جواب بازی آمیرزا – جواب تمامی مراحل ۱ تا ۱۴۵۷
بازی آمیرزا یک بازی ایرانی خوش ساخت، سرگرم کننده و جذاب است که میان مردم طرفداران زیادی پیدا کرده و اکثرا به دنبال جواب بازی آمیرزا هستند.
افراد با سنین مختلف و سلیقه های متفاوت به این بازی موبایلی جالب علاقه مند هستند. اگر در مرحله ای گیر کرده اید نگران نباشید جواب تمامی مراحل بازی آمیرزا اینجاست.
بازی امیرزا ساخته جدید سازندگان بازی موفق باقلوا است