فاکتورهای مهم در تعیین قیمت طلا| چه زمان سرمایه گذاری کنیم؟
بازار طلا نیز مانند هر بازار سرمایه دیگری مولفه های ویژه خود را دارد که بر تعیین قیمت آن در بازارهای داخلی و جهانی موثر بوده و برای تعیین زمان سرمایه گذاری مناسب در این بازار باید آنها را شناخت.
وحید پورتجریشی؛ بازار: بسیاری از سرمایه گذاران در بازارهای مالی طی سال جاری میلادی و با توجه به زیان ده بودن اکثر بخش های بازار در پی عوامل فاندامنتال تاثیرگذار بر فاکتورهای رشد بازار، به دنبال یافتن راهی امن و در عین حال پر بازده برای سرمایه های خود هستند.
با این وجود، وضعیت وخیم ایجاد شده در اقتصاد جهانی بر تمامی بازارهای مالی بین المللی تاثیرگذار بوده و حتی باتزارهای پر ریسکی همچون کریپتو که دستکم در سال ۲۰۲۱، سودآوری چشمگیری برای سرمایه گذاران خود به ارمغان آوردند، پس از آغاز جنگ روسیه و اوکراین در مسیر زیان دهی خداکثری گام برداشتند.
طلا، ابزاری برای مقابله با کاهش ارزش پول
سرمایه گذاری در بازار طلا، همواره به عنوان یکی از سنتی ترین روش های سرمایه گذاری در بازار شناخته شده و علیرغم نوسانات بعضا گسترده این بازار طی دوره های مختلف سرمایه گذاری، این فلز قیمتی همچنان به عنوان یکی از محبوب ترین ابزارهای شناخته شده برای حفظ ارزش پول سرمایه گذاران و البته افزایش ارزش سرمایه در طول زمان محسوب می شود.
با این وجود، بازار طلا نیز مانند بازارهای دیگر طی هفته های گذشته، تا حد زیادی از سود خود کاسته و حتی به سمت متوسط قیمت سال گذشته میلادی حرکت کرده است. اما سوال اینجاست که در صورت تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در بازار طلا، به چه مولفه هایی باید توجه کرد تا بتوان در زمان مناسب وارد بازار شد و البته در فرصت مقتضی با سودی چشمگیر از آن خارج شد. در ادامه، مهمترین این مولفه ها را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
سیاست های فدرال رزرو آمریکا در خصوص نرخ بهره بانکی
یکی از مهمترین فاکتور تاثیر گذار بر قیمت طلا، سیاست های فدرال رزرو یا همان بانک مرکزی آمریکا در خصوص نرخ بهره بانکی است. همانطور که می دانیم، دولت ایالات متحده از چندی پیش، در پی شکل گیری تورم بی سابقه در این کشور طی چهل سال گذشته، اقدام به افزایش نرخ بهره بانکی برای سپرده گذاران کرده تا از این طریق، اقدام به جمع آوری نقدینگی از دست مردم و نگهداری دلارهای سرگردان در بازار که منجر به رشد نقدینیگی و در نتیجه تورم شده کرده و از سوی دیگر، با افزایش جذب سرمایه گذاران به سمت سرمایه گذاری بر روی دلار امن، شاخص دلار در بازار فارکس را نیز بالا ببرد.
ظاهرا این سیاست، علیرغم ضربه های متعددی که به بازارهای مالی پر ریسک تر مانند بازار سهام کرده و منجر به ورشکستگی بسیاری از شرکت های بزرگ صنعتی در آمریکا و خارج از این کشور شده، دستکم در کوتاه مدت موفق به مهار تورم سر به فلک کشیده در آمریکا گشته است.
جروم پاول، رئیس فدرال رزرو، همچنین روز سه شنبه هفته گذشته نیز طی سخنانی اعلام کرد که بانک مرکزی آمریکا افزایش نرخ بهره بانکی را در دستور کار خود داشته و تمامی چهار مرحله افزایش نرخ بهره را که پیشتر قول آن را داده بود اجرایی خواهد ساخت.
این یک فاکتور منفی برای بازار طلا به حساب آمده و ارسال چنین سیگنالی از سوی ریاست بزرگترین بانک مرکزی جهان، نمی تواند به سود طلا باشد. با اینحال، هنوز مشخص نیست که افزایش نرخ بهره بانکی در مراحل بعدی نیز مانند مرحله اول، ۵۰ واحد افزایش خواهد یافت یا کمتر.
این فاکتور نیز می تواند برای تعیین مسیر سرمایه گذاری بسیار حیاتی باشد. همچنین در صورتی که میزان افزایش نرخ بهره بانکی موفق به رقابت با شاخص هایی چون دستمزدهای بخش کشاورزی و غیر کشاورزی، بیکاری، قیمت مصرف کننده و . نباشد، طبیعتا بخش بزرگی از سرمایه، به سمت بازارهای دیگر همچون طلا باز خواهد گشت که در اینصورت، نتیجه به نفع طلا معکوس خواهد شد.
همه گیری و قرنطینه های کرونایی
علیرغم کنترل بیماری کرونا و شیوع گسترده آن در سراسر جهان، هنوز با اطمینان نمی توان مدعی شد که دوران این بیماری به سر آمده؛ به ویژه اینکه هر از گاهی نسخه های جدید و جهش یافته کرونا نیز در نقاط مختلف جهان ظهور کرده و بعضا منجر به اعمال قرنطینه های سفت و سخت کرونایی توسط دولت ها و در نتیجه تعطیلی کارخانه های و دیگر واحدهای تولید در این کشورها می شود.
در آخرین نمونه، می توان به اعمال قرنطینه های کرونایی محکم دولت چین در دو شهر پکن و شانگهای اشاره کرد که منجر به ریزش شدید بازارهای مالی در سراسر جهان شده و متاسفانه بخش های مختلف مانند بازار فلزات صنعتی، انرژی و طلا را درگیر خود نموده و نهایتا به ایجاد رکود در این بازارها ختم شده است.
برای مثال، می توان به نمودار قیمت فلزاتی چون آلومینیوم، مس، آهن و حتی بازار انرژی مانند قیمت نفت خام نگاهی انداخته و قیمت های ماه می و آوریل را با مارس قیاس کرد.
لذا، شیوع کرونا و سطح درگیر شدن کشورها با این بیماری، تاثیر مستقیم بر بازار سرمایه از جمله طلا داشته و خبرهای مثبت و منفی مربوط به آن، به عنوان فاکتورهای فاندامنتال تاثیرگذار بر بازار طلا به حساب می آیند.
جنگ اوکراین و بازار طلا
اساسا باید به این اصل بنیادین توجه داشت که بازار سرمایه های ریسک پذیر مانند طلا، ارزهای دیجیتال و فارکس، تا حد بسیار زیادی با شرایط موجود در جهان و میزان آرامش حاکم بر نظام فاکتورهای سرمایهگذاری بین الملل به صورت مستقیم در ارتباط هستند.
