک دستگاه معیاری برای سودآور بودن کار استخراج است. از طرف دیگر نرخ هش یک شبکه شاخصی برای امنیت ارز دیجیتال آن شبکه است. در واقع برای هک کردن یک شبکه، مهاجمان باید به کل قدرت هش آن شبکه غلبه کنند. این کار به علت نیاز داشتن به قدرت هش بسیار زیاد تقریبا غیر ممکن است.
اهمیت هش پاور (Hash Power)
در نظر داشته باشید که Hash Rate معیار مهمی برای ارزیابی امنیت و قدرت یک شبکه بلاک چین است؛ هرچه استخراج کنندگان از دستگاههای ماینر بیشتری برای کشف بلوکهای جدید استفاده کنند، قدرت هش شبکه بالاتر میرود. در این شرایط امکان بهوجود آوردن اختلال در شبکه نیز سختتر میشود.
برای مثال یک حمله ۵۱ درصدی زمانی رخ میدهد که یک فرد یا گروهی از افراد با استفاده از تجهیزات ماینینگ کافی بتوانند هش ریتی بیشتر از ۵۰ درصد قدرت هش شبکه را به دست بیاورند. در این حالت این گروه میتواند شبکه بلاک چین را کنترل کند. بنابراین؛ کاهش هش ریت میتواند به معنای آسیب پذیر شدن شبکه و پایین آمدن هزینهها برای انجام یک حمله ۵۱ درصدی باشد.
قدرت هش بالاتر، امنیت و سودآوری شبکه را نشان میدهد. هرچه نرخ هش بیشتر باشد شانس استخراج کنندگان برای یافتن بلاکهای جدید و افزایش سود و دریافت پاداش از شبکه بیشتر میشود. همچنین هش ریت بیشتر (به دلیل امنیت بالاتر شبکه) باعث افزایش قیمت آن ارز دیجیتال میشود.
هش ریت و ماینینگ
در بیت کوین از هشهای SHA-256 و RIPEMD-160 برای رمزنگاری استفاده میشود؛ این هشها توسط کارت گرافیک (GPU) محاسبه میشوند و به توان پردازشی زیاد نیازمند هستند. بسیاری از آلت کوینهایی که بعد از بیت کوین توسعه پیدا کردند از هش Scrypt استفاده میکنند. استفاده از این هش استخراج رمز ارز آنها را آسانتر میکند. وجود هشهایی که با استفاده از این الگوریتمها ساخته میشوند برای مدیریت و حفظ امنیت شبکه بلاک چین ضروری هستند.
حل کردن هش به معنی حل یک مسئله پیچیده ریاضی با استفاده از دادههای موجود در هدر بلاک (Block Header) شبکه است. هر بلاک هدر شامل بخشهای هش بلاک قبلی، زمان ثبت، سختی، نانس (Nonce)، هش هدف (Target Hash) و هش مربوط به ریشه مرکل (Merkle Root) است. استخراج کنندگان با اضافه کردن نانس به محتوای هش بلاک قبلی تلاش میکنند تا هش جدیدی تولید کنند که کمتر یا برابر با هش هدف باشد. هش تولید شده جدید به عنوان یک راه حل پذیرفته شده بلاک جدید به بلاک چین اضافه میشود و ماینرها پاداش خود را دریافت خواهند کرد. هرچه سختی شبکه (Network Difficulty) بیشتر باشد، حل کردن هش نیاز به زمان بیشتری خواهد داشت.
نحوه محاسبه Hash Rate بیت کوین
در مورد بیت کوین نرخ هش تعداد دفعاتی را نشان میدهد که مقادیر هش برای گواه اثبات کار (PoW) در هر ثانیه محاسبه میشود. الگوریتم اثبات کار یک الگوریتم است که برای تایید و اعتبار بخشی به تراکنش ها و افزودن بلاک های جدید به شبکه بلاک چین مورد استفاده قرار می گیرد.
ماینرها برای اضافه کردن دادههای جدید به شبکه بلاک چین با یکدیگر رقابت میکنند. به طور دقیقتر ماینرها تلاش میکنند تا با امتحان چندین میلیون نانس (Nonce)، هشی تولید کنند که کمتر یا برابر با هش هدف بوده و منجر به پیدا شدن و تایید بلاک جدید میشود. با هر بار تغییر نانس یک هش کاملا جدید تولید میشود. پیدا کردن نانس درست، مهمترین فاکتور برای اضافهشدن بلاک جدید به بلاک چین است.
در این سیستم هر هش شبیه یک بلیط بخت آزمایی با مجموعهای از اعداد منحصر به فرد است. برای مثال اگر عبارت حرف اول «آکادمی ارز دیجیتال» را به «اکادمی ارز دیجیتال» تغییر دهیم هش به دست آمده از عبارت cbb8e08cee7682bf5e8511a1d8e1ad21 به عبارت ۵۶۴۷f574fdca16173b5ce74dd16e76fc تغییر میکند.
سختی شبکه و Hash Rate
سختی شبکه (Difficulty) مقیاسی نسبی برای اندازه گیری میزان دشوار بودن استخراج یک بلاک جدید در بلاک چین است. به عبارت دیگر ماینرها تلاش میکنند تا یک هش کمتر از هش هدف (Target Hash) به دست بیاورند. هرچه میزان سختی شبکه بیشتر باشد توان محاسباتی بیشتری برای استخراج یک تعداد بلوک مشخص لازم است.
برای مثال سختی بیت کوین با استفاده یک نمره که از عدد ۱ (سادهترین سطح) آغاز میشود، اندازه گیری میشود. سختی بیت کوین به طور متوسط بعد از هر ۲۰۱۶ بلاک (حدود ۲ هفته) تغییر میکند. این کار با هدف ثابت نگه داشتن میزان تولید بیت کوین انجام میشود. همچنین هرچه تعداد ماینرها نیز بیشتر شود فراید ماینینگ نیز دشوارتر میشود. به همین دلیل استخراج کنندگان برای به دست آوردن سود بیشتر به قدرت هش بالاتری نیاز دارند.
