بخشبندی مشتریان چیست و چرا اهمیت دارد؟
دستهبندی و تقسیمبندی در هر کاری، بخشی از نظمدهی به کار است. فرقی نمیکند که وظایف خود، کارهای روتین روزانه، حتی برنامه غذایی یا قرارهای ملاقتمان باشد، در هرحال وقتی هریک از این امور را تقسیمبندی و دستهبندی کنیم، رسیدگی به آنها براساس نظم و دقت بیشتری پیش خواهد رفت و ما در کارها موفقتر خواهیم بود. بخش بندی مشتریان، افرادی که با آنها به هر دلیلی مانند دوستی، فامیلی، آشنایی و کار در ارتباطیم نیز در همین دسته تقسیمات قرار میگیرد. با این تقسیمبندی نوع رابطه، نوع قرارها و برخوردها و جزئیات آنها مشخص بوده و طبق برنامه دقیق پیش میرود. تقسیمبندی مشتریان نیز شبیه به چنین دستهبندیهایی است. بخشبندی مشتریان مهمترین بخش از مدل بوم کسب و کار است که در موفقیت کسب و کارها بسیار موثر بوده و ابزارهای مهم و اصلی مدیریتی محسوب میشود. در ادامه بیشتر درباره بخشبندی مشتریان و اصول و قواعد اینکار صحبت خواهیم کرد.
تقسیمبندی مشتریان چیست؟
بخشبندی مشتریان یا تقسیمبندی مشتریانCustomer Segmentation ، به زبان ساده شامل تقسیمبندی بازارهای هدف محصول یا خدمات کسب و کارهای مختلف به گروههای مجزا میشود. تقسیمبندی مشتریان بهعنوان یک ابزار کاربردی و مفید به صاحبان مشاغل و کسب و کارها کمک میکند تا استراتژی و تاکتیکهای طراحی، تولید و عرضه محصولات خود را متناسب با بازار هودف و خواسته ها و نیازهای آنها تنظیم کنند. درواقع اینکار باعث میشود تا صاحبان کسب و کارها، موثرترین و مفیدترین روش تعامل با هر گروه مشتری خود را پیدا کرده و با بهکار بردن این روشها، تاثیر بیشتری بر مشتری گذاشته او را به خرید و استفاده از خدمات یا محصولات خود ترغیب نمایند. باید دقت داشت که مشتریها رفتارها، دیدگاهها و شخصیتهای مختلفی دارند و براساس این تفاوتها، رویکرد ثابتی به محصولات و خدمات برندها و کسب و کارها ندارند. درنتیجه باید برای هریک از دسته مشتریان خود در بازارهای هدف، رویرکرد مشخص و مناسب آنها را در امر بازاریابی پیدا کرد.
مزایای دستهبندی مشتریان چیست؟
دستهبندی مشتریان به روشها و با معیارهای مختلفی انجام میشود. برای مثال میتوان درنظر گرفت که گروهی از مشتریان باتوجه به نیاز و تنها برای رفع آن نیاز خرید میکنند. اما برخی تحت تاثیر تبلیغات، آگهیهای جذاب و بازاریابی فعال و بدون توجه به نیاز و الزام به داشتن محصول یا خدمات، اقدام به خرید مینمایند. دستهبندی مشتریان باعث میشود تا بتوان تمامی گروههای موجود در بازارهای هدف را شناسایی کرده و استراتژی عرضه و تقاضا را بر این اساس تنظیم کنیم. از مزایای دستهبندی مشتریان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- دستهبندی مشتریها به صاحبان مشاغل کمک میکند تا بتوانند کمپینهای تبلیغاتی خود را هدفمندتر طراحی کنند و نرخ بازگشت سرمای خود از این طریق را بالاتر ببرند.
- کمک میکند تا صاحبان کسب و کارهای مختلف، متناسب با نیاز و خواست مشتریهای مختلف خود محصول یا خدمات خود را تولید، تنظیم و عرضه کنند و در کسب رضایت آنها موفقتر باشند.
- تقسیمبندی مشتریان کمک میکند تا در ارائه خدمات پس از فروش و پشتیبانی محصول و خدمات خود نیز موفقتر عمل کنید و باتوجه به استانداردهای هرگروه آنها را طراحی نمایید.
- با شناخت بهتر نیازها و تقاضاهای مشتریها در دستههای مشخص، میتوان محتواهای شخصیسازی شده را طراحی و عرضه نمود که رضایتمندی و وفداری آنها را به برند افزایش میدهد.
- دستهبندی مشتریان کمک میکند تا مشتریان ارزشمند برندها بهتر شناخته شوند و بتوان برای آنها خدمات ویژه طراحی نمود. آنچه باز به وفاداری بیشتر این مشتریها خواهد انجامید.
- تحلیل بازار و بازخوردفروش و رضایتمندی مشتریها به کمک بخشبندیهای صورت گرفته سادهتر خواهد بود و درنتیجه فرصتهایی جدیدی برای تولید و عرضه محصولات و خدمات خاص و موثر را پیدا خواهد شد.
بهطور کلی دستهبندی مشتریان به سازمانها و کسب و کارها امکان درک الگوهای مشترک و تمایزهای بین مشتریان را میدهد و برندها پلنهای بازاریابی، خدمات و فروش خود را بر اساس اطلاعات بهدست آمده ارائه میکنند.
رویکردهای مختلف در بخشبندی مشتریان
گفتیم که دستهبندی مشتریان معمولا براساس معیارهای مختلفی انجام میشود. اما اینکار براساس هر معیاری که صورت گرید، نیاز به اطلاعاتی جامع و کامل و دقیق دارد و از اطلاعات لازم جهت بخشبندی مشتریها را از جمعآوری دادههای بهدست آمده از بررسی لیستهای موجود از اطلاعات مشتریان، پرسشنامه و پیمایش و جستجوهای اینترنتی بهدست میآورند. نکته مهم درمورد انواع روشهای دستهبندی مشتریان و معیارهای متنوعی که برای اینکار وجود دارد ثابت نیستند و باید باتوجه به نوع کسب و کار و ابعاد و فعالیت برند یا سازمان، یکی از این روش ها و گروهی از معیارها مورد توجه قرار گیرند. سه رویکرد مهم و تقریبا ثابت که در انواع روشهای دستهبندی مشتریها وجود دارد عبارتند از:
دستهبندی مقایسهای مشتریان
دستهبندی قیاسی سادهترین و معمولترین رویکرد در دستهبندی مشتریان است. در این رویکرد، دستهبندیها براساس خصوصیاتی که به طور معمول در دسترس قرار دارند صورت میگیرد. این رویکرد معمولا دستهبندی دقیق و کاملی را اراسعه نمیکند و درصد خطای موجود در آن بالا است.
دستهبندی نیاز محور مشتریان
این رویکرد برپایه محرکهای متمایز و معتبری که در بازخوردهای مشتریان مختلف در دریافت خدمات یا استفاده از یک محصول ارائه کردهاند. نیازها از طریق تحقیق اولیهی بازار کشف و بازبینی میشوند و براساس آن نیازها مرزهایی برای دستهها تعیین میشود.
دستهبندی ارزش محور مشتریان
در این رویکرد معمولا تفاوت بین مشتریها براساس توانایی و ارزش اقتصادی آنها تعریف میشود و هر گروه مشتریهایی که در یک سطح اقتصادی قرار دارند یک دسته و گروه را تشکیل میدهند.