هر قدر محیط نظام بین الملل بیشتر به سمت تنش حرکت کند، میزان ریسک پذیری سرمایه گذاران کاهش یافته و ترس ناشی از احتمال وقوع جنگ، قحطی، کاهش منابع سوخت و مواد غذایی و . سرمایه گذاران را به لحاظ روانی به سمت نقد کردن سرمایه های خود و نگهداری آنها به صورت ارزهای امن مانند دلار در بانک ها سوق داده و با کاهش تنش، این سرمایه ها مسیر معکوس را دنبال خواهند کرد.
لذا، به لحاظ منطقی و در صورت حفظ شرایط فعلی در نظام بین الملل، نمی توان انتظار افزایش ارزش و قیمت طلا آن هم به صورت چنان چشمگیر را در بازارهای جهانی داشت.
نرخ تورم محلی و قیمت دلار
با وجود مباحث مطرح شده در بالا که عمدتا به عنوان نقشه راه معامله کنندگان بازارهای بین المللی ارائه شده، برای خریداران محلی و شهروندان هر کشور که قصد ورود به بازارهای بین المللی را نداشته و تنها از طلا برای حفظ ارزش پول محلی کشور خود استفاده می کنند، ذکر این نکته صروری است که برای این دسته از معامله گران بازار، علاوه بر فاکتورهای مطرح شده در بالا، دو مورد دیگر یعنی شاخص قیمت دلار در برابر پول محلی و همچنین نرخ تورم در آن کشور نیز باید لحاظ شوند.
به عنوان مثال، علیرغم ریزش بیش از ۲۰۰ دلاری قیمت طلا در هر انس در بازارهای جهانی طی یک ماه گذشته، این کاهش قیمت در ایران به این اندازه محسوس نبوده و دلیل آن نیز افزایش قیمت دلاردر همین بازه زمانی است.
از آنجاکه ملاک تعیین قیمت طلا در بازار داخلی با فرمول قیمت جهانی × قیمت لحظه ای دلار در آن کشور محاسبه می شود، دلیل عدم ریزش چندان محسوس طلا در بازار ایران نیز همین فرمول ساده است. لذا به دلیل افزایش نرخ تورم طی ماه های اخیر در ایران و همچنین کاهش ارزش ریال در برابر دلار، سرمایه گذاران داخلی باید تمامی فاکتورهای بین المللی و محلی ذکر شده را پیش از ورود به بازار و خرید طلا لحاظ کرد.
ریسکهای سرمایهگذاری را بیشتر بشناسید
هر زمان که صحبت از ریسک به میان میآید، ناخودآگاه احساس هشدار و خطر در ذهن آدمی فعال میشود. مخصوصا زمانی که پای انواع ریسکهای سرمایهگذاری در میان باشد.
- آیا ریسک کردن به خودی خود کار اشتباهی است؟
- از طرف دیگر، آیا کسی که خود را ریسکپذیر میداند باید بیمهابا دست به هر اقدامی بزند؟
اصطلاحا ریسک را میتوان احتمال عدم موفقیت تعریف کرد که معمولا ناشی از عدم اطمینان و ناآگاهی از نتیجه یک عمل است. به همین صورت، ریسک در مفاهیم مالی را میتوان عدم اطمینان از رسیدن به بازدهی مورد انتظار قلمداد کرد.
طبقهبندی سرمایهگذاران از منظر پذیرش ریسک
هر فردی قبل از شروع سرمایهگذاری حتما باید ارزیابی کند که تا چه اندازه توانایی پذیرش ریسک یا به عبارت دیگری عدم موفقیت دارد. در بیشتر مواقع، انتظار میرود هر اندازه که افراد، ریسک بیشتری میپذیرند، در عوض بازده بیشتری به عنوان پاداش ریسکی که متحمل شدهاند، دریافت کنند.
در همین راستا، سرمایهگذاران با توجه به تحملی ریسکی که دارند به سه گروه زیر طبقهبندی میشوند.
ریسکپذیر
این افراد معمولا در سرمایهگذاری رویکردی جسورانه دارند و میتوانند تا درجهای از ریسک را تحمل کنند. به این معنی که با علم بر عدم قطعیت بازدهی، سرمایهگذاری میکنند. البته به این معنا نیست که کورکورانه و بدون تحقیق اقدام میکنند. این افراد ممکن است به سرمایهگذاری در سپردههای بانکی و یا اوراق درآمد ثابت علاقهای نشان ندهند، در عوض سرمایهگذاری در سهام، سکه و ارزهای دیجیتال را ترجیح میدهند.
طرح سرمایهگذاری شاهین و طاووس در مانو، مناسب این افراد است. بیشتر سرمایه جمعآوری شده در این طرح، به سهام شرکتهای بورسی و فرابورسی اختصاص مییابد و به همین خاطر ممکن است در بازههای زمانی، حتی منفی نیز شوند ولی با نگاهی به بازدهی این طرحها در چند سال اخیر، بازدهی همواره از تورم بیشتر بوده و سودهای خوبی را نصیب سرمایه گذارانش کرده است.
ریسکگریز
افراد ریسکگریز زمانی که فرصت سرمایهگذاری مییابند در ابتدا به احتمال ضرر آن نگاه میکنند، و ممکن است با وجود احتمال سود بالا، به خاطر ریسکی که وجود دارد، از سرمایهگذاری در آن موقعیت خودداری کنند. افراد این گروه، تمایل بیشتری به سرمایهگذاری در سپردههای بانکی و اوراق مشارکت درآمد ثابت دارند. طرح سرمایهگذاری آمین در مدیریت ثروت مانو نیز مناسب این افراد است. این طرح برای افرادی که به دنبال دریافت سود نقدی ماهیانه تقریبا ثابتی هستند، مناسب است.
خنثی (نسبت به ریسک)
ریسکخنثی اصطلاحی است که برای سرمایهگذاران بیتفاوت به ریسک به کار گرفته میشود. این افراد در تصمیمگیریهای خود هیچ توجهی به ریسک ندارند. اگر شما دو گزینه سرمایهگذاری به این افراد ارائه دهید، بدون توجه به میزان ریسک آنها، گزینهای را انتخاب میکنند که بیشترین بازده مورد انتظار را داشته باشد. در واقع، سطح ریسک سرمایهگذاری برای این دسته افراد، یک فاکتور نامربوط است.