هرچه ماینرهای بیشتری در شبکه فعالیت کنند، هش ریت بیشتری تولید میشود. هش ریت بیشتر به معنی تولید حدسهای بیشتر برای حل مساله است. بدیهیست هرچه تعداد این حدسها بیشتر باشد، هشها با سرعت بیشتر حل میشوند. از آنجایی که سرعت بلاک چینها برای اضافه کردن بلاکها و کوینهای جدید محدود و ثابت است، سختی شبکه برای ثابت ماندن میزان تولید به طور منظم بیشتر میشود.
قدرت هش در بیت کوین
هش ریت بیت کوین به معنی مجموع تعداد توان پردازشی ماینرها و میزان محاسبات استفاده شده برای استخراج در شبکه است. به عبارت دیگر؛ هش ریت واحد اندازه گیری توان پردازشی شبکه این ارز دیجیتال است. استخراج بیت کوین یک فرآیند حیاتی برای حفظ ارزش شبکه آن است. استخراج کنندگان به کمک دستگاههای ماینر محاسبات پیچیده ریاضیات را حل میکنند که اعتبار معاملات بیت کوین را تایید میکند.
برای حل این معادلات هر دستگاه ماینر، در هر ثانیه، میلیونها حدس میزند. وقتی نرخ هش شبکه بیت کوین به ۱۰ TH/s میرسد یعنی در این شبکه امکان انجام ۱۰ تریلیون محاسبه در ثانیه وجود دارد. هربار هش ریت شبکه بیت کوین افزایش پیدا میکند باعث صعودی شدن روند قیمت آن در بازار میشود. برای مثال نرخ هش این شبکه در ژانویه سال ۲۰۲۱ زمانی که بیت کوین به قیمت تاریخی ۴۰ هزار دلاری رسید حدود ۲۰۰ میلیون TH/s بود.
نتیجه گیری
با اینکه میتوان میزان هش ریت بیت کوین را تخمین زد؛ اما هیچ راهی برای اندازه گیری دقیق قدرت هش بیت کوین وجود ندارند. نرخ هش معمولا براساس دادههای عمومی درباره بیت کوین، مانند سختی شبکه یا سختی استخراج ارزیابی میشود. نرخ بالای هش ریت میتواند نشانی از ورود ماینرهای جدید یا افزایش توان پردازشی دستگاههای استخراج درک مفهوم قدرت نسبی باشد. به طور کلی از نرخ هش بیت کوین به عنوان یک شاخص مهم سنجش سلامت شبکه استفاده میشود. قدرت هش بیشتر به معنی وجود امنیت بیشتر و همچنین قدرت پردازش بالا در شبکه بیت کوین است.
برای بدست آوردن میزان توان هش مورد نیاز و محاسبه میزان سودآوری ماینینگ یک ارز دیجیتال مانند بیت کوین باید از یک ماشین حساب رمز ارز برای استخراج (ماشین حساب هش ریت) استفاده کنید. قبل از استفاده از این ماشین حساب، قدرت هش دستگاه، مصرف برق، هزینه هر کیلو وات ساعت برق و کارمزد استخر استخراج را به دست آورید. پس از وارد کردن این دادهها و انجام محاسبه میتوانید بفهمید که برای استخراج میزان مشخصی بیت کوین، برق مصرفی شما چقدر هزینه خواهد داشت و در نهایت از استخراج چه میزان سود کسب میکنید.
سوالات متداول
هش چیست؟
هش یک محاسبه یا حدس است که برای حل کردن یک بلاک از آن استفاده میشود.
چه مقدار هش نیاز است تا یک بیت کوین استخراج شود؟
تعداد ۲.۷ کوادریلیون هش نیاز است تا یک بیت کوین بدست بیاید.
در حال حاضر بهترین رمز ارزی که با الگوریتم SHA-256 ماین میشود چیست؟
طبق بررسی ها ورژن ساتوشی بیت کوین (Bitcoin SV)، که یک فورک از بیت کوین کش است، بهترین بازدهی را نسبت به ماینینگ با الگوریتم SHA-256 دارد؛ BSV در سال ۲۰۱۸ به وجود آمد.
چطور با اندیکاتور RSI سیگنال خرید و فروش دریافت کنیم؟
RSI یکی از متداولترین ابزارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال است. اندیکاتور RSI مخفف "Relative Strength Index" و به معنی شاخص قدرت نسبی است. فردی به نام J. Welles Wilder Jr برای اولین بار چنین شاخصی را ابداع کرد. این اندیکاتور درباره گرایش فروشندگان و خریداران به فروش یا خرید سهم، در بازه زمانی 14 (روز، هفته و ماه) اطلاعاتی میدهد و به معاملهگران در شناسایی سهم های دارای خرید و فروش بیش از حد (به اصطلاح Overbought and oversold) کمک میکند.
شاید در نگاه اول، درک مفهوم و استفاده از اندیکاتور RSI به نظر مشکل باشد. اگر تا به حال مفهوم و کاربرد RSI برایتان زیاد جا نیفتاده و یا موفق به کسب سود با استفاده از این اندیکاتور نشدهاید، این مطلب به شدت به شما پیشنهاد میشود. ما در این مطلب آن را معرفی کرده و آموزش استفاده از این اندیکاتور را به سادهترین شکل شرح خواهیم داد. همچنین سعی میکنیم با ذکر الگوهای واقعی و تمرینها، در استفاده از RSI ماهر شوید.
اندیکاتور RSI چیست؟
اندیکاتورها به طور کل به 2 دسته اندیکاتورهای معمولی و اُسیلاتورها تقسیم میشوند. اسیلاتورها اندیکاتورهایی هستند که دامنه نوسان دارند یعنی بین یک بازه خاصی نوسان میکنند. RSI هم از انواع اندیکاتورهای اسیلاتور است و بین 0 تا 100 نوسان میکند. در بازه 0 تا 100 دو ناحیه 30 و 70 نقاط کلیدی و حساس اندیکاتور شناخته میشوند. مقادیر بالای 70 اشباع خرید و مقادیر پایین 30 اشباع فروش را نشان میدهند.
هر زمان مقادیر اندیکاتور پایینتر از 30 باشد یعنی شاهد فروش در بازار هستیم، بنابراین امکان کاهش فروش و رشد قیمت وجود دارد. هنگامی که RSI مقادیر بالای 70 را نشان دهد، یعنی بازار در وضعیت خریدهای افراطی قرار گرفته و امکان کاهش جو خرید و افت قیمت وجود دارد.