البته هریک از این رویکردها برای شرکتها و سازمانهای مختلف کارآیی دارند. برای چرا بازارها اهمیت دارند؟ مثال رویکرد ارزشمحور مناسب دستهبندی مشتریهای شرکتهای در حال گسترش است که بدون صرف وقت و نیاز به منابع متعدد بتوان با سرعت به هدف رسید.
انواع بخشبندی مشتریان
گفتیم که بخشبندی مشتریان براساس معیارهای مختلفی صورت میگیرد و انواع متفاوتی دارد. انواع تقسیمبندی مشتریان براساس معیارهای متفاوت عبارتند از:
بخشبندی جغرافیایی مشتریان
در این نوع بخشبندی، بازارهای هدف را براساس جغرافیا و موقعیت مکانی تقسیمبندی میکنند. بهاین ترتیب که تمرکز بر نیاز مشتریها و کاربران در مناطق مختلف جغرافیایی و متناسب با موقعیت مکانی آنها قرار میگیرد. برای مثال کارخانههای بزرگ خودروسازی در جهان، متناسب با بازار هدف خود در مناطق مختلف جغرافیایی برخی از امکانات رفاهی را اضافه و برخی دیگر را حذف میکنند. وجود سیستم تهویه پیشرفتهتر و خنککنندههای صندلی کلیه سرنشینان برای خودروهای ساخته شده مخصوص مناطق گرمسیر نمونهای از این تفاوتها در این نوع محصول است. خودروسازان پس از درنظر گرفتن این لازمه ها و ضروریات منطقهای برای محصولات خود، در کمپینهای بازاریابی در مناطق مختلف، بر این ویژگی های اختصاصی تاکید بیشتر میکنند تا توجه مشتری را به برتریهای محصول جلب نمایند. این فرآیند و شیوه از این جهت مزیت بیشتری پیدا میکند که با حذف امکانات رفاهی غیرضروری در مناطق مختلف از خودرو (مانند گرمکن صندلی در مناطق گرمسیر) قیمت تمام شده تولید نیز کنترل میشود.
بخشبندی جمعیت شناسی مشتریان
این نوع تقسیمبندی مشتریان براساس متغیرهای دموگرافیک مانند سن، جنس، وضعیت تاهل، تعداد خانواده، درآمد، مذهب، نژاد، شغل، ملیت و … صورت میگیرد. این نوع تقسیمبندی یکی از رایجترین انواع بخشبندی مشتریها در بازارهای مختلف و کسب و کارهای متفاوت است. تمام صنایه و تولیدلات مانند خودرو، محصولات زیبایی، تلفنهای همراه، پوشاک و … از بخشبندی جمعیتشناسی برای هدفمند کردن بازار هدف خود و چرا بازارها اهمیت دارند؟ تبلیغات و بازاریابی در این بازارها بهره میگیرند. برای مثال در بازار خودرو، کمپانیهای معتبر تولیدات خود را برای جوانان، خانوادههای کم جمعیت یا پرجمعیت افراد میانسال و … بهشکل مجزا طراحی کرده و میسازند. در هر دسته تولیدات خود، ویژگیها و نیازهای بازار هدف آن دسته تولیدات را درنظر گرفته و هنگام بازاریابی و تبلیغات این دسته محصولات را به با ویژگیهایی که برای بازار هدف آنها مهم است به آنها معرفی کرده و تبلیغات را با تمرکز بر این ویژگیها پیش میبرند. برای مثال یک خودروی ۷ نفره را متناسب با نیازهای خانوادههای پرجمعیت طراحی کرده و امکانات آنها را نیز برای چنین خانوادههای درنظر میگیرند.
بخشبندی رفتاری مشتریان
این نوع بخشبندی براساس شیوه رفتاری کاربران و مشتریها صورت میگیرد. برای مثال براساس الگوی تصمیمگیری، اولویتها و نحوه استفاده مشتریان تقسیمبندیهایی در بازار هدف صورت گرفته و شناخت مشتریها از محصول یا نحوه استفادهشان از آن تعیین کننده نهایی تقسیمبندی صورت گرفته خواهد بود. بخشبندی رفتاری معمولا برپایه فرضیات زیر صورت میگیرد:
- گروه اشخاصی که محصول یا خدمات ما را میشناسند.
- گروه اشخاصی که محصول یا خدمات ما را نمیشناسند.
- مشتریها و کربران قدیمی
- مشتریها و کاربران فعلی
- مشتریها و کاربران بالقوه
درواقع در این نوع بخشبندی باور براین است که شناخت محصول و استفاده از آن بر روی تصمیم خرید یک فرد تأثیر میگذارد. مشتریهای وفادار به یک برند، در این نوع تقسیمبندی مشخص میشوند. یکی از نمونههای بارز برای بخشبندی رفتاری، مناسبتهای خاص و خریدهایی که در این مناسبتها انجام میشوند است. برای مثال، خریدهایی که افراد به مناسبت روز مادر روی آنها متمرکز میشوند. رفتار کاربر در این مناسبت کاملا قابل پیشبینی بوده و میتوان کمپین های تبلیغاتی را متناسب با نوع محصولات و این مناسبت برنامهریزی کرد که جامعه هدف را به خرید ترغیب نمود. این درحالی است که بسیاری از مشتریهای مناسبتی براساس الگوی رفتاری خود، در مواقع دیگر سال محصولات مدنظر ما را خرید نکنند.
بخشبندی روانشناختی مشتریان
این نوع تقسیمبندی کاربران یا مشتریها را براساس شخصیت، سبک زندگی، احساسات، رفتار و نگرششان تقسیمبندی میکنند. در این نوع تقسیمبندی، کارشناسان معتقدند که شیوه، سبک و رفتار خرید مصرف کننده را میتوان براساس شخصیت، روحیات و سبک زندگی او شناسایی کرد. درنظر بگیرید که سبک زندگی افراد، مستقیما از شخصیت آنها که متشکل از عادات، صفات، نگرش، خلقیات و باورهایشان است، تاثیر میگیرد. رفتار خرید افراد نیز بخشی از سبک زندگی و شخصبت آنها است. اینکه فردی در خرید بیش از حد دست و دلباز باشد مجزا از شخصیت و شیوه زندگی او نیست. برای مثال افرادی هستند که حاضر به پرداخت پول زیاد درمقابل داشتن یک کالا از برندی خاصند. حال اینکه شاید بتوان همان کالا را از برند دیگر با قیمتی پایینتر تهیه کرد. افرادی نیز حاضر به پرداخت پول بیشتر برای یک برند نیستند و درهرحال خریدها را با توجه منافع اقتصادی خود مدیریت میکنند. این دو گروه، دو دسته از بازار هدف را در تقسیمبندی روانشناختی تشکیل میدهند. شاید بتوان تقسیمبندی رفتاری را بهنوعی تقسیم بازار بر اساس طبقه اجتماعی یا فرهنگی نیز دانست.
استراتژی تقسیمبندی مشتریان
بنابر آنچه گفته شد، بخشبندی مشتریان از ضروریات مدیریت بازاریابی و برندیگ در کسب و کارهای کوچک و بزرگ است. اما اینکار را چگونه باید انجام داد . همانطور که رویکردها و معیارهای مختلف منجر به تولید انواع متعددی از تقسیمبندی مشتریها شده است، استراتژیهای متفاوتی نیز برای تقسیمبندی مشتریان وجود دارد. اما در این استراتژیهای مختلف، یک قاعده ثابت و غیرقابل تغییر وجود دارد که شامل موارد زیر میشود:
- مشخص کردن هدف برند یا کسب و کار از تقسیم بندی مشتریان خود
- دستهبندی مشتریها در گروههایی که صاحبان مشاغل یا کسب و کارها انتخاب میکنند.