ریسکپذیری مهارت است یا ویژگی؟
ریسکپذیری یک ویژگی فردی است و همه افراد، درجهای از آن را در خود احساس میکنند و این تفاوت در سطح ریسکپذیری با توجه به موقعیت شغلی و جغرافیایی، سن، سطح درآمد و فاکتورهای دیگر، متفاوت است. با این توصیف ممکن است فاکتورهای سرمایهگذاری درجه ریسکپذیری شما از پدر، همکار و دوستتان بیشتر یا کمتر باشد.
با این حال ریسک کردن یک مهارت است و مانند بسیاری از مهارتهای دیگر، میتوانیم آن را بهبود دهیم. به عنوان مثال ممکن است فردی اشتهای زیادی داشته باشد، ولی این به آن معنا نیست که او حتما باید چاق باشد. او میتواند مهارت کنترل وزن و هنر غذا خوردن را بیاموزد و همیشه در وزن دلخواه خود باشد.
این مسئله در سرمایهگذاری هم نمود پیدا میکند. مهارتهایی برای مدیریت ریسک وجود دارد که افراد میتوانند با رعایت آن اصول، از به خطر انداختن سرمایه خود جلوگیری کنند.
طرحهای سرمایهگذاری مانو به گونهای تنظیم شده است که همه افراد متناسب با درجه ریسکپذیری خود بتوانند با هر سطح از دانش تخصصی از فرصتهای سرمایهگذاری بهرهمند شوند.
انواع ریسکهای سرمایهگذاری
حال که با مفهوم ریسک آشنا شدید، بد نیست که با انواع ریسکهای سرمایهگذاری که ممکن است با آن روبرو شوید، آشنا شوید. ریسکها به طور کلی ترکیبی از ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک است.
ریسک سیستماتیک
در واقع ریسکی که مربوط به کل بازار است و نه تنها روی یک سهم یا یک صنعت بلکه روی کل بازار تاثیر میگذارد را اصطلاحا ریسک سیستماتیک، ریسک غیرقابل حذف یا ریسک بازار میگویند. برای کنترل این ریسک معمولا از استراتژیهای پوشش ریسک استفاده میکنند. این ریسک همواره با بازار سهام همراه خواهد بود، زیرا از فاکتورهای اقتصاد کلان مثل جنگ، تحریمهای سیاسی و اقتصادی، نرخ بهره، تورم و عوامل دیگر تاثیر میپذیرد. برای اندازهگیری این ریسک از مفهومی به نام بتا استفاده میکنند که در مقاله دیگری به آن پرداخته میشود. از انواع ریسک سیستماتیک میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
ریسک تورم
همانطور که از اسم این ریسک مشخص است، این ریسک به قدرت خرید یا تورم ارتباط دارد. فرض کنید تورم سالیانه کشور حدود 30 درصد باشد و شما در سرمایهگذاری خود، 50 درصد سود میکنید. در این حالت بازدهی خوبی به دست آوردهاید چرا که 20 درصد به قدرت خرید شما اضافه شده است. حال فرض کنید، تورم 40 درصد افزایش پیدا کند و بازدهی شما همان 50 درصد باشد، چه اتفاقی رخ داد؟! آیا دوباره این سرمایهگذاری برای شما جذاب است؟ به این نوع ریسک که ناشی از افزایش تورم در کشور است، ریسک تورم (Inflation Risk) میگویند.
ریسک نرخ بهره
با توضیح یک مثال، این نوع ریسک را بیشتر توضیح میدهیم. فرض کنید میخواهید بین سپردهگذاری در بانک با نرخ سود ثابت ۱۸ درصد و خرید سهامی که انتظار دارید در یک سال 30 درصد بازدهی داشته باشد، یکی را انتخاب کنید. ممکن است به خاطر تمایل به ریسکی که دارید به خاطر اختلاف 12 درصدی سود، سهام را انتخاب کنید. بعد از مدتی بانک مرکزی تصمیم میگیرد سود سپردهگذاری را از 18 درصد به 24 درصد افزایش دهد. آیا با این اتفاق که اختلاف 6 درصد شد، باز هم ریسک میکنید و سهام را انتخاب میکنید؟ به این نوع ریسک که به نرخ بهره اعلامی از طرف بانک مرکزی بستگی دارد، اصطلاحا ریسک نرخ بهره (Interest Rate Risk) میگویند.
ریسک سیاسی
ریسک سیاسی، ریسکی در نظر گرفته میشود که سیاست یا اقتصاد یک کشور میتواند بر سرمایهگذاریها تأثیر منفی بگذارد. برخی از نمونههای ریسک سیاسی شامل موانع تجاری، تحریم، مالیات و قانونگذاریها باشد.
ریسک نرخ ارز (ریسک ارزی)
یکی از مهمترین ریسکهای سرمایهگذاری که در سالهای اخیر بسیار تاثیرگذار بوده است، میتواند افزایش نرخ ارز باشد. ممکن است تغییر در ارزش دلار و یا دیگر ارزهای خارجی، در طول دوره سرمایهگذاری بر بازدهی شما تاثیر منفی داشته باشد. این ریسک میتواند بر سرمایهگذاری در شرکتهایی که مراوده مالی ارزی دارند بسیار چشمگیر باشد.
ریسک غیرسیستماتیک
این ریسک مربوط به شرکت یا یک صنعت خاص است و از آن جایی که میتوان با متنوعسازی و تشکیل سبد سرمایهگذاری، آن را کاهش داد به آن ریسک حذف شدنی هم گفته میشود.
به عنوان مثال اگر تعرفه واردات خودرو، نرخ خوراک پتروشیمیها و هزینه حمل و نقل و مواردی از این قبیل که روی سودآوری یک شرکت تاثیرگذار است رخ دهد، سهام آن شرکت متحمل ریسک غیرسیستماتیک میشوند. ریسکهای غیر سیستماتیک انواع مختلفی دارند.
ریسک تجاری
نوع اول ریسک غیرسیستماتیک، ریسک تجاری است. ریسک تجاری زمانی بوجود میآید که در مورد درآمد عملیاتی عدم اطمینان و قطعیت وجود دارد. شرکتهای خدماتی جریان درآمدی نسبتاً ثابت و پایدار دارند و اینطور به نظر میرسد که ریسک تجاری کمتری دارند. با این حال، شرکتهایی مانند تولیدکنندگان خودرو سطح درآمد عملیاتی ناپایداری دارند و بنابراین ریسک تجاری بیشتری خواهند داشت.
ریسک مالی
نوع دوم ریسک غیرسیستماتیک، ریسک مالی است، یعنی ریسکی که ساختار مالی یک شرکت روی ارزش سرمایهگذاری آن تأثیر منفی بگذارد. مشاغل، نهادهای دولتی، بازارهای مالی و افراد میتوانند در معرض خطر مالی قرار گیرند.