RSI از معادلات پیچیده ریاضی بدست میآید. اینکه این روابط چی هستند مسئله اصلی ما نیست. ما فقط قصد داریم از آن در معاملات خود کمک بگیریم.
وزیر اندیکاتورها RSI
اندیکاتور RSI یکی از قدیمیترین و معروفترین اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال است. در واقع، این شاخص نسبی کندلهای مثبت و منفی در بازه زمانی خود را مورد مقایسه قرار میدهد و پس از خروج از فرمول، عددی بین 0 تا 100 بدست میآید.
نکاتی در مورد اندیکاتور RSI
بهترین دوره برای اندیکاتور RSI دوره 14 روزه میباشد. اندیکاتور RSI چون بین محدوده 0 تا 100 نوسان درک مفهوم قدرت نسبی می کند، یک اسیلاتور محسوب میشود. در واقع، اسیلاتور به اندیکاتورهایی گفته میشود که دامنه نوسان دارند. اندیکاتور RSI بسیار اندیکاتور قدرتمند و سودمندی است. دو نکته اصلی در مورد اندیکاتور RSI مطرح است، که در ادامه به آن میپردازیم.
- منطقه پیش فروش و پیش خرید
- خط روند، همانگونه که روی نمودار خط روند رسم میکنیم، میتوانیم روی RSI هم خط روند رسم کنیم و نتیجه بگیریم.
وقتی اندیکاتور بالای عدد 70 قرار میگیرد، در اصطلاح در منطقه پیش خرید یا خریدهای افراطی قرار دارد و اینگونه تعبیر میشود که معاملهگران به منطقه اشباع خرید رسیدهاند و ممکن است روند تغییر کند و زمانیکه اندیکاتور زیر محدوده 30 قرار بگیرد وارد منطقه پیش فروش یا فروش احساسی میشویم که امکان تغییر روند وجود دارد.
اما نکته قابل توجه اینکه؛ وقتی اندیکاتور به عدد 70 رسید همیشه اینطور نیست که خیلی خطرناک باشد و ممکن است تا چندین روز در این محدوده باقی بماند و اگر همیشه به محض رسیدن به این محدوده آن را خطرناک تلقی کنیم، ممکن است از سودهای خوب بازار جا بمانیم؛ بهترین راهکار این است که، کنار سایر ابزار تحلیل تکنیکال از اندیکاتورها به عنوان تاییدکننده استفاده کنیم که همواره بتوانیم در راستای بازار سودهای مناسبی کسب کنیم.
در نمودار فوق که مربوط به سهم تکشا است، همانگونه که میبینید با فلشهای نارنجی مناطق اشباع فروش مشخص شده است. همانطور که انتظار داشتیم تغییر روند را روی چارت مشاهده میکنیم. اما؛ فلشهای آبی بیانگر منطقه اشباع خرید میباشند و ما شاهد برگشت قیمت سهم و روند سهم میباشیم.
خطوط روند، برای نشان دادن مسیر حرکت قیمت کشیده میشوند. این خطوط میتوانند حمایت یا مقاومت در بازار بورس و همینطور، مسیر و سرعت حرکت قیمت را نشان دهند و همچنین در دورههای کاهش قیمت الگوها رو توصیف میکنند. خطوط روند از ابزارهای کلیدی تحلیل تکنیکال هستند و اگر به درستی استفاده شوند میتوانند بسیار مفید باشند؛ اما، استفاده نادرست از آنها ممکن است بیفایده یا حتی خطرناک باشد. یادگیری و آموزش اندیکاتور خط روند در بورس ساده است؛ اما، استفاده نادرست از خطوط روند ممکن است این باور اشتباه را ایجاد کند که قیمت تغییر روند داده است. در حالیکه، پرایس اکشن خلاف این را نشان میدهد.
در کل، ترسیم خط روند بر روی اندیکاتور میتواند به عنوان بخشی از استراتژی معامله در تحلیل تکنیکال به شمار رود. در نمودار زیر، به تحلیل سهم کساپا با ترسیم خط روند میپردازیم.
در نمودار فوق، خطوط روند ترسیم شده به رنگ سبز را مشاهده میکنید. همانطور که میبینید، قیمت سهم پس از شکست خط روند صعودی، حرکت رو به پایینی داشته است. اگر به خط روند ترسیم شده در اندیکاتور توجه کنید؛ پس از شکستن خط روند، دقیقا همانند قیمت روی نمودار، نوسانات اندیکاتور رو به پایین است.
نکته قابل توجه اینکه؛ زمان شکسته شدن خط روند صعودی اندیکاتور (درک مفهوم قدرت نسبی که با شکل بیضی بنفش رنگی روی اندیکاتور نشان داده شده است) اگر با دقت بیشتری نگاه کنید خواهید دید که، زودتر از شکست خط روند، قیمت سیگنال خروج را داده است، که خود مزیتی بسیار مناسب است. چرا که احتمال گیر افتادن در صف فروش را کمتر میکند.
در نمودار RSI مانند خط روند قیمت، نیاز به 3 سطح تماس داریم و هر چه خط روند نزولی RSI در سطوح پایینتر یعنی مناطقی که اشباع فروش است بشکند، فضای بیشتری برای حرکت کردن و رشد قیمت دارد.
نواحی اشباع خرید و اشباع فروش / سیگنال گیری از RSI
همان طور که در بالا نیز اشاره کردیم ناحیه بین 70 تا 100 در نمودار اندیکاتور RSI معرف ناحیه اشباع خرید است و مفهومش این است که خریداران به صورت افراطی در حال خرید هستند. از نظر RSI خرید در این نقطه توصیه نمیشود.
به یک نمونه دریافت سیگنال از اندیکاتور RSI در نمودار EURUSD توجه کنید:
همان طور که در تصویر به طور واضح مشاهده میشود، حدوداً در مقدار 80 و اشباع خرید و سیگنال خروج داشتیم. بلافاصله بعد از این سیگنال خروج، روند نزولی شده است. مجدداً در مقدار زیر ناحیه 30، اشباع فروش داشتیم و اندیکاتور سیگنال خرید داده، بعد از آن نیز روند صعودی شده است.