- فراهم کردن امکان دسترسی به هر گروه از مشتریان برای صاحبان مشاغل
- تحلیل دورهای و منظم تقسیم بندی مشتریان
دقت داشته باشید، تقسیمبندی مشتریها لازم است که بهطور مداوم و مستمر آپدیت و بهروزرسانی شود. بنابراین دادههای آماری، تحلیل تقسیمبندیهای صورت گرفته، نتایج بهدست آمده از این تقسیمبندیها و دادهها و اطلاعاتی که با بررسی دقیق بازار به دست آمدهاند، برای داشتن تقسیمبندیهای آتی و بهروزرسانی دستهبندیهای صورت گرفته بسیار مفید و ضروریاند. بنابراین لازم است تمامی دادههای بهدست آمده از دستهبندیهای پیشین را جمعآوری کرده و از آنها گزارشهای آماری دقیق به دست آورد تا در بخشبندیهای بعدی مورد استفاده قرار گیرند.
سخن پایانی
درنهایت باید گفت، بخشبندی مشتریان از ضروریات و الزامات گسترش کسب و کارهای کوچک و پیشرفت کسب و گفتارهای بزرگ است. این بخش از بوم مدل کسب و کار، یکی از عوامل موثر و کلیدی پیروزی در بازارهای رقابتی است. با هدف قرار دادن دقیق و درست بازارهای مختلف، میتوان توجه جمعیت بیشتری از مشتریهای یک محصول را به خود جلب نمود و آمار خرید بالاتری را نسبت به محصولات مشابه از رقبا، به نام خود ثبت کرد. در نبود بخشبندی دقیق و درست بازارهای هدف، این رقبا هستند که گوی سبقت را از ما ربوده و با تبلیغات و بازاریابی هدفمندتر، فروش بیشتری را کسب میکنند. درواقع با بخشبندی مشتریان، شما با همه مشتریهای خود رفتار یکسانی ندارید. بلکه نحوه تعامل با گروههای مختلف مشتریان خود را متناسب با نیازهایشان تنظیم خواهید کرد که این بهمعنای رضایتمندی بیشتر و موفقیت بالاتر خواهد بود. لازم بهذکر است که تقسیمبندی درست و دقیق تمام بخشهای تولید، عرضه، خدمات و بازریابی شما را هدفمند خواهد ساخت.
نوآوری محصول چیست و چرا برای برندها اهمیت دارد؟
نوآوری محصول ، که شامل تغییر در فرآیند تولید، عرضه و بسته بندی و … بوده، از مهمترین چالشهایی است که امروزه شرکتها و سازمانها با آن سر و کار دارند، در این مقاله با هم این موضوع را بررسی میکنیم.
این رقم نشان میدهد که بازار امروز واقعاً چقدر شلوغ و رقابتی است و همچنین برای موفقیت در آن باید چقدر بی رحم بود. با این حال، بی رحمی و پرخاشگری در واقع راز اصلی موفقیت در این مورد نیست. نوآوری محصول احتمالاً کلمه کلیدی دقیقتری برای کسانی است که می خواهند محصولشان در میان آن 5٪ کسب و کار موفق باشد .
اگر محصول یا راه حل شما نوآورانه باشد، شانس بسیار بیشتری برای زنده ماندن و رشد خواهید داشت. در این مقاله، ما به تعریف نوآوری محصول، چگونگی مشاهده و شناسایی نوآوری و نحوه اندازه گیری آن خواهیم پرداخت. اما نوآوری محصول چیست و چگونه می توان آن را هوشمندانه انجام داد؟ کمی جلوتر میفهمیم پس با ما در ادامه همراه باشید.
تعریف نوآوری محصول
اولین و مهمترین تعریف: نوآوری محصول روش جدیدی برای حل مشکلی است که تعداد زیادی از مصرف کنندگان با آن درگیرند. ممکن است هیچ محصولی در بازار وجود نداشته باشد که این مسئله را برطرف کند یا ممکن است محصولات دیگری در بازار وجود داشته باشند که به روشی دیگر به آن پرداخته باشند .
برای این که محصول یا راه حل شما نوآورانه باشد، باید بتوانید به سه سوال زیر پاسخ “بله” دهید :
۱.آیا این محصول برای تعداد قابل توجهی از مصرف کنندگان (خواه به دنبال یک بازار اصلی یا بازارهای ویژه باشید) مناسب است؟ این امر خصوصاً در مورد محصولاتی صدق میکند که قبلاً به آنها پرداخته نشده است .
۲. آیا محصول بهتر از رقبای خود است؟ اگر چنین است، چه پیشرفتی وجود دارد؟ طراحی، فناوری، قابلیت استفاده و غیره.
۳. آیا نوآوری یا منحصر به فرد بودن محصول آشکار است؟ آیا آسان است که برای مصرف کنندگان توضیح دهیم که چرا این محصول از محصولات قبلی و رقبا ضروریتر یا بهتر است؟ گرچه ممکن است همیشه جواب “بله” ساده نباشد، اما این نکته برای کارشناسان بازاریابی که به شما در راه اندازی محصول کمک می کنند، واقعاً مهم است .
توسعه و راه اندازی یک محصول یا خدمات نوآورانه در بازار امروز، به کمک بسیاری از افراد از مهندسین گرفته تا کارشناسان تولید، از مشاوران بازاریابی گرفته تا کارشناسان حقوقی، نیاز است. برای این که شما جز آن ۵ درصدی کسب و کار موفق باشید، به کمک همهی این افراد نیاز دارید.
چرا نوآوری محصول مهم است؟
نوآوری محصول مهم است زیرا میتواند به شما در ایجاد فضاهای جدید در این بازار شلوغ کمک کند. با شناسایی شکافها و تحمیل خود به فضای جدید، میتوانید مخاطب پیدا کنید و نیازهای مصرف کننده را به روشی جدید و نو برآورده کنید .
همچنین توجه به این نکته مهم است که نوآوری در محصول همیشه شامل ایجاد یک محصول کاملاً جدید نیست که به مسئله ای کاملاً جدید بپردازد.
مثلا آیفون برای اولین بار در بازاری عرضه شد که از قبل وجود نداشت و نیازهایی را تأمین کرد که مصرف کنندگان نمیدانستند که دارند. کیندل هم همین طور: نه تنها اولین مدل آن بسیار موفق شد (در سال 2007 عرضه شد ، در کمتر از چرا بازارها اهمیت دارند؟ 6 ساعت به فروش رسید.) بلکه آمازون موفق شد با مدلهای جدید، مثلاً با معرفی صفحه لمسی، آن را دوباره به نوعی اختراع کنند .
نوآوری ممکن است هنگامی اتفاق بیفتد که کالای موجود را بهبود ببخشید یا ویژگی جدیدی را به کالای موجود اضافه کنید. وقتی تلفنها دارای دوربین شدند، ویژگی جدیدی پیدا کردند. مثلا هنگامی که اپل کیفیت دوربینهای آیفون را در iPhone 11 Pro به طرز چشمگیری بهبود چرا بازارها اهمیت دارند؟ بخشید، این یک حرکت ابتکاری و نوآورانهای محسوب میشد .