ریسک مدیر سرمایهگذاری
ریسک مدیر سرمایهگذاری ریسکی است که با مهارت مدیر یک صندوق سرمایهگذاری همراه است. این ریسک میتواند به تغییر در سبک سرمایهگذاری یا تغییر در تیم مدیریت اشاره داشته باشد. اساساً، کلیه زیانهای ناشی از اشتباهات، سهلانگاری و بیکفایتی مدیران یک سبد مالی، در معرض ریسک مدیر سرمایهگذاری قرار میگیرند.
ریسک نقدشوندگی
ریسک نقدشوندگی، نشاندهنده توانایی فروش سریع یک سرمایهگذاری با قیمت منصفانه است. به عبارت دیگر، این ریسک به توانایی تبدیل به وجه نقد کردن دارایی در بازار برمیگردد. به عنوان مثال املاک و مستغلات قابل فروش هستند ولی معمولا سریع تبدیل به نقد نمیشوند. از طرف دیگر معمولا سهام بنیادی، در کسری از ثانیه به فروش میرسد.
سخن پایانی
شما باید خود را بشناسید و بدانید تا چه حدی تحمل ریسک دارید و با ویژگیهای آن بازار و ریسکهای سرمایهگذاری در آن آشنا باشید. باید تا آنجا که امکان دارد، سرمایهگذاریهای خود را متنوع کنید تا سطح ریسک غیرسیستماتیک خود را کاهش دهید. با این حال، به یاد داشته باشید که ریسک سیستماتیک از کنترل شما خارج است و به اقتصاد بستگی دارد. در کل عدم قطعیت ذات سرمایهگذاری است و با افزایش آگاهی، آموزش و تحقیق تنها میتوان از این عدم قطعیت کاست.
تیم متخصص مدیریت ثروت مانو تلاش میکند در استراتژیهای معاملاتی خود تمامی ریسکهای سرمایهگذاری را در نظر بگیرد و با کمترین ریسک، بیشترین بازدهی ممکن را برای مشتریانش شناسایی کند.
بسط مدلهای عاملی قیمتگذاری q فاکتور و q فاکتور تعدیلشده با عامل رشد ـ سرمایهگذاری مورد انتظار با استفاده از عامل بازده مورد انتظار
1 دانشجوی دکتری، گروه حسابداری، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.
2 دانشیار، گروه حسابداری، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
3 استادیار، گروه اقتصاد، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.
چکیده
هدف: شناسایی مدل درست قیمتگذاری دارایی، نه تنها بازده سهام را توضیح میدهد، بلکه باعث افزایش توانایی پیشبینی بازده غیرعادی خواهد شد. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی امکان بهبود عملکرد مدلهای مورد بررسی پژوهش با اضافهکردن عامل بازده مورد انتظار است.
روش: در این پژوهش از دادههای 345 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس طی بازه زمانی 1385 تا 1398 استفاده شد. سپس، بر پایه نظریه مصرف و اصول و مفروضات حسابداری، ویژگیهای حسابداری اثرگذار بر رشد سود و بازده سهام شناسایی و بهدنبال آن بهصورت تجربی آزمون شدند. در ادامه، ویژگیهای مربوطه در یک عامل تحت عنوان عامل بازده مورد انتظار خلاصه شد تا در بسط مدلهای چندعاملی قیمتگذاری استفاده شود. در نهایت، داراییهای آزمون در دو دسته، با لحاظکردن ویژگی بازده مورد انتظار شرکت و بدون لحاظکردن ویژگی بازده مورد انتظار شرکت، طبقهبندی شدند.
یافتهها: موارد متعددی از هر دو گروه داراییهای آزمون نشان میدهد، بسط مدلهای مورد بررسی پژوهش با عامل بازده مورد انتظار، موجب افزایش ارزش احتمال آماره GRS، کاهش آماره GRS و افزایش ضریب تعیین تعدیل شده آنها میشود که این موضوع حاکی از بهبود عملکرد و افزایش شایان توجه قدرت توضیحدهندگی مدلهای حاوی عامل بازده مورد انتظار نسبت به مدلهای متناظر آنها است.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان میدهد اضافهشدن عامل بازده مورد انتظار به مدلهای مورد بررسی پژوهش باعث شده تا عملکرد این مدلها در توضیح الگوهای مختلف بازده سهام بهبود یابد که این تفاوت عملکرد از لحاظ قدرت توضیحدهندگی برای داراییهای آزمونی که با استفاده از ویژگی بازده مورد انتظار تشکیل شده، مطلوبتر است.
کلیدواژهها
- مدل چندعاملی قیمتگذاری داراییهای سرمایهای
- بازده مورد انتظار
- سرمایهگذاری
- رشد سرمایهگذاری مورد انتظار
20.1001.1.10248153.1400.23.4.5.0
عنوان مقاله [English]
Developing Q-factor and Adjusted Q-factor Pricing Models by the Expected Investment Growth Factor using an Expected Return Factor
نویسندگان [English]
- Sanaz Aalamifar 1
- Abdollah Khani 2
- Hadi Amiri 3
1 Ph.D. Candidate, Department of Accounting, Faculty of Administrative Science & Economics, University of Isfahan, Isfahan, Iran.
2 Associate Prof., Department of Accounting, Faculty of Administrative Science & Economics, University of Isfahan, Isfahan, Iran.
3 Assistant Prof., Department of Economic, Faculty of Administrative Science & Economics, University of Isfahan, Isfahan, Iran.
Objective: Identifying the correct asset pricing model has long been an important topic in the thematic literature of financial economics. Such a model not only explains stock returns but also increases the ability to predict abnormal returns. The first models for estimating returns date back to the 1960s, when Markowitz (1952)'s new theory of securities attracted the attention of researchers. The first model for estimating returns was The capital asset pricing model (CAPM) which was presented by William Sharp (1964). In his research, William Sharp showed that return on asset was a function of line of market risk premium. But from 1975 to 1990, deviations and anomalies related to the CAPM model gradually became apparent. Following the recognition of these anomalies in accounting, in this study, based on the research of Penman and Zhou (2018), a expected return factor based on accounting characteristics is introduced. The purpose of this research is to evaluate the possibility of improving the performance of q-factor and adjusted q-factor with the expected investment growth factor’s models for explaining the difference between stock returns by adding the expected return factor based on accounting characteristics.
Methods: This is an applied research in terms of purpose and an inferential and descriptive research, in terms of method. To achieve the research objective, data of 345 companies enlisted in the Tehran Stock Exchange (TSE) and Iran Farabourse market, from 2006 to 2020, were gathered. Then based on consumption theory and accounting principles and assumptions, accounting characteristics affecting earnings growth and expected return were identified. After, the data was experimentally tested. In the following, the relevant characteristics in a factor are summarized as the expected return factor based on accounting characteristics to be used in the development of multi-factor pricing models. Finally, to evaluate the performance of multi-factor asset pricing models, test assets were classified into two categories (once considering the expected return, and once without considering the company’s expected return factor).