ناحیه بین 0 تا 30 نیز معرف ناحیه اشباع فروش است و مفهومش این است که فروشندگان به صورت افراطی در حال درک مفهوم قدرت نسبی فروش هستند. RSI در این ناحیه سیگنال خرید (Buy) صادر کرده و خرید را مناسب میداند. به بیانی هرگاه نمودار اندیکاتور سطح تراز 70 را رو به پایین قطع کند، سیگنال فروش صادر شده و باید منتظر افت نمودار قیمتی سهم باشیم. هرگاه نمودار این اندیکاتور سطح تراز 30 را رو به بالا قطع کند، سیگنال خرید صادر شده و باید منتظر رشد نمودار قیمتی سهم باشیم.
بهترین تنظیمات برای معاملات روزانه اندیکاتور RSI
برای سرمایهگذاری در بورس، علاوه بر کسب دانش و اطلاعات در این زمینه و همینطور یادگیری تحلیل، استفاده از اندیکاتور RSI برای انجام معاملات روزانه، بسیار کاربردی و سودمند است. همانطور که پیشتر گفتیم، تنظیمات پیشفرض دوره 14 روزه برای سرمایهگذاران بسیار مناسب است. اما ممکن است برخی از سرمایهگذاران و یا تاجران به دلایل مختلفی از تنظیمات متفاوتی در این زمینه استفاده کنند که امری بدیهی است.
به این دلیل که، آنها با این تفکر که اگر تنظیمات دوره RSI کمتری را در نظر بگیرند، حساسیت نوسانساز را افزایش میدهند. به این منظور که، یک نوسانساز حساس را دریافت کنند. با این حال، سرمایهگذاران در امر تنظیمات دوره RSI به 3 دسته تقسیم میشوند:
- سرمایهگذاران کوتاه مدت؛ این سرمایهگذاران، از تنظیمات دوره کوتاه تر 9 تا 11 روز را استفاده میکنند.
- سرمایهگذاران میان مدت؛ این سرمایهگذاران، معمولا از همان دوره 14 روزه که به طور پیشفرض انتخاب شده است استفاده میکنند.
- سرمایهگذاران بلند مدت؛ این نوع سرمایهگذاران، تنظیمات را روی دورههای بلندتر در بازه 20 تا 30 روزه قرار میدهند.
جمعبندی
در این مقاله سعی کردیم، با زبانی ساده و روان شما را به درک صحیحی از RSI برسانیم. نکتهای که وجود دارد این است که؛ وقتی اندیکاتور بالای منطقه 70 بود به این معنا نیست که بفروشیم، چون احتمال بالا رفتن آن وجود دارد. به هنگام خرید باید دقت داشته باشیم، چون احتمال اصلاح هست و اگر این دیدگاه را درک مفهوم قدرت نسبی داشته باشیم که در منطقه اشباع خرید، اقدام به فروش سهام کنیم، ممکن است سودهای خوب را از دست دهیم.
توصیه نویسنده به شما این است که؛ همواره هر سهم را به طور جداگانه تحلیل نمایید و از اندیکاتورها فقط و فقط در جهت تحلیل (نه سیگنال) استفاده کنید. این دلیل انقراض اکثر معاملهگرانی است که در بازارهای مالی فعالیت میکنند.
نکته آخر اینکه؛ دوستان عزیز، همواره آموزش ببینید و با آنالیز دادههای فراگرفته برای معاملات خود، مناسبترین استراتژی سازگار با روحیات خود را انتخاب کنید تا لذت بودن در بازار های مالی را به طور مکرر تجربه کنید.
استفان والت: قدرتهای بزرگ بر اساس جنگهای بزرگشان تعریف میشوند
استفان والت استاد روابط بین الملل دانشگاه هارواد آمریکا در مطلبی که در سایت فارین پالیسی در سال ۲۰۱۷ منتشر شد در مورد اثر خاطرات جمعی مشترک یک ملت همانند جنگ، بر روی سیاست خارجی و نظامی دولت آن ملت مطالبی را بیان کرده است که در ادامه مطالعه خواهید کرد. او معتقد است که اگرچه مولفه هایی مانند قدرت نسبی، جغرافیا، نوع رژیم و نظام سیاسی، ویژگی های رهبران، ایدئولوژی و. از منابع تاثیر گذار در سیاست های خارجی و نظامی هستند، ولی عامل دیگر تحت عنوان "جنگ بزرگ" وجود دارد که دولت های مختلف با هر جهان بینی و جایگاهی را وادار به اتخاذ سیاست های خارجی و نظامی بر مبنای تجارب بر آمده از آن جنگ می کند.به عبارت دیگر او معتقد است که جنگ ها،خاطرات جمعی مشترک یک ملت هستند که حتی عقلانی ترین رهبران را نیز تحت تاثیر قرار می دهند و باعث می شوند که آنها حتی سال های سال پس از جنگ بزرگشان سیاست های نظامی و خارجی کشورشان را بر مبنای آن تنظیم کنند. او برای اثبات ادعای خود، تاثیرات جنگ های بزرگ کشورهایی مانند آمریکا، ژاپن، روسیه و چین را مورد بررسی قرار داده و معتقد است که برای مثال با وجود اینکه ۷۰ سال از جنگ جهانی دوم فاصله گرفته ایم ولی این جنگ کماکان اثرات خود را به انحاء مختلف بر روی سیاست نظامی و خارجی این کشورها می گذارد و در این باره چنین می گوید:" یک جنگ خاص تبدیل به رویدادی عبرت انگیر می شود که الهام بخش بسیاری از رفتارهای متعاقب آن می گردد که مستقل از قدرت نسبی کشورها،نوع رژیم و ویژگی منحصر به فرد رهبران آن است."
از آنجایی که کشور ما نیز در گذشته ای نزدیک یک جنگ بزرگ را تجربه کرده است این نظریه می تواند به فهم ما از سیاستگذاری های نظامی و خارجی نظام در طول سه دهه اخیر کمک کند. در واقع با دریچه ای که این نظریه بر روی ما می گشاید می توانیم به خوبی درک کنیم که هر نوع رژیم با ویژگی های خاص رهبرانش و با هر ایدئولوژی که بر ایران حاکم می بود به احتمال زیاد سیاست خارجی و نظامیاش به شدت تحت تاثیر جنگ قرار می گرفت و مسیری نه چندان متفاوت با یکدیگر را طی می کردند.