مسلماً، وقتی از نوآوری صحبت میکنیم، فقط به محصولات اشاره نمیکنیم، بلکه به خدمات، فرآیندها یا مدلهای تجاری نیز اشاره میکنیم. این موارد کمی کمتر مشهود است، اما میتواند بسیار سودآور و موفق باشد ،Airbnb Uber و Netflix نمونههایی از نوآوریهای عظیم هستند .
چگونه میتوان نوآوری محصول را اندازه گیری کرد؟
معیارهای مختلفی برای اندازه گیری نوآوری وجود دارد. برخی از آنها سرراست تر از دیگران هستند. معمولاً کسب و کارها از معیارهای فروش و بازده سرمایه (ROI) برای سنجش موفقیت یک محصول جدید استفاده میکنند. با این حال، این معیارها فقط زمانی اعمال میشوند که محصول جدید قبلاً به بازار عرضه شده باشد .
بنابراین، چگونه میتوانید نوآوری را قبل از عرضه محصول اندازه گیری کنید؟ به عنوان مثال، هنگامی که هنوز محصول را توسعه میدهید یا زمانی که نمونه اولیه آن را آماده کرده اید؟ چگونه میتوانید مطمئن باشید مخاطبانی برای این راه حل جدید شما وجود دارند و چگونه میتوان خود را برای عرضه محصول آماده کرد؟
تحقیقات بازار بهترین پاسخ برای این سوال است. به دست آوردن درک روشنی از بازار، مصرف کنندگان و رقبای شما، یک مزیت بزرگ هنگام عرضه محصول به شما میدهد .
.مرتبط با این بحث مقاله نمونه نوآوری را هم میتوانید بخوانید
شناسایی شکاف بین حیطهی کاری شما و اقیانوسهای آبی در بازار
استرانژی اقیانوس آبی چیست؟
اصطلاح “اقیانوس آبی” توسط دو استاد به نامهای W. Chan Kim و Renée Mauborgne در كتاب خود تحت عنوان “استراتژی اقیانوس آبی: چگونه میتوان فضای بازاری بدون مدعی خلق کنیم که در آن رقابت معنای ندارد” وارد گفتمان شد. آنها اقیانوسهای آبی فضاهای بازار کشف نشده که سود بالقوه بالا با خود به همراه دارند، تعریف میکنند .
یک نمونه مشهور از اقیانوس آبی، بازار دانلود موسیقی قانونی قبل از راهاندازی iTunes توسط اپل در سال 2001 بود. قبل از آن، میلیونها نفر به طور غیرقانونی موسیقی را از اینترنت دانلود میکردند. iTunes به مصرف کنندگان امکان خرید دیجیتالی موسیقی را داد، چیزی که قبلاً وجود نداشت .
به همین ترتیب، پاندوارا( Pandora ) اولین سرویس پخش موسیقی freemium بود که امروزه Spotify ، Tidal و Apple Music را نیز در این حیطه میشناسیم. سازندگان آن “اقیانوس آبی” را در بازار شناسایی و در سال 2005 راه اندازی کردند .
هرکسی نمیتواند اقیانوس آبی را شناسایی کند و این نوع فرصتها به طور روزمره ایجاد نمیشوند. دلیلی که نوآوران چشم خود را برای پیدا کردن شکاف در بخشهای خاص بازار باز نگه میدارنداین است که اینجا شکافها، فرصتها و خلأهای کوچک در یک بازار موجود هستند. این شکافها معمولاً “خدماتی” خاص هستند که کسبوکارهای مستقر هنوز ارائه نمیدهند. بنابراین میتوانید از مدل کسب و کار موجود الگوبرداری کنید و سرویس جدید را اضافه کنید .
چگونه محصولات نوآورانه ایجاد کنیم؟
پرسش یک میلیارد دلاری : چگونه میتوان محصولات نوآورانه تولید کرد؟ پاسخ “آسان” این است: به صدای مشتریان خود گوش فرا دهید، آنها را درک کرده و با استفاده از دانش آنها پیش بینی کنید بازار به کدام سمت میرود .
از مشاوران و منتورها کمک بگیرید چرا که آنها با بررسی، شناسایی و مقایسه دیتاهای موجود در مورد محصولات به شما میگویند که الان چه شکافهای در بازار وجود داشته و چگونه میتوانید از آنها در راه رسیدن به محصولات نوآورانه که ایجاد مزیت رقابتی میکنند، استفاده کنید.
برای مثال اگر نگاهی به نمودار زیر که توسط هوش مصنوعی ما ایجاد شده بیاندازید، می بینید که محصولات Clorox به دلیل طراحی و فرمول آسانتر برای استفاده و سفید کردن و از بین بردن لکهها بسیار محبوب است و لیزول در این مورد عقب میافتد. نمره رضایت 21٪ در مقابل 77٪ تفاوت فاحشی را بین این دو محصوب به ما نشان می دهد و این یکی از دلایلی است که باعث فروش و تأثیر بر رتبه بندی میشود .
تحقیقات بازار مبتنی بر داده
بنابراین، چگونه می توانید تمام دادههای مورد نیاز برای درک بازار و شناسایی شکاف های احتمالی یا حتی اقیانوسهای آبی را بدست آورید؟
عمدتا، شما میتوانید این کار را با نظارت بر بازار و گوش دادن به صدای مشتری، یادگیری صحبتهای مصرف کنندگان در مورد محصولات موجود انجام دهید. تحقیقات بازار مبتنی بر دادهها، در قالب تجزیه و تحلیل احساسات و گوش دادن به اطلاعات اجتماعی، به شما کمک میکند تا در ذهن مشتریان بالقوه خود قرار بگیرید و به نیازهای آنها پاسخ دهید .
مردم صحبت میکنند، نقد مینویسند و نظرات خود را در رسانههای اجتماعی به اشتراک میگذارند. آنچه آنها در مورد بازار و محصولات مورد استفاده خود میگویند میتواند بسیار ارزشمند باشد، به خصوص اگر شما قصد دارید محصول جدیدی را به بازار عرضه کنید .
شرکتهای تحقیقاتی زیادی در بازار وجود دارند. با این حال، بیشتر آنها کار خود را به صورت دستی انجام میدهند. این کار پرهزینه و کند است و همیشه به چرا بازارها اهمیت دارند؟ چرا بازارها اهمیت دارند؟ درک بازار مورد علاقه شما هم کمک نمیکند .
نتیجه گیری
بازار امروز کسب و کارها، اگر شما نوآوری را در همهی ابعاد سازمان خود پیاده نکنید، امکان بقا و رشد نخواهید داشت.
مهمترین بعد این پیاده سازی، نوآوری در محصول است. محصول در واقع ثمره و نتیجهی تلاش کل سازمان است که اگر با مطابق با نیاز روز و خواست مشتری پیش نرود و تغییر نکند، تمام زحمات سازمان تبدیل به هیچ میشود.
نواوری در محصول به شما در ایجاد فضاهای جدید در بازار کمک میکند، به کمک منتورها شکافها را شناسایی و از آنها در راه تبدیل به فرصت استفاده کنید.