Results:Numerous cases from both groups of test assets showed that the expansion of q-factor and adjusted q-factor with the expected investment growth factor’s models with the expected return factor based on accounting characteristics increases the probability value of GRS statistic, decreases GRS statistic, and increases their adjusted coefficient of determination. This indicated an improvement in performance and a considerable increase in the explanatory power of models containing the expected return factor based on accounting characteristics compared to their respective models.
Conclusion: The results of this research showed that the added expected return factor based on accounting characteristics to q-factor and adjusted q-factor with the expected investment growth factor’s models improves their performance in explaining the stock returns. Also, the test assets that considered the company’s expected return characteristic performed better compared to those that did not.
کلیدواژهها [English]
- Multi-factor asset pricing model
- Expected return
- Investment
- Expected investment growth
مراجع
اصولیان، محمد؛ حسننژاد، محمد؛ سمیعی تبریزی، پدرام (1398). بررسـی مـدل تعـدیلشـده قیمـتگـذاری دارایـیهـای سرمایهای با عامل نقدشوندگی در بازارهای صعودی و نزولی بورس اوراق بهادار تهران. تحقیقات مالی، 21(2)، 293-320.
ایزدی نیا، ناصر؛ ابراهیمی، محمد؛ حاجیان نژاد، امین (1393). مقایسه مدل سه عاملی فاما و فرنچ با مدل چهار عاملی کارهارت در تبیین بازده سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران. فصلنامه مدیریت دارایی فاکتورهای سرمایهگذاری و تأمین مالی، 2(3)، 17- 28.
بابالویان، شهرام؛ مظفری، مهردخت (1395). مقایسه قدرت پیشبینی مدل پنج عاملی فاما و فرنچ با مدلهای چهار عاملی کارهارت و q عاملی HXZ در تبیین بازده سهام. فصلنامه دانش مالی اوراق بهادار، 9(30)، 17- 32.
عیوضلو، رضا؛ قهرمانی، علی؛ عجم، علیرضا (1395). بررسی عملکرد مدل پنج عاملی فاما و فرنچ با استفاده از آزمون GRS. تحقیقات مالی، 18(4)، 691-714.
عیوضلو، رضا؛ هاشمی، یاسمن و قربانی، امیرعلی (1399). مدل قیمتگذاری چندعاملی در بازار سرمایه ایران. فصلنامه چشمانداز مدیریت مالی، 10(32)، 9-32.
میرزایی، مهدی؛ بتشکن، محمود؛ خانی، عبداله (۱۳۹۹). معرفی و آزمون عامل چرخه عمر به منزله عامل مؤثر در توسعه الگوهای چندعاملی قیمتگذاری با استفاده از رویکرد رگرسیونهای پوششی. فصلنامه مدیریت دارایی و تأمین مالی، ۸(۳)، ۸4-۵3.
میرزایی، مهدی؛ خانی، عبداله؛ بتشکن، محمود (1398). ﺑﺴﻂ ﻣﺪلهای عاملی ﻗﻴﻤﺖﮔﺬاری داراییها با استفاده از چرخه عمر شرکت. تحقیقات مالی، 21(4)، 545-569.
Asness, C., & Frazzini, A. (2013). The devil in HML’s details. Journal of Portfolio Management, 39(4), 49–68.
Asness, C., Frazzini, A., & Pedersen, L. (2019). Quality Minus Junk. Review of Accounting Studies, 24(1), 34-112.
Ball, R., Gerakos, J., Linnainmaa, J., & Nikolaev, V. (2016). Accruals, cash flows, and operating profitability in the cross section of stock returns. Journal of Financial Economics, 121(1), 28–45.
Chen, L., Novy-Marx, R., & Zhang, L. (2011). An Alternative Three-Factor Model. Working paper, Washington University in St. Louis, University of Rochester and The Ohio State University.
Doornik, J. (2009). An Object-Oriented Matrix Language Ox 6. London: Timberlake Consultants Press and Oxford: www.doornik.com.
Doornik, J., & Ooms, M. (2007). Introduction to Ox: An Object-Oriented Matrix Language. Uk: Timberlake Consultants Press.
Eyvazloo, R., Ghahramani, A., & Ajam, A. (2016). Analyzing the Performance of Fama and French Five-factor Model Using GRS Test. Financial Research Journal, 18(4), 691-714. (in Persian)
Eyvazloo, R., Hashemi, Y., Qorbani, A. (2020). Multi-Factor asset pricing model in Iranian Capital Market. Journal of Financial Management Perspective, 10(32), 9-32. (in Persian)
Fama, E. F., & French, K. R. (1992). The Cross-Section of Expected Stock Returns. Journal of Finance. 47(2), 427-465.
Fama, E. F., & French, K. R. (1993). Common Risk Factors in the Returns on Stocks and Bonds. Journal of Financial Economics. 33(1), 3-56.
Fama, E. F., & French, K. R. (2018). Choosing Factors. Journal of financial economics, 128(2), 234-253.
Fama, E. F., & MacBeth, J. D. (1973). Risk, return and equilibrium: Empirical tests. Journal of Political Economy, 81(3), 607–636.
Fama, E.F., French, K.R. (2015). A five-factor asset pricing model. Journal of Financial Economics, 116(1), 1–22.
Fan, S., & Yu, L. (2013). Does the Alternative Three-Factor Model Explain Momentum Anomaly Better in G12 countries?. Journal of Finance & Accountancy, 12.
Fazzari, S., Hubbard, G., & Petersen, B. (1988). Financing constraints and corporate investment. Brookings Papers of Economic Activity, 1, 141–195.
Gibbons, M., Ross, S., & Shanken, J. (1989). A Test of the Efficiency of a Given Portfolio. Econometrica, 57(5), 1121-1152.
Gilchrist, S., & Himmelberg, C.P. (1995). Evidence on the role of cash flow for investment. Journal of Monetary Economics, 36(3), 541-572.
Hashemi, S. A., Samadi, S., & Hadian, R. (2017). Evaluation of the Effect of Financial Constraints Factor on Explanatory Power of Fama-French Three-Factor Model, Carhart Four-Factor Model and Fama-French Five-Factor Model. quarterly financial accounting journal, 9(34), 1-34. (in Persian)
Hayashi, F. (1982). Tobin’s marginal q and average q: A neoclassical interpretation. Econometrica, 50(1), 213–224.
Hou, K., Mo, H., Xue, C., & Zhang, L. (2017). The economics of value investing. working paper, The Ohio State University.
Hou, K., Xue, C., & Zhang, L. (2015). Digesting anomalies: An investment approach. Review of Financial Studies, 28(3), 650–705.
Izadinia, N., Ebrahimi, M., & Hajiannejad, A. (2014). A Comparison between basic Fama and French three Factor model and basic Carhart four factors Model in Explaining the Stock return on Tehran Stock Exchange. Asset Management and Financing, 2(3), 17-28.
(in Persian)
Keynes, J. M. (1936). The General Theory of Employment, Interest, and Money. New York: Harcourt Brace Jovanovich.
Miller, M., & Modigilani, F. (1961). Dividend Policy, Growth and the Valuation of Shares. Journal of Business, 34(4), 411-433.
Mirzaie, M., Botshekan, M., & Khani, A. (2020). Introducing and Testing Firm's Life Cycle as a New Factor in Developing Multifactor Asset Pricing Models using Spanning Regression Approach. Asset Management and Financing, 8(3), 53-84. (in Persian)
Mirzaie, M., Khani, A., & Botshekan, M. (2020). Developing Multifactor Asset Pricing Models Using Firm's Life Cycle. Financial Research Journal, 21(4), 545-569. (in Persian)
Mussa, M. L. (1977). External and internal adjustment costs and the theory of aggregate and firm investment. Economica, 44, 163-178.
Ohlson, J. (1995). Earnings, book values, and dividends in security valuation. Contemporary Accounting Research, 11(2), 661–687.
Osoolian, M., HassanNezhad, M., & Samiee Tabrizi, P. (2019). An Investigation on liquidity Risk in Bullish and Bearish of Tehran Security Exchange Market: Insights from liquidityadjusted CAPM. Financial Research Journal, 21(2), 293-320. (in Persian)
Pastor, L., & Stambaugh, R.F. (2003). Liquidity risk and expected stock returns. Journal of Political Economy, 111(3), 642–685.
Penman, S., & Yehuda, N. (2019). A Matter of Principle: Accounting Reports Convey Both Cash-Flow News and Discount-Rate News. Management Science, 65(12), 5449-5956.
Penman, S., & Zhang, X. (2018). A Theoretical Analysis Connecting Conservative Accounting to the Cost of Capital. Unpublished paper, Columbia University and University of California, Berkeley.
Penman, S., & Zhu, J. (2018). A Fundamental Factor Model. working paper, Columbia University and Fudan University.
Racicot, F. & Theoret, R. (2016). The q-factor Model and the Redundancy of the Value Factor: An Application to Hedge Fund. Journal of Asset Management, 17(7), 526-539.
Sharpe, W. E. (1964). Capital asset prices: A theory of market equilibrium under conditions of risk. Journal of Finance, 19(3), 425-442.
Stambaugh, R. F. & Yuan, Y. (2017). Mispricing Factors. The Review of Financial Studies, 30(4), 1270–1315.
Tobin, J. (1969). A general equilibrium approach to monetary theory. Journal of Money, Credit, and Banking, 1(1), 15–29.
اصول مهم سرمایهگذاری در بورس
سرمایهگذاری به معنای صرفنظر کردن از خوشیهای کنونی و اختصاص دادن سرمایه با هدف بدست آوردن پول و سرمایه بیشتر در آینده است. در سرمایهگذاری در بورس فاکتورهای متعددی وجود دارد، مشخص کردن زمانی که در اختیار دارید، میزان ریسکپذیری و سود موردانتظار، همگی در گرفتن تصمیمات سرمایهگذاری مهم هستند.
اصول مهم سرمایهگذاری در بورس:
در ادامه به 6 مورد از مهمترین اصول سرمایهگذاری در بورس اشاره میکنیم.
1. هماهنگی اهداف و روش سرمایهگذاری
شما باید برای انجام موفق یک سرمایهگذاری در بورس، بتوانید اهداف و روش سرمایه گذاری تان را با هم هماهنگ کنید. این بدان معناست که زمانی که شما روش سرمایهگذاری که در پیشگرفتهاید یک سرمایهگذاری بلندمدت است، تعین اهدافی که در سرمایه گذاریهای کوتاه مدت کاربرد دارند نمیتواند سود چندانی را برای شما به ارمغان بیاورد.
2. آمادگی ذهنی و روانی در کنار قدرت ریسکپذیری
قبل از انجام معاملات در بازار بورس باید بپذیرید که سرمایه گذاری در بازار بورس همیشه هم با سود همراه نیست. در واقع هیچ کس نمیتواند ادعا کند که همه سرمایه گذاری هایش در بازار بورس سودمند بوده و تا کنون هیچ ضرری شامل حال اون نشده. شما باید قبل از ورود به این بازار روحیه مناسب و قدرت ریسک پذیری لازم را کسب کنید سپس وارد آن شوید.
3. به هیچ وجه پولی که قرض یا وام گرفتید را به بازار بورس وارد نکنید
گاهی اوقات خیلی از افراد تازه وارد در بازار بورس تصور میکنند سود های زیادی در بورس انتظار آن ها را میکشد، به همین دلیل در ابتدای ورود خود به این بازار پولی را قرض یا وام میگیرند. این کار بشدت غلط است. چراکه ممکن است بعد از ورود شما به این بازار، بازار ریزش پیدا کند و سرمایه ای که شما از راه قرض یا وام وارد کردید با ضررهای زیادی روبرو شود. بهتر است برای ورود به این بازار از سرمایه ای استفاده کنید که در دراز مدت به آن نیازی ندارید.
4. دانش و مدت زمان کافی برای انجام سرمایه گذاری
هرگز بدون کسب اطلاعات کافی در مورد بورس وارد آن نشوید. اکثر سرمایه گذاران مستقل پیش از اقدام به سرمایه گذاری تمام جوانب فعالیت خود از قبیل شرایط بازار، چالشهای پیش رو و بسترهای جدید سرمایه گذاری را مورد بررسی قرار میدهند تا بتوانند با اتخاذ راهبردی مناسب از حداکثر سود ممکن برخوردار شوند. اما نکته ای که خیلی در مورد سرمایهگذاری در بورس حائز اهمیت است، این است که قبل از ورود به این بازار افراد باید اطلاعات و دانش کافی را کسب کنند. اگر زمان وانرژی کافی برای کسب اطلاعات و دانش در این زمینه را ندارید، میتوانید سرمایه خود را به افراد متخصص و با تجربه ای که سبدگردان نامیده میشوند بسپارید.
5. نقش احساسات در سرمایهگذاری
در بازار بورس شما نباید هیجانی و از روی احساسات تصمیم بگیرید. غلبه احساسات بر شما در انجام فعالیتهای اقتصادی و مالی دراکثر مواقع به ضرر شما تمام شود. در شرایطی که فکر میکنید میزان خطرات پیش رو و وضعیت فعلی بازار را به دقت ارزیابی کردهاید، اتخاذ تصمیمی ناگهانی و تحت تاثیر احساسات درونی میتواند هرآنچه را که تا به حال به دست آوردهاید به طور کامل از بین ببرد.
6. سرمایه موردنیاز برای سرمایهگذاری
در پاسخ به سوال ((با چه سرمایه ای وارد بازار بورس شویم؟)) باید گفت که به هیچ وجه با تمام سرمایه موجود خود وارد بازارهای بورس نشوید. حتی حرفه ای ترین و قدیمی ترین فعالان بازار بورس نیز تمام سرمایه موجود خود را وارد این چرخه نمی کنند . با توجه به ریسک های موجود در بازار سرمایه و زیان دهی که معاملات آن را تهدید می کند، وارد کردن تمام سرمایه شما به این بازار، اشتباهی بزرگ خواهد بود و باعث می شود تا در ریسک کاهش چشمگیر سرمایه خود در طول زمان قرار بگیرید.
البته این موضوع را نیز باید مورد توجه قرار دهید که در بازارهای بورسی، چیزی به نام دامنه نوسان قرار دارد و به واسطه آن، نه شما یک شبه به ثروتی بزرگ دست خواهید یافت و نه خطر ورشکستی یک شبه برایتان وجود دارد. در حقیقت هر چیزی که در بازارهای بورسی چه به سمت مثبت و چه به سمت منفی اتفاق بیفتد، کاملا تدریجی و پله ای خواهد بود. از این روی هرگز محل ترس آن وجود ندارد که با یک معامله و در عرض یک یا حتی چند روز، به نابودی سرمایه خود برسیم.
همچنین نمی توانید چنین رویاپردازی نیز داشته باشید که با خرید یک سهام ولو سود آور در یک روز، فردای آن را به عنوان یک ثروتمند بورسی از خواب بیدار شوید. البته امکان کسب ثروت در بازارهای بورس وجود دارد؛ اما این چیزی است که در طول زمان می توان به آن رسید و هرگز در عرض یک شب یا حتی یک هفته اتفاق نمی افتد.
سخن پایانی:
تا اینجا با مهم فاکتورهای سرمایهگذاری ترین اصول سرمایه گذاری در بازار بورس آشنا شدیم. اگر میخواهید با دیگر سوالات مربوط به ورود به این بازار آشنا شوید، مطالعه مقاله های دیگر که در دسته بندی آشنایی هستند را به شما پیشنهاد میکنیم.
ارائه مدل سرمایهگذاری خطرپذیر استراتژیک برند برای شرکتهای سرمایهگذار خطرپذیر فعال درحوزه تجارت الکترونیک (براساس تئوری مبتنی بر دادهها)
الزامات دنیای امروز، ضرورت همسویی با دیگر کشورها و نیز کسب موفقیت در بازارهای داخلی و جهانی، شرکتها را وادار میکند تا از توانمندهای موجود در استارتآپها به ویژه استارتآپهای فعال در حوزهی تجارت الکترونیک بهرهمند شوند. با این حال ایجاد مشارکت بین شرکتهای سرمایهگذار خطرپذیر و استارتآپها، نیازمند به کارگیری راهکارهای مدیریتی قوی و صحیحی میباشد. تحقیقات و مدلهای قبلی فرایند سرمایهگذاری VC وCVC، بیشتر فاکتورهای اصلی موثر بر فرآیند شکلگیری سرمایهگذاری خطرپذیر را توسعه دادهاند و تاکنون کمتر در مطالعات به ارائهی یک مدل جامع با همهی جنبههای موثر بر آن و به شکل ویژه در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران توجه شده است. بنابراین این مقاله، با استفاده از روش تحقیق کیفی نظریه مبتنی بر دادهها و به واسطهی مصاحبههای نیمهساختاریافته با مدیران و کارشناسان شرکتهای VC وCVC به منظور شناسایی فاکتورهای موثر بر فرآیند شکلگیری سرمایهگذاری خطرپذیر استراتژیک برند (SBV)، در داخل کشور انجام شده است. یافتههای حاصل از مصاحبهها از طریق 18 فاکتور در داخل شش مقوله مرتبط با پدیدهی اصلی شامل شرایط علی، مقولهی محوری، شرایط زمینهای، شرایط واسطه ای یا مداخله گر، کنش ها و تعاملات و پیامدها نشان داده شده-اند. نتایج این تحقیق، به تمامی ذینفعان فعال موجود در اکوسیستم کمک می کند تا با همکاری یکدیگر زمینه های مناسب برای انجام اقدامات درست در شرکتهای سرمایهگذار خطرپذیر فعال در حوزه تجارت الکترونیک را ایجاد کنند.
کلیدواژهها
- کارآفرینی سازمانی
- سرمایهگذاری خطرپذیر استراتژیک برند
- شرکتهای سرمایهگذار خطرپذیر
- تجارت الکترونیک
20.1001.1.17350794.1397.22.86.1.0
موضوعات
- اشتغالزایی و کارآفرینی در بخش بازرگانی
عنوان مقاله [English]
Strategic Brand Venturing for Venture Capital Investing Companies Active in Electronic
نویسندگان [English]
- Amir Ekhlassi 1
- marziyeh ansari chaharsoughi 2
- Nader Seyyedamiri 3
1 Assistant Professor, Department of New Venture/Business Creation, University of Tehran, Tehran, Iran
The companies have to utilize available capacities in start-ups especially those active in E-commerce because of the necessity of aligning with other countries and accessing success in domestic and global markets. However, creation of investing relationship between corporate venture capital and start-ups, requires utilizing strong and correct management. The previous research and models on process VC/CVC investment partly have promoted main factors affecting the formation process of venturing and until now less attention has been paid to present a comprehensive model with whole effective aspects on core investment phenomenon, especially in the developing countries like Iran. So, this paper uses a grounded theory approach and also semi-structured interviews with 13 experts and managers in CVC/VC firms, in order to identify factors influencing on formation process SBV investment in Iran. The obtained findings of the data analysis from interviews are shown by 18 factors classified within six categories including the core phenomenon relates to formation process of SBV investment, causal conditions, contextual and intervening conditions, and consequences. The results of this study totally help active members in ecosystem to create appropriate conditions for correct measurement in VC firms at E-commerce field.
کلیدواژهها [English]
- Corporate Entrepreneurship / Strategic Brand Venturing / E-Commerce / Corporate Venture Capital
مراجع
Anokhin, S., Peck, S., & Wincent, J. (2016); “Corporate Venture Capital: The Role of Governance Factors”, Journal of Business Research, Vol. 69, No.11, pp. 4744–4749.
Autio, E., Kenney, M., Mustar, P., Siegel, D., & M. Wright (2014); “Entrepreneurial Innovation: The Importance of Context”, Research Policy, Vol.43, No.7, pp. 1097–1108.
Bliss, R. T. (1999); “A Venture Capital Model for Transitioning Economies: The Case of Poland”, Venture Capital: An International Journal of Entrepreneurial Finance, Vol.1, No.3, pp. 241–257.
Boyle, E. (2003); “A Study of Entrepreneurial Brand Building in the Manufacturing Sector in the UK”, Journal of Product & Brand Management, Vol.12, No.2, pp. 79–93.
Charmaz, K. (2011); “Grounded Theory Methods in Social Justice Research In N.K. Denzin & Y.S”. Lincoln (Eds.), The Sage Handbook of Qualitative Research (pp. 359-380). Thousand Oaks, CA: Sage.
Corbin, J., & A. Strauss (1990); “Grounded Theory Research: Procedures, Canons, and Evaluative Criteria”, Qualitative Sociology, Vol.13, No.1, pp. 3–21.
Divandari, A., Ekhlassi, A., & K. Rahmani (2014); “Devising a Branding Model for Multipurpose Mega-projects in Entertainment, Residential, Tourism, and Sport in Iran”, Journal of Vacation Marketing, Vol.20, No.1, pp. 73–91.
Hellmann, T., & V. Thiele (2015); “Friends or Foes? The Interrelationship between Angel and Venture Capital Markets”, Journal of Financial Economics, Vol.115, No.3, pp. 639–653.
Johansson, F. (2017); The Medici Effect, with a New Preface and Discussion Guide: What Elephants and Epidemics Can Teach Us about Innovation? (1st ed.). Harvard Business Review Press, Boston, MA.
Juntunen, M. (2012); “Co-creating Corporate Brands in Start-ups”, Marketing Intelligence & Planning, Vol.30, No.2, pp. 230–249.
Kann, A. (2000); “Strategic Venture Capital Inventing by Corporations: A Framework for Structuring and Valuing Corporate Venture Capital Programs”, Doctoral dissertation, Stanford University.
Kaputa, C. (2012); Breakthrough Branding: How Smart Entrepreneurs and Intrapreneurs Transform a Small Idea into a Big Brand, First Edition, Nicholas Brealey Publishing, Boston, MA.
Klonowski, D. (2007); “The Venture Capital Investment Process in Emerging Markets: Evidence from Central and Eastern Europe”, International Journal of Emerging Markets, Vol.2, No.4, pp. 361–382.
Kolb, S. M. (2012); “Grounded Theory and the Constant Comparative Method: Valid Research Strategies for Educators”, Journal of Emerging Trends in Educational Research and Policy Studies, Vol.3, No.1, pp. 83–86.
Laperche, B., & Z. Liu (2013); “SMEs and Knowledge-capital Formation in Innovation Networks: A Review of Literature”, Journal of Innovation and Entrepreneurship, Vol.2, No.1, pp. 1–16.
Lynch, J. E. (1994); “Only Connect: The Role of Marketing and Strategic Management in the Modern Organisation”, Journal of Marketing Management, Vol.10, No.6, pp. 527–542.
Macmillan, I., Roberts, E., Livada, V., & A. Wang (2008); Corporate Venture Capital (CVC): Seeking Innovation and Strategic Growth. U.S. Department of Commerce National Institute of Standards and Technology, June 2008.
McCahery, J. A., Vermeulen, E. P., & A. M. Banks (2012); Corporate Venture Capital: From Venturing To Partnering in Cumming, D. (Ed.), The Oxford Handbook of Venture Capital (pp 211-245). Oxford University Press.
Morris, M. H., & Kuratko, D. F., & J. G. Covin (2011); Corporate Entrepreneurship and Innovation: Entrepreneurial Development within Organizations, Third Edition, South-Western Pub, Mason, OH.
Naude, P., & C.C. Easingwood (2014); “Strategic Brand Venturing as Corporate Entrepreneurship”, Doctor of Business Administration Thesis, University of Manchester.
Olsen, L.E. & E. J. Lanseng (2012); “The Attitudinal Response to Alternative Brand Growth Strategies”, European Journal of Marketing, Vol.46, No.1/2, pp. 177–191.
Pandit, N. R. (1996); “The Creation of Theory: A Recent Application of the Grounded Theory Method”, The Qualitative Report, Vol.2, No.4, pp. 1-15.
Peräkylä, A. (2016); “Validity in Qualitative Research In D. Silverman (Ed.)”, Qualitative Research (pp. 413-427). Thousand Oaks, CA: Sage.
Poser, T. B. (2012); “The Impact of Corporate Venture Capital: Potentials of Competitive Advantages for the Investing Company”, (Vol. 1). Retrieved from http://books.google.com/books.
Sakhdari, K. (2014); “Externally Oriented Capabilities and Corporate Entrepreneurship: Institutional and Managerial Contingencies”, Doctoral Dissertation, Queensland University of Technology.
Strauss, A., & J. Corbin (1998); Basics of Qualitative Research: Techniques and Procedures for Developing Grounded Theory Techniques (2nd ed.). Thousand Oaks, CA: Sage.
Strauss, A., & J. Corbin (1994); “Grounded Theory Methodology: An Overview in N.K. Denzin & Y.S. Lincoln (Eds.)”, Handbook of Qualitative Research (pp. 273-285). Thousand Oaks, CA: Sage.
Uggla, H. (2015); “Aligning Brand Portfolio Strategy with Business Strategy”. IUP Journal of Brand Management, Vol.12, No.3, pp. 7–17.
Vaidyanathan, R., & P. Aggarwal (2000); “Strategic Brand Alliances: Implications of Ingredient Branding for National and Private Label Brands”, Journal of Product & Brand Management, Vol.9, No.4, pp. 214–228.
Van Rensburg, D. J. (2012); “Strategic Brand Venturing: The Corporation as Entrepreneur”, Journal of Business Strategy, Vol.33, No.3, pp. 4–12.
Van Rensburg, D. J. (2013); “Strategic Brand Venturing: An Intersectional Idea”, Management Decision, Vol.51, No.1, pp. 200–219.
Van Rensburg, D. (2014); “Brand Intrapreneurs and Brand Managers: In Search of Disruption”, Journal of Business Strategy, Vol.35, No.4, pp. 29–36.
Van Rensburg, D. J. (2015); “In-sourcing Disruptive Brands as a Corporate Entrepreneurship Strategy”, International Entrepreneurship and Management Journal, Vol.11, No.4, pp. 769-792.
Wales, W. J., Parida, V., & P. C. Patel (2013); “Too Much of a Good Thing? Absorptive Capacity, Firm Performance, and the Moderating Role of Entrepreneurial Orientation”, Strategic Management Journal, Vol.34, No.5, pp. 622-633.
Yates, I.C. and E. B. Roberts (1991); “Initiating Successful Corporate Venture Capital Investments”, Working paper, 3308-91-BPS, MIT Sloan School of Management, Boston.
دیدگاه شما