ترجمه كامل مقاله والت در زیر می آید:
حتی عقل گراترین رهبران هم تحت تاثیر قدرت خاطرات جمعی هستند (استفان والت)
چگونگی توضیح و پیش بینی سیاست خارجی قدرت های بزرگ (در صورت امکان) سوالی چند ساله برای متخصصین سیاست بین الملل است. اگرچه آثار تخصصی زیادی در روابط بین الملل بر روی نظام گسترده ای از دولت ها مثل دو قطبی، چند قطبی، باز، بسته، هنجاری، ایدئولوژیک و.. تمرکز کرده اند. ما نیز علاقه مند به توضیح این هستیم که برای مثال چرا کشور X تمایل دارد که روندی را در مسیر خاصی دنبال کند در حالی که کشور Y در مسیر متفاوتی اقدام می کند.
برای مثال وجه ممیزه واقع گرایان تاکید آنها بر قدرت نسبی است. واقع گرایان تمایل دارند که تمام قدرت های بزرگ را تقریبا مشابه ببییند، به این معنی که همه آنها با اثرات ناشی از آنارشی محدود می شوند و آن چیزی که موجب می شود یک قدرت بزرگ رفتار متفاوتی با دیگران داشته باشد قدرت آن نسبت به سایرین است. دولت های در حال رشد تمایل دارند که منافع موسع تری را نسبت به افزایش قدرت خود تعریف کنند، و معمولا تغییرات بزرگ در بالانس قدرت برای آنها فرصت هایی ایجاد می کنند و گاهی اوقات انگیزه های آنها را برای شروع جنگ پیشگرانه افزایش می دهد.
برای دیگران همانند تعدادی از واقع گرایان، جغرافیا مولفه کلیدی تعیین کننده سیاست خارجه دولتها است.این رویکرد را می توان در تمایز جان مرشایمر میان "قدرت های متعادل کننده دریایی" مثل بریتانیای کبیر، آمریکا و قدرت های سرزمینی همانند آلمان و روسیه دید. جغرافیا همچنین می تواند موجب تامین تمایلات ملتی برای "مرزهای قابل دفاع" و حوزه نفوذ و تاثیرگذاری، تسهیل یا سختی دستیابی به اهدافش شود.
روش مبرهن دیگر برای توضیح سیاست خارجی ملت ها بر اساس نوع رژیم ها است. نظریه صلح دموکراتیک این مساله را طرح می کند که لیبرال دموکراسی ها متفاوت از دولت های اقتدارگرا عمل می کنند، یا حداقل در این معنا آنها یعنی لیبرال دموکراسی ها با یکدیگر نمی جنگند. در اینجا تعداد کثیری از تئوری ها وجود دارند که ابعاد گوناگون سیاست های داخلی را به رفتار سیاست خارجی دولت ها مرتبط می کنند. این ابعاد درک مفهوم قدرت نسبی تفاوت ها میان نظام پارلمانی و ریاستی، فشار گروه های ذی نفوذ و منتخب و بحث های طولانی مدت درباره اینکه آیا دیکتاتوری ها نسبت به همتایان خود تهاجمی رفتار می کنند یا نه را شامل می شود.
در آخر ما می توانیم بر ویژگی های منحصر به فرد رهبران تمرکز کنیم. چنین مبنایی تفاوت هایی را بین زمانی که ناپلئون بناپارت یا آدولف هیتلر یا لی کوان یئو و یا مائو زدونگ کشور را در تحت سلطه خویش قرار دهند، قائل است، گاهی اوقات تاثیرات رهبر منحصر به فرد می تواند سایر فاکتورها را تحت شعاع قرار دهد. چنین فرض می شود که اگر یک دموکراسی قدرتمند و بزرگ یک فرد نامعقول، عوام، عاطل و خود شیفته نامتعادل را به عنوان رییس دولت خود انتخاب کند، ما می توانیم انتظار داشته باشیم که این تصمیم اثرات زیان آوری را بر روی سیاست خارجی یک کشور و صف آرایی بین المللی آن بگذارد. چنین چیزی رخ داده است و رخ خواهد داد.
همه اینها روش های معتبری برای تفکر در مورد روابط بین الملل است، اما در حال حاضر من می خواهم با تمرکز بر روی روشی دیگر بفهمم که چرا دولت ها این گونه عمل می کنند؟ این روش یک رویکرد تاریخی است و دلیل عمده آن اثر جنگ های بزرگ می باشد. تفکرات من در این باره به دلیل تحت تاثیر و نشئت گرفته از دو کار ارزشمند اخیر است: کتاب عالی "روح ارتش" آستین لانگ (Austin Long) و مقاله امنیت بین الملل آرین طباطبایی و آنه تراسی ساموئل (Ariane Tabatabai and Annie Tracy Samuel) که در تابستان تحت عنوان "جنگ ایران و عراق چه چیزی را درباره آینده توافق هسته ای ایران به ما می گوید" (What the Iran_Iraq War Tells Us About the Future of the Iran Nuclear Deal) به چاپ رسید.
هر دوی این کارها چنین بحث می کنند که جنگ های بزرگ، تاثیرات قدرتمند و طولانی مدتی بر روی سیاست خارجی و نظامی پس از جنگ آن ملت دارند. لانگ آستین چنین بحث می کند که اولین جنگ بزرگ یک کشور منجر به شکل دادن چگونگی تفکرات درباره نهادهای نظامی و دکترین دهه های بعدی و آن درس هایی از تجربه جنگ می شود که خود را در کل سیستم آموزشی نظام نشان می دهد. طباطبایی و ساموئل نیز نشان می دهند که چگونه جنگ ایران و عراق اثر عمیق و پایداری بر روی درک نخبگان حاکم ایران از جهان خارج و چگونگی تفکر آنها از ابزارهای سیاست خارجی من جمله رویکرد انها در مورد سلاح های هسته ای گذاشته است. در هر دو مورد، به نظر می رسد که یک جنگ خاص تبدیل به رویدادی عبرت انگیر می شود که الهام بخش بسیاری از رفتارهای متعاقب آن می گردد که مستقل از قدرت نسبی کشورها، نوع رژیم و ویژگی منحصر به فرد رهبران آن است.
جنگ های بزرگ حوادثی آزاردهنده، هزینه بر و هولناکی هستند که تمام جامعه را تحت تاثیر قرار می دهند، آنها رخدادهایی هستند که آینده کل کشور روی آن قرار می گیرد. آنهایی که در این جنگ ها جنگیده اند اغلب با این تجارب آبدیده می شوند و درس های حاصل از پیروزی و شکست بر خاطر جمعی ملت حک خواهد شد. تجربه آخرین جنگ، محور بسیاری از هویت های ملی است و امنیت ملی یکی از توجیهات برجسته برای نیل به یک دستگاه دولتی قوی باقی می ماند. روایت های ساخته پرداخته توسط این دولت ها درباره جنگ های بزرگ به آنها کمک می کند که در مورد مفاهیمی همانند وطن دوستی یا شهروند خوب تعاریف خودشان را داشته باشند و همچنین کمک می کند که برای سالیان متمادی حدودی را برای گفتمان سیاسی تعیین کنند.
اگر شما خواستار فهم سیاست خارجی یک قدرت بزرگ (و قدرت های کوچک تر) هستید، بهترین نقطه برای شروع، نگاه به جنگ های بزرگیست که (آن کشور) در آن جنگیده است. جنگ بزرگ برای بسیاری از قدرت های بزرگ و اصلی هنوز جنگ جهانی دوم می باشد. با این توضیح اگر فردی سوال کند که این دیدگاه در مورد بعضی از قدرت های معاصر به چه دردی می خورد، چه چیزی را ممکن است به یاد بیاورد؟
وینستون چرچیل جنگ جهانی اول و دوم را "سی سال جنگ قرن بیستم" نام نهاد. جای تعجب نیست، این دو درگیری نگاه بریتانیا به سیاست خارجی و نظامی را تا بحال شکل داده است. چنانچه که نوشته های میان دوره ای بی.اچ لیدل هارت (H.B.Liddell Hart) نشان می دهد که خونریزی های جنگ جهانی اول بریتانیا را به آینده "تعهدات قاره ای" واقف ساخت و سیاست مماشات را تشویق کرد. بعد از جنگ جهانی دوم با ورشکستگی امپراتوری بریتانیا، رهبران آن به این نتیجه رسیدند که کلید تاثیرگذاری در آینده در گرو ایجاد رابطه ای ویژه با آمریکا است. این مساله تا به امروز به مقدار زیادی دست نخورده باقی مانده است. جغرافیا، قدرت نسبی، وابستگی های ایدئولوژیک بدون شک در اینجا نقش دارند اما این دو جنگ بزرگ مواردی هستند که از آنها درس گرفته شده است.
برای آلمان و ژاپن، اثرات جنگ جهانی دوم بسیار متفاوت بود اما کم عمق هم نبود. این جنگ برای هر دو کشور مصیبت بار تمام شد، آلمان به دو قسمت تقسیم شد و ژاپن آتش بس را پذیرفت و دو بمب اتم در شهرهای آن منفجر شد، هر دو کشور یاد گرفتند که فاشیسم و میلیتاریسم بدون کنترل زمینه ای برای ویرانی آن کشورهاست. جای تعجب نیست که هر کدام از این کشورها تا به امروز حتی در چالش برانگیزترین فضاهای امنیتی از صلح طلب ترین کشورهای سیاره زمین بوده اند. حتی اگر این تمایلات نهایتا ناپدید شوند، این واضح است که تجارب تاریخی آن جنگ بزرگ اثر عمده ای بر روی سیاست خارجی و دفاعی هر دو کشور در هفتاد سال گذشته داشته است.
جنگ میهن دوستانه برای روسیه نیز یک فاجعه تمام عیار به قیمت از دست رفتن جان بیش از ۲۰ میلیون نفر به به همراه نابودی هزاران شهر و روستاها بود. جای تعجب نیست که این تجربه به شدت حساسیت های رهبران روسیه را در مورد مرزها، آرزوی آنها برای افرایش حوزه نفوذ در نزدیکی مرزها و خارج از کشور، گرایششان در بد پنداشتن مقاصد دیگران، اشتیاق آنها برای استفاده ابزاری از هر چیزی به منظور حفظ امنیت را تقویت کرده است. اگر شما درک نکید که جنگ جهانی دوم برای اتحادیه شوروی چگونه بود، و آن تجارب چگونه هنوز هم محوریت جهان بینی روسیه امروز را تشکیل می دهند، شما بسیاری از مولفه هایی که هدایت کننده رفتار فعلی مسکو هستند را از دست خواهید داد.
موقعیت چین در نگاه من پیچیده تر است، من باید استدلال کنم که جنگ جهانی دوم رویداد غالب و عمده تاریخی ای نیست که رفتار امروز چین را شکل دهد. سبعیت جنگ در توضیح سوءظن دیرپای چین به ژاپن کمک می کند،اما تجربه مهم تر تاریخی چین، تحمل تحقیر دو قرن پیش توسط غربی ها و سپس ژاپن است. امروزه، این عقیده که چین تواسته است جایگاه حقیقی خود را در میان قدرت های بزرگ بدست بیاورد یک منبع نیرومند برای مشروعیت رهبران چین و نیروی انگیزاننده ای برای مردم آن است.
اما در مورد آمریکا؟ برای آمریکایی ها، جنگ جهانی دوم کماکان "جنگ خوب" است، رخدادی حماسی که تفکر ملت درباره خودش و نقش آن در جهان از سال ۱۹۴۵ را راهنمایی کرده است. این جنگ به چندین نسل از آمریکایی ها درباره به مخاطره افتادن آرامش و ثبات و به قولی اهمیت اعتبار و جایگاه، خطرات انزواگرایی، ارزش متحدان و نیاز مبرم به تفوق نظامی نکات زیادی آموخته است. و از آنجایی که آمریکایی ها خود را متقاعد کرده اند که آنها در درجه اول مسئول پیروزی متحدانشان بودند، درس جنگ جهانی دوم برای آنها تقویت این تصور بود که آمریکا به عنوان قدرت غیر قابل صرف نظر باید در همه جا حضور داشته باشد.
فردی می تواند چنین استدلال کند که جنگ سرد به خصوص بلافاصله پس از فروپاشی اتحادیه شوروی نیز اثری به همان اندازه عمیق داشته است! اما به نظر نمی رسد که اثرات آن ماندگار باشد. صحیح است، پیروزی آمریکا در جنگ سرد طلیعه ای از دوره ای خوشبینی بود و منجر به طرز فکری میان آمریکایی ها شد که لیبرال دموکراسی در آینده و در همه جا موجی فراگیر خواهد بود. اما این تفکر خام و ساده اندیشانه در بیابان های خاورمیانه و کوه های افغانستان در هم شکست و از بین رفت. هیچکدام از درگیری های جنگ سرد آمریکا به خوبی پیش نرفت، و مورد ویتنام برای آنها یک فاجعه بود. جنگ سرد نهایتا به پیروزی ختم شد ولی نه در میدان نبرد بلکه در بازار و میز مذاکره. درواقع در اینجا هیچ درس بزرگ نظامی وجود ندارد. پیروزی غرب به خاطر برتری اقتصادی آن بود که به شهروندانش این امکان را می داد که توان لازم برای حفاظت از خودشان و زندگی خوبشان را فراهم کنند، و دلیل دیگر برتری غرب به خاطر این بود که آمریکا آنقدر قوی بود که بتواند درک مفهوم قدرت نسبی متحدین قدرتمند و ثروتمندی را نسبت به آنچه اتحادیه شوروی داشت به گرد خود آورد.
علاوه بر این، درس هایی که از ویتنام بخصوص بیهودگی ملت سازی در کشورهای ضعیف و جامعه چند تکه که ما درکشان نمی کنیم گرفته شد با سرعت قابل ملاحظه ای فراموش شدند. من انتظار ندارم که جنگ عراق و افغاستان تاثیر عمیقی بر روی قاطبه آمریکایی ها داشته باشد، چون که نسبتا درصد بسیار کوچکی از آمریکایی ها در آن جنگ ها جنگیده اند که بیشترشان نیز سربازان داوطلب بودند، و هزینه های جنگ نیز بر عهده نسل ها بعدی خواهد بود.
کسی نمی تواند کمک کند ولی جای تعجب دارد که اگر درس های جنگ جهانی دوم در شرف فراموشی باشند. اکثریت آن نسل تقریبا از دنیا رفته اند و تماشای فیلم هایی مانند، پاتن و فیوری و نجات سرباز رایان و. نمی تواند جانشین خوبی برای زندگی واقعی با چیزها باشد. خاطرات، کتب و سایر زیرساخت ها و بناهای فرهنگی شاید بتواند این روایت ها را برای مدت طولانی زنده نگه دارد ولی آنها همیشه در مقابل رویدادهای جدید آسیب پذیر هستند.
رویداد بعدی تاثیرگذار و شکل دهنده عمیق بعدی شاید یک جنگ نباشد. اما خطر یک جنگ همیشه و حتی امروز وجود دارد، ولی شاید ترکیبی از بازدارندگی هسته ای، وابستگی متقابل اقتصادی، دادرسی معتبر، شانس و اقبال و دیپلماسی با دقت بتواند از جنگ بزرگ دیگر برای هفتاد سال یا بیش از آن ممانعت به عمل آورد. اگر این چنین است که امیدوارم چنین باشد؛ و اگر سایه جنگ جهانی دوم بالاخره ناپدید شود، در آن هنگام ممکن است رویداد جمعی بزرگ دیگری ادراکات ما از خطر و تعاریف ما از شجاعت و قهرمانی، فداکاری و حتی هویت را مجددا شکل دهد. حتی رویدادهایی همانند طوفان های هاروی می توانند به جای یک استثنا به یک قاعده تبدیل شوند، شاید مقابله با بلایای طبیعی در حال وقوع سبب چگونگی تعریف دولت ها و جوامع از خود و از قهرمانان خود شوند.
هیچ یک از موارد فوق دلالت بر این ندارند که قدرت نسبی، جغرافیا، نوع رژیم یا خصوصیات رهبران در فهم ما از سیاست خارجی کشورها نقشی ندارند، اما یک تحلیل گر با کیاست و خردمند به خاطر خواهد داشت که خاطرات جامعه از تجارب جمعی همانند جنگ، رکود اقتصادی، مریضی های فراگیر، انقلاب و . می تواند اثرات ناگزیر قوی و دائمی بر چگونگی کیفیت عمل دیگران داشته باشد به قول همان نقل قول مشهور ویلیام فاکنر: "گذشته هرگز نمی میرد. وقتی گذشته نمی گذرد."
منابع قدرت در مذاکره و سازمان
معمولاً وقتی از قدرت در مذاکره صحبت میشود، بسیاری از ما به یاد مدیرانی میافتیم که با کارمندهایشان مذاکره میکنند.
یا کارفرمایی که از موضع بالا با پیمانکار خود در حال مذاکره است.
به عبارتی، بسیاری از ما موقعیت رسمی یا سازمانی بالا را به عنوان دستِ بالاتر در مذاکره یا قدرت بیشتر در مذاکره در نظر میگیریم.
با توجه به اینکه به ندرت میتوان شرایطی را تصور کرد که دو طرف مذاکره دقیقاً از قدرت یکسان برخوردار باشند، میتوانیم بگوییم تقریباً همیشه مذاکره در شرایط قدرت نابرابر روی میدهد.
بحث منابع قدرت در مذاکره یکی از موضوعات کلیدی است که هر مذاکرهکنندهای باید با آن آشنا باشد.
البته همهی ما به تجربه آموختهایم که قدرت، مولفههای متعددی دارد؛ اما وقتی وارد مذاکرههای جدی و سنگین میشویم، ممکن است برخی از مولفههای قدرت در مذاکره را نادیده بگیریم و با اینکار، در برآورد قدرت نسبی خودمان و طرف مقابل گرفتار اشتباه شویم.
قدرت موقعیت (Position Power)
این همان مولفهای از قدرت است که معمولاً قبل از سایر مولفهها در ذهن ما تداعی میشود.
اینکه فرد مذاکره کننده در سازمان و کسبوکار یا از نظر طبقه اجتماعی در چه جایگاهی قرار دارد، معمولاً میتواند در قدرت نسبی او موثر باشد.
گاهی اوقات در مذاکرههای سازمانی به این مولفهی قدرت، Chart Power یا قدرت ناشی از چارت سازمانی میگویند.
ما به خوبی میدانیم که مدیر فروش یک شرکت بزرگ ممکن است از مدیرعامل یک شرکت متوسط قدرتمندتر باشد، اما عنوان مدیر فروش معمولاً این حس را القا میکند که باز هم فرد یا افراد دیگری بالاتر از او وجود دارند که ممکن است بر روند مذاکره یا نتیجهی آن تأثیر بگذارند.
قدرت ناشی از آلترناتیوها (BATNA)
ما در درسهای قبلی در مورد انتخابهای جایگزین و BATNA صحبت کردهایم.
هر یک از طرفین، در صورتی که مذاکرهاش به نتیجه نرسد، قاعدتاً راهکارها و آلترناتیوهایی خواهد داشت.
بسته به اینکه این آلترناتیوها تا چه حد مطلوب یا نامطلوب باشند، قدرت مذاکرهی هر یک از طرفین متفاوت خواهد بود.
قدرت ناشی از رفتار و شخصیت (Personality & Behavior Power)
یکی از منابع قدرت که بسیاری از ما در مذاکرهها تجربه کردهایم، قدرتی است که به واسطهی شخصیت و رفتار مذاکرهکنندگان، ایجاد یا القا میشود.
یکی از علتهایی که بسیاری از مذاکرهکنندگان به بحث کاریزما علاقه دارند و میکوشند در این زمینه وضعیت خود را بهبود دهند، باور به این نکته است که کاریزما میتواند کفهی قدرت در مذاکره را تا حدی به نفع آنها تغییر دهد.
[ درس مرتبط: کاریزما و ویژگیهای افراد کاریزماتیک ]
البته الزاماً نمیتوان همهی مولفههای قدرت رفتاری را با چترِ کاریزما پوشش داد.
گاهی اوقات، همینکه یک مذاکرهکننده بر اثر تمرین و تجربه میآموزد که گاهی اوقات، در پاسخ به سوالات و مواضع طرف مقابل، سکوت کند یا دیرتر پاسخ دهد، میتواند قدرت و تسط او را بر مسیر و جریان مذاکره افزایش دهد.
همچنین مهارتهایی مثل شنونده بودن میتوانند به سادگی تسلط ما را بر فضای مذاکره افزایش دهند.
چون بسیاری از درسهای مذاکره و زبان بدن عملاً به جنبههای رفتاری مذاکره اختصاص داده شده است، در اینجا بیش از این به بحث رفتار و شخصیت در مذاکره نمیپردازیم.
دسترسی کامل به مجموعه درسهای مذاکره و زبان بدن برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.
تعداد درسها: ۹۴ عدد
دانشجویان این درس: ۹۴۶۶ نفر
تمرینهای ثبتشده: ۵۷۰۰ مورد
البته با فعال کردن اشتراک ویژه به درسهای بسیار بیشتری دسترسی پیدا میکنید که میتوانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:
ضمناً شاید بهتر باشد از میان درسها مطالعهی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:
دوره MBA (پیگیری منظم مجموعه درسها)
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
تمرین
کدامیک از مولفههای بالا را به عنوان یک عامل تعیینکننده در مذاکره تجربه کردهاید؟
چه مثال دیگری دارید که فکر میکنید به درک بهتر درس برای دوستانتان کمک کند؟
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری اصول و فنون مذاکره به شما پیشنهاد میکند:
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
متمم مخففِ محل توسعه مهارتهای من است؛ یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهی درباره متمم مراجعه کنید.
ما برای هر یک از درسهای متمم، یک نقشه راه داریم که به یادگیری آن درس کمک میکند.
میتوانید با مراجعه به صفحه نقشه راه یادگیری، عنوان درسهای مختلف متمم را ببینید.
همچنین میتوانید دوره MBA متمم را ببینید.
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به چیزی در حدود نصف درسهای متمم دسترسی خواهید داشت.
پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به کاربر ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۷۴ هزار تومان)، فصلی (۱۹۰ هزار تومان)، نیمسال (۳۴۵ هزار تومان) و یکساله (۵۸۵ هزار تومان) بخرید.
برای اطلاعات بیشتر لطفاً به صفحهی ثبت نام مراجعه کنید.
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
۷۵ نظر برای منابع قدرت در مذاکره و سازمان
پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممیها در این بحث
نویسندهی دیدگاه : مهدی بابایی
نقش قدرت در رقم خوردن نتیجه مذاکره بسیار تعیین کننده است و هر یک از مؤلفه های تعریف شده در این درس بسته به نوع و شرایط مذاکره می تواند عامل تعیین کننده باشد.
معروف است در زمان جنگ دوم جهانی در سنگاپور، فرمانده ارتش دو هزار نفری ژاپن در یک مذاکره طولانی و نفس گیر قبل از جنگ با فرمانده ارتش مجهز و پنجاه هزار نفری انگلیس ، وانمود کرد لشگر مجهز و یکصد هزار نفره ی ژاپن آماده جنگ تا آخرین نفس در برابر ارتش انگلیس است و از این طریق توانست آنها را درک مفهوم قدرت نسبی بدون شلیک حتی یک گلوله به تسلیم و عقب نشینی وا دارد!
در مذاکرات سازمانی که بعنوان نماینده کارفرما حضور داشتم، بارها شاهد نقش و اهمیت تک تک منابع قدرت ذکر شده بوده ام، اما شخصا از آلترناتیو سازی بعنوان یک استراتژی برای تعیین نتیجه مذاکره مکررا استفاده نموده ام.
معمولا این کار را در قالب مذاکره با دو پیمانکار یا دو فروشنده بصورت موازی و ایجاد رقابت بین آنها انجام داده و به نتیجه رسانده ام.
دیدگاه شما