اقتصاد کلان چیست؟
اقتصاد کلان شاخه ای از علم اقتصاد است که به مطالعه چگونگی رفتار یک اقتصاد کلی – بازار یا سایر سیستم هایی که در مقیاس بزرگ عمل می کنند – می پردازد. اقتصاد کلان پدیده های کل اقتصاد مانند تورم، سطح قیمت ها، نرخ رشد اقتصادی، درآمد ملی، تولید ناخالص داخلی (GDP) و تغییرات در بیکاری را مطالعه می کند.
برخی از سوالات کلیدی که اقتصاد کلان به آنها می پردازد عبارتند از:
- چه چیزی باعث بیکاری می شود؟
- چه چیزی باعث تورم می شود؟
- چه چیزی باعث ایجاد یا تحریک رشد اقتصادی می شود؟
- .
اقتصاد کلان تلاش میکند تا میزان عملکرد یک اقتصاد را اندازهگیری کند و بفهمد چه نیروهایی آن را هدایت میکنند و پیشبینی کند که چگونه عملکرد میتواند بهبود یابد. بنابراین این حوزه با عملکرد، ساختار و رفتار کل اقتصاد سر و کار دارد؛ برخلاف اقتصاد خرد که بیشتر بر انتخاب های انجام شده توسط بازیگران فردی در اقتصاد (مانند مردم، خانوارها، صنایع و غیره) متمرکز است.
درک بیشتر اقتصاد کلان
مطالعه اقتصاد دو جنبه دارد: اقتصاد کلان و اقتصاد خرد. همانطور که از این اصطلاح پیداست، اقتصاد کلان به سناریوی کلی و تصویر بزرگ اقتصاد نگاه می کند. به بیان ساده، بر نحوه عملکرد اقتصاد به عنوان یک کل تمرکز میکند و سپس نحوه ارتباط بخشهای مختلف اقتصاد با یکدیگر را تجزیه و تحلیل میکند تا نحوه عملکرد کل را درک کند. این شامل بررسی متغیرهایی مانند بیکاری، تولید ناخالص داخلی و تورم است. اقتصاددانان کلان مدل هایی را توسعه می دهند که روابط بین این عوامل را توضیح می دهد. این مدلهای اقتصاد کلان و پیشبینیهایی که تولید میکنند، توسط نهاد های دولتی برای کمک به ساخت و ارزیابی سیاستهای اقتصادی، پولی و مالی استفاده میشوند. همچنین این مدل ها توسط کسب و کارها برای تعیین استراتژی در بازارهای داخلی و جهانی و توسط سرمایه گذاران برای پیش بینی و برنامه ریزی برای حرکت در طبقات مختلف دارایی مورد استفاده قرار می گیرند.
با توجه به مقیاس عظیم بودجه های دولت و تأثیر سیاست های اقتصادی بر مصرف کنندگان و مشاغل، اقتصاد کلان به وضوح خود را با مسائل مهمی درگیر می کند. تئوریهای اقتصادی در صورت اعمال صحیح میتوانند بینشهای روشنکنندهای در مورد نحوه عملکرد اقتصادها و پیامدهای بلندمدت سیاستها و تصمیمهای خاص ارائه دهند. تئوری اقتصاد کلان همچنین میتواند به کسبوکارها و سرمایهگذاران فردی کمک کند تا از طریق درک دقیقتر اثرات روند ها و سیاستهای اقتصادی گسترده بر صنایع خود، تصمیمهای بهتری بگیرند.
محدودیت های اقتصاد کلان
درک محدودیت های نظریه اقتصادی نیز مهم است. تئوری ها اغلب در خلاء ایجاد می شوند و فاقد جزئیات خاصی از دنیای واقعی مانند مالیات، مقررات و هزینه های معامله هستند. همچنین دنیای واقعی دارای پیچیدیگی های دیگری شامل موضوعات ترجیح و وجدان اجتماعی است که با ریاضیات تجزیه و تحلیل نمیشوند.
حتی با وجود محدودیتهای تئوری اقتصادی، پیروی از شاخصهای کلان اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی، تورم و بیکاری مهم و ارزشمند است. عملکرد شرکت ها و در نتیجه سهام آنها به طور قابل توجهی تحت تأثیر شرایط اقتصادی شرکت ها است و مطالعه آمارهای کلان اقتصادی می تواند به سرمایه گذار کمک کند تا تصمیمات بهتری بگیرد و نقاط عطف را تشخیص دهد.
به همین ترتیب، درک اینکه کدام تئوری ها مناسب یک دولت خاص هستند و بر آن تأثیر می گذارند، می تواند بسیار ارزشمند باشد. اصول اقتصادی زیربنایی یک دولت در مورد نحوه برخورد آن دولت با مالیات، مقررات، مخارج دولت و سیاستهای مشابه صحبت میکند. با درک بهتر اقتصاد و پیامدهای تصمیمات اقتصادی، سرمایه گذاران می توانند حداقل نگاهی اجمالی به آینده احتمالی داشته باشند و بر اساس آن با اطمینان عمل کنند.
حوزه های تحقیق اقتصاد کلان
اقتصاد کلان حوزه نسبتاً گسترده ای است، اما دو حوزه تحقیقاتی خاص معرف این رشته هستند. حوزه اول عواملی است که رشد بلندمدت اقتصادی یا افزایش درآمد ملی را تعیین می کند. دیگری شامل علل و پیامدهای نوسانات کوتاه مدت در درآمد ملی و اشتغال است که به عنوان چرخه کسب و کار نیز شناخته می شود.
رشد اقتصادی
رشد اقتصادی به افزایش تولید کل در یک اقتصاد اشاره دارد. اقتصاددانان کلان به منظور حمایت از سیاست های اقتصادی که از توسعه، پیشرفت و ارتقای استانداردهای زندگی حمایت می کنند، سعی می کنند عواملی را که باعث افزایش یا به تعویق انداختن رشد اقتصادی می شوند، درک کنند.
اثر کلاسیک قرن هجدهم آدام اسمیت، تحقیقی در مورد ماهیت و علل ثروت ملل، که از تجارت آزاد، سیاست اقتصادی آزاد و گسترش تقسیم کار حمایت می کرد، مسلماً اولین و مطمئناً یکی از مهمترین آثار در این حوزه تحقیقاتی بود. در قرن بیستم، اقتصاددانان کلان شروع به مطالعه رشد با مدلهای ریاضی رسمیتر کردند. رشد معمولاً تابعی از سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی، نیروی کار و فناوری است.
چرخه های کسب وکار
روندهای بلندمدت رشد اقتصاد کلان، سطوح و نرخهای تغییر متغیرهای کلان اقتصادی مانند اشتغال و تولید ملی، در پدیدهای به نام چرخه تجاری یا کسب وکار، از نوسانات گاه به گاه بالا یا پایین، انبساط و رکود عبور میکنند. بحران مالی 2008 یک نمونه واضح اخیر است و رکود بزرگ دهه 1930 در واقع انگیزه ای برای توسعه بیشتر نظریه های اقتصاد کلان مدرن بود.
تاریخچه مطالعه اقتصاد در مقیاس کلان
در حالی که اصطلاح "اقتصاد کلان" چندان قدیمی نیست و به دهه 1940 بازمی گردد، بسیاری از مفاهیم اصلی در آن برای مدت طولانی تری مورد مطالعه قرار گرفته اند. موضوعاتی مانند بیکاری، قیمت ها، رشد و تجارت تقریباً از همان ابتدای شروع رشته مورد توجه اقتصاددانان بوده است، اگرچه مطالعه آنها در قرن 20 و 21 بسیار متمرکز و تخصصیتر شده است. کارهای قبلی افرادی مانند آدام اسمیت و جان استوارت میل به وضوح به موضوعاتی پرداخته بودند که اکنون به عنوان حوزه اقتصاد کلان شناخته می شوند.
اقتصاد کلان، به صورت مدرنی که اکنون می شناسیم، اغلب به این صورت تعریف می شود که با جان مینارد کینز و انتشار کتاب او، "نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول" در سال 1936 شروع شده است. کینز توضیحی برای پیامدهای رکود بزرگ ارائه کرد. زمانی که کالا ها فروخته نشده و کارگران بیکار مانده بودند. نظریه کینز تلاش کرد توضیح دهد که چرا بازارها ممکن است شفاف نباشند.
قبل از رایج شدن نظریه های کینز، اقتصاددانان به طور کلی بین اقتصاد خرد و کلان تفاوت قائل نمی شدند. همان قوانین اقتصاد خرد عرضه و تقاضا که در بازارهای کالاهای منفرد عمل میکردند، در تعامل بین بازارهای فردی برای آوردن اقتصاد به یک تعادل عمومی، همانطور که توسط لئون والراس توضیح داده شد، درک می شدند.
پیوند بین بازارهای کالا و متغیرهای مالی در مقیاس بزرگ مانند سطح قیمت و نرخ بهره، از طریق نقش منحصر به فردی که پول در اقتصاد به عنوان وسیله مبادله ایفا می کند، توسط اقتصاددانانی مانند کنات ویکسل، ایروینگ فیشر و لودویگ فون میزس توضیح داده شدند.
در طول قرن بیستم، اقتصاد کینزی، در حین اینکه که نظریه های کینز شناخته شد، به چندین مکتب فکری دیگر منشعب شد.
مکاتب فکری اقتصاد کلان
حوزه اقتصاد کلان در بسیاری از مکاتب فکری سازماندهی شده است که دیدگاههای متفاوتی در مورد نحوه عملکرد بازارها و مشارکتکنندگان آنها دارند.
کلاسیک
اقتصاددانان کلاسیک معتقد بودند که قیمتها، دستمزدها، و نرخها انعطافپذیر هستند و بازارها تمایل به شفاف شدن دارند، مگر اینکه سیاستهای دولت با تکیه بر نظریههای اولیه آدام اسمیت، از انجام آن جلوگیری کند. اصطلاح «اقتصاددانان کلاسیک» در واقع یک مکتب از تفکر اقتصاد کلان نیست، بلکه برچسبی است که ابتدا توسط کارل مارکس و بعداً توسط کینز برای اشاره به متفکران اقتصادی قبلی که به طور نسبی با آنها مخالف بودند، اما خودشان به هیچ وجه اقتصاد کلان را از اقتصاد خرد متمایز نمی کردند، به کار برده شد.
کینزی
اقتصاد کینزی عمدتاً بر اساس آثار جان مینارد کینز پایه گذاری شد و آغازی برای مطالعه اقتصاد در مقیاس کلان به عنوان یک حوزه مطالعاتی جدا از اقتصاد خرد بود. کینزی ها بر تقاضای کل به عنوان عامل اصلی در مسائلی مانند بیکاری و چرخه تجاری تمرکز می کنند. اقتصاددانان کینزی معتقدند که چرخه تجاری را می توان با مداخله فعال دولت از طریق سیاست های مالی (خرج کردن بیشتر در دوره های رکود برای تحریک تقاضا) و سیاست های پولی (تحریک تقاضا با نرخ های پایین تر) مدیریت کرد. اقتصاددانان کینزی همچنین معتقدند که سختیهای خاصی در سیستم وجود دارد، بهویژه قیمتهای چسبنده که مانع از شفافیت مناسب عرضه و تقاضا میشود.
پول گرا
مکتب پول گرایی شاخه ای از اقتصاد کینزی است که عمدتاً به آثار میلتون فریدمن نسبت داده می شود. پول گرایان با کار در مدل های کینزی و توسعه آن ها استدلال می کنند که سیاست پولی به طور کلی ابزار سیاستی مؤثرتر و مطلوب تری برای مدیریت تقاضای کل نسبت به سیاست مالی است. پول گرایان همچنین محدودیت های سیاست پولی را که تنظیم دقیق اقتصاد را توصیه نمی کند، اذعان دارند و در عوض تمایل دارند پیروی از قوانین سیاستی را که نرخ تورم باثباتی را ترویج میکنند، ترجیح دهند.
کلاسیک جدید
مکتب کلاسیک جدید، همراه با کینزی جدید یا نیو کینزی، عمدتاً بر روی هدف ادغام مبانی اقتصاد خرد در اقتصاد کلان بنا شده است تا تضادهای نظری آشکار بین این دو موضوع را حل کند. مکتب کلاسیک جدید بر اهمیت اقتصاد خرد و مدلهای مبتنی بر آن رفتار تأکید میکند. اقتصاددانان کلاسیک چرا بازارها اهمیت دارند؟ جدید فرض میکنند که همه عوامل تلاش میکنند تا مطلوبیت خود را به حداکثر برسانند و انتظارات منطقی داشته باشند که آنها را در مدلهای اقتصاد کلان ادغام میکنند. اقتصاددانان کلاسیک جدید معتقدند که بیکاری تا حد زیادی داوطلبانه است و اینکه سیاست مالی احتیاطی بی ثبات کننده است، در حالی که تورم را می توان با سیاست پولی کنترل کرد.
کینزی جدید یا نیوکینزی
مکتب نیوکینزی همچنین می کوشد تا مبانی اقتصاد خرد را به نظریه های اقتصادی سنتی کینزی اضافه کند. در حالی که نیوکینزیها قبول دارند که خانوارها و شرکتها بر اساس انتظارات منطقی عمل میکنند، اما همچنان معتقدند که انواعی از شکستهای بازار، از جمله قیمتها و دستمزدهای ثابت و چسبنده وجود دارد. به دلیل این «چسبندگی»، دولت میتواند شرایط کلان اقتصاد را از طریق سیاستهای مالی و پولی بهبود بخشد.
اتریشی
مکتب اتریشی مکتب اقتصادی قدیمی تری است که در حال افزایش محبوبیت است. نظریههای اقتصاد اتریشی بیشتر در مورد پدیدههای اقتصاد خرد کاربرد دارند. اما از آنجا که آنها، مانند اقتصاددانان به اصطلاح کلاسیک، هرگز اقتصاد خرد و کلان را کاملاً از هم جدا نمیکردند، نظریههای اتریشی نیز مفاهیم مهمی برای موضوعاتی دارند که به طریقی دیگر موضوعات اقتصاد کلان در نظر گرفته میشوند. به طور خاص، تئوری چرخه تجاری اتریشی نوسانات همزمان در فعالیت های اقتصادی در سراسر بازارها را در نتیجه سیاست پولی و نقشی که پول و بانک در پیوند دادن بازارها به یکدیگر و در طول زمان ایفا می کنند، توضیح می دهد.
اقتصاد کلان در مقابل اقتصاد خرد
اقتصاد کلان با اقتصاد خرد که بر عوامل کوچکتری تمرکز دارد که بر انتخاب های افراد و شرکت ها تأثیر می گذارد، متفاوت است. عواملی که هم در اقتصاد خرد و هم کلان مورد مطالعه قرار می گیرند، معمولاً بر یکدیگر تأثیر دارند. به عنوان مثال، سطح بیکاری در کل اقتصاد، بر تعداد کارگرانی که یک شرکت می تواند از آنها استخدام کند، تأثیر دارد.
یک تمایز کلیدی بین اقتصاد خرد و کلان این است که کل اقتصاد کلان گاهی اوقات میتواند به شیوهای بسیار متفاوت یا حتی برعکس رفتار متغیرهای مشابه اقتصاد خرد رفتار کند. به عنوان مثال، کینز به اصطلاحِ "پارادوکس پس انداز" اشاره کرده است و استدلال میکند در حالی که برای یک فرد، پسانداز کردن پول ممکن است کلید ایجاد ثروت باشد، وقتی همه سعی میکنند پسانداز خود را به یکباره افزایش دهند، میتواند به کاهش رشد اقتصادی و کاهش ثروت کل کمک کند.
در همین حال، اقتصاد خرد به گرایش های اقتصادی نگاه می کند؛ یا اینکه وقتی افراد انتخاب های خاصی انجام می دهند، چه اتفاقی می افتد. افراد معمولاً به زیر گروه هایی مانند خریداران، فروشندگان و صاحبان مشاغل طبقه بندی می شوند. این بازیگران بر اساس قوانین عرضه و تقاضای منابع با یکدیگر تعامل دارند و از پول و نرخ بهره به عنوان مکانیزم های قیمت گذاری برای هماهنگی استفاده می کنند.
جمع بندی
در این مطلب به طور کامل با اصطلاح اقتصاد کلان آشنا شدیم. این حوزه شاخه ای از علم اقتصاد است که به ساختار، عملکرد، رفتار و تصمیم گیری کل اقتصاد می پردازد. دو حوزه اصلی تحقیقات این رشته عبارتند از رشد اقتصادی بلند مدت و چرخه های تجاری کوتاه مدت.
اقتصاد کلان در شکل مدرن آن اغلب به عنوان شروع، با جان مینارد کینز و نظریه های او در مورد رفتار بازار و سیاست های دولتی در دهه 1930 تعریف می شود و چندین مکتب فکری از آن زمان توسعه یافته است. بر خلاف اقتصاد کلان، اقتصاد خرد بیشتر بر تأثیرات و انتخاب های انجام شده توسط بازیگران فردی در اقتصاد (مردم، شرکت ها، صنایع و غیره) متمرکز است.
تحقیقات بازار چیست؟ مراحل و اهمیت تحقیقات بازار
تحقیقات بازار (Market Research) یکی از اصلیترین راههای شناخت بازار است. موفقیت یک کسبوکار در گرو شناخت درست، اصولی و عمیق بازار و درک نیازمندیهای آن است. اما پیش از هر اقدامی باید اطلاعات جامعی در خصوص تحقیقات بازار داشته باشیم. در این مقاله قصد داریم تا بررسی این موضوع به اطلاعات جامع و کاملی دراینخصوص دست پیدا کنیم.
تحقیقات بازار (market research) چیست؟
در تعریف تحقیقات بازار اختلافنظرهایی وجود دارد. در واقع تمام اساتید این حوزه بر سر اصل تعریف به یک نتیجه رسیدهاند، اما در بیان جزییات آن درگیر اختلافهای جزئی هستند. در این مقاله تلاش میکنیم تا کاملترین تعریف ممکن را ارائه دهیم، اما به هر جهت ممکن است در کتاب یا منبع دیگر تعریف متمایزی از این مقاله بیان شود.
تحقیقات بازار یا Market Research به فرایند جمعآوری، تجزیهوتحلیل دادهها و اطلاعات در خصوص بازار، مشتریان بالقوه، محصولات و خدمات و تاثیر آنها در بازار گفته میشود. در واقع تحقیقات بازار با بررسی رفتار بازار و مشتریان تلاش میکند تا درک درست و عمیقی از نیازها، اندازه و سهم بازار را در اختیار کسبوکارها قرار دهد. هدف اصلی مارکت ریسرچ ارزیابی قابلیتها و پتانسیل خدمات و محصولات در بازار هدف است. این امر به شرکتها و سازمانها کمک میکند تا تارگت مارکت امیدوارکنندهای را کشف کرده و نیازهای پیدا و پنهان مشتریان را درک کنند.
تحقیقات بازاریابی (marketing research) چیست؟
در کنار تعریف تحقیقات بازار ، یک مفهوم دیگر با عنوان تحقیقات بازاریابی (Marketing Research) نیز وجود دارد. همان گونه که از نام این فرایند مشخص است، این مفهوم علاوه بر شناخت بازار ارتباط تنگاتنگی با سیستم بازاریابی و مارکتینگ کسبوکارها دارد.
یکی از معتبرترین منابع برای شناخت و درک تحقیقات بازار و تحقیقات بازاریابی، کتاب مدیریت بازاریابی تالیف ۳ استاد ارزشمند، دکتر روستا، دکتر ونوس و دکتر ابراهیمی است. این کتاب در تعریف تحقیقات بازاریابی آورده است: «تحقیقات بازاریابی درگذشته عبارت بود از روش جمعآوری و تجزیهوتحلیل اطلاعات برای کمک به مدیران در اخذ تصمیمات مطلوب بازاریابی.
اما در دهه ۱۹۹۰، تحقیقات بازاریابی یکی از اجزای مکمل مراحل تصمیمگیری تلقی شد. انجمن بازاریابی آمریکا جدیدترین تعریف از تحقیقات بازاریابی را به این شرح عرضه کرده است: تحقیقات بازاریابی عبارت است از فعالیتهایی که ارتباطات لازم را بین مصرفکنندگان، خریداران، عامه مردم و مدیران بازاریابی، از طریق تبادل اطلاعات برقرار میکند.»
در واقع در تحقیقات بازاریابی علاوه بر فرایند تحقیقات بازار، تمام جنبههای استراتژی بازاریابی کسبوکارها نیز بررسی و تعریف میشوند. استفاده از این مفهوم باعث میشود تا کسبوکارها نیازهای مشتریان را درک کرده و به بهترین و کارآمدترین روش برای ارضای این نیازها را شناخته و در آن راستا قدم بردارند.
تفاوت تحقیقات بازاریابی و تحقیقات بازار
تفاوتهای عمدهای بین تحقیقات بازار و تحقیقات بازاریابی وجود دارد که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت:
تحقیقات بازار به شناخت بازار و رفتار مشتری پرداخته درحالیکه تحقیقات بازاریابی ملزم به مطالعه، تجزیهوتحلیل و برنامهریزی برای حل مشکلات بازاریابی در کسبوکار است.
تحقیقات بازار در واقع شاخهای از تحقیقات بازاریابی است، اما تحقیقات بازاریابی جزئی از سیستم اطلاعات بازاریابی است.
تحقیقات بازار روی یک بازار تمرکز کرده و نتایج استخراج شده از آن را نمیتوان به دیگر بازارها تعمیم داد. درصورتیکه تحقیقات بازاریابی ماهیتی عمومی دارد، به این معنی که مطالعات انجام شده در این تحقیق میتواند در حل مشکلات مختلف بازاریابی مفید باشد.
تحقیقات بازار برای تعیین نقش محصول در بازار هدف صورت میپذیرد، درصورتیکه تحقیقات بازاریابی برای اتخاذ تصمیم موثر در فعالیتهای بازاریابی، حفظ و کنترل آن و در نهایت خروجی اقتصادی مناسب انجام میشود.
چرا معاملهگران ارز دیجیتال نباید به تغییرات نرخ تورم در آمریکا اهمیت دهند؟
بسیاری از تحلیلگران معتقدند که تورم بالای بیسابقه در آمریکا بر شتاب بازار ارزهای دیجیتال تأثیر میگذارد و حتی همبستگی خاصی بین عملکرد بیت کوین با دیگر بازارهای مالی وجود دارد. با این حال، مقایسه دادههای موجود خلاف این نظریه را نشان میدهد و هرگونه همبستگی در بلندمدت را نقض میکند.
به گزارش کوین تلگراف، تحلیلگران و صاحبنظران بازار هر بار که آمار اقتصادی مهمی منتشر میشود، سعی میکنند به نحوی آن را به عملکرد قیمتها در بازارهای مالی ربط دهند که البته این عمل در بازار ارزهای دیجیتال نیز رایج است.
پس از آنکه که اداره آمار کار آمریکا در ۱۰ فوریه (۲۱ بهمن) از افزایش ۷.۵ درصدی در شاخص هزینههای مصرفکننده (CPI) گزارش داد، معاملهگران سریعاً بهدنبال پیداکردن ارتباط معنیداری میان این دادهها و قیمت ارزهای دیجیتال گشتند. با این حال، همبستگی شاخصهای مختلف در سالهای گذشته، نشان میدهد سرمایهگذاران باید وجود رابطه بین بیت کوین و شاخصهای اصلی اقتصادی را بهدقت بررسی کنند.
با توجه به اینکه اکثر داراییها بهصورت ۲۴ ساعته معامله نمیشوند، کارشناسان معمولاً به معاملهگران پیشنهاد میکنند برای سرمایهگذاریهای خود نوسانات روزانه را نادیده بگیرند.
از همه مهمتر، دفتر سفارشهای بیت کوین در صرافیهای مختلف، در مقایسه با طلا، شاخص نفتی «WTI» و شاخص «S&P500» دارای حجم کمتری است. حتی اگر معاملات استیبل کوینها را هم در نظر بگیریم، میانگین ۷ روزه حجم معاملات بیت کوین ۷ میلیارد دلار است، در حالی که این رقم برای سه صندوق بزرگ قابلمعامله در بورس S&P500، حدود ۵۴ میلیارد دلار ارزیابی میشود.
بهطور خلاصه، ورود سرمایه از یک سفارش بزرگ سازمانی، بهراحتی میتواند در کوتاهمدت روی بازار ارزهای دیجیتال تأثیر بگذارد؛ اما تأثیر این حجم از پول بر شاخصهای نفتی، S&P500 و طلا کمتر است.
آیا میتوان با قیمت بیت کوین تورم را پیشبینی کرد؟
پس از انتشار خبر رشد ۷.۵ درصدی شاخص هزینههای مصرفکننده در آمریکا که یکی از ابزارهای اصلی برای سنجش تورم در این کشور است، قیمت بیت کوین به ۴۳٬۲۰۰ دلار کاهش یافت؛ اتفاقی که باعث شد کارشناسان سیانبیسی (CNBC) این دو رویداد را به هم ربط دهند.
سیانبیسی بهدرستی شرایط بازار را در آن زمان ارزیابی کرده بود؛ اما برای تجزیهوتحلیل دادههای اقتصادی بهتر است از چهارچوب زمانی طولانیتری استفاده کرد. علاوه بر این، احتمال دارد بیت کوین هیچ همبستگی قیمتی مرتبطی با این شاخص نداشته باشد و مطمئناً چنین فرضیهای نیاز به آزمایش دارد.
مقایسه بلندمدت قیمت بیت کوین و نرخ تورم در آمریکا، تصور نادرستی از همبستگی و ارتباط، بهویژه هنگام استفاده از نمودارهای لگاریتمی ارائه میدهد.
نمودار مقایسه قیمت بیت کوین و شاخص هزینههای مصرفکننده در آمریکا
در هر صورت، بیت کوین این داده اقتصادی را حدود سه ماه زودتر پیشبینی کرده است. بیت کوین در سپتامبر (شهریور) ۲۰۲۰ به بالای ۱۱٬۰۰۰ دلار صعود کرد، در حالی که آمار مربوط به تورم زیر ۱.۵ درصد باقی مانده بود و بعدها در مه (اردیبهشت) ۲۰۲۱ افزایش یافت.
پس از آن، رشد بیت کوین متوقف شد و نتوانست سطح مقاومت ۶۰٬۰۰۰ دلاری را بشکند و این در حالی است که روند رو به رشد شاخص هزینههای مصرفکننده، دو ماه بعد در ژوئیه (تیر) روی ۵.۴ درصد متوقف شد.
برای کسانی که به فرمولهای ریاضی تکیه میکنند، ضریب همبستگی بین قیمت بیت کوین و تورم در آمریکا، طی ۱۲ ماه گذشته بین مثبت ۹۵ درصد و منفی ۹۴ درصد در نوسان بوده است. بنابراین، از نظر رویکرد آماری، ارتباط دادن آنها چندان منطقی به نظر نمیرسد.
آیا بیت کوین واقعاً با سایر بازارهای مالی همبستگی دارد؟
تصور اشتباه رایج دیگر میان معاملهگران ارزهای دیجیتال، این است که بیت کوین با سایر داراییها همبستگی دارد. ممکن است در یک دوره یکساله برای چند ماه همبستگی این شاخصها ۶۵ درصد (مثبت یا منفی) بوده باشد؛ اما دادههای مختلف در بازههای زمانی متفاوت چیز دیگری را نشان میدهند.
مقایسه همبستگی شاخصهای S&P500، نفت و صندوقهای سرمایهگذاری مصون از تورم با بیت کوین
بهعنوان مثال، بین اوت تا سپتامبر (مرداد تا شهریور) ۲۰۲۱، همبستگی S&P500 با بیت کوین بهطور میانگین ۶۵ درصد بود. با این حال، صحبت از این دادهها بهنوعی گلچینکردن اطلاعات است؛ زیرا بازههای زمانی طولانیتر شواهدی از همبستگی نشان نمیدهند.
تاکنون هیچ ارتباط قیمتیای بین بیت کوین و سایر داراییهای اصلی مانند نفت و ETFهای اوراق قرضه مصون از تورم آیشیرز (iShares) یافت نشده است. این داراییها شاخصی متشکل از اوراق قرضه ضدتورمی خزانهداری آمریکا را دنبال میکنند.
دادههای مختلف نشان میدهند که سرمایهگذاران باید پس از انتشار دادههای اقتصادی، حرکات قیمتی روزانه را نادیده بگیرند؛ زیرا در برخی مواقع، دادهها تصویر نادرستی بین همبستگی و علیت ایجاد میکنند.
اگرچه تورم یا سایر دادهها بر روند کوتاهمدت قیمت تأثیر میگذارند، لزوماً نمیتوانند بر روند اصلی تأثیری ایجاد کنند. مقایسه نمودار همبستگی بیت کوین در مقابل بازارهای سنتی، تقریباً ما را مطمئن میکند که بیت کوین یک دارایی خاص است و روند خود را دنبال میکند.
دیدگاه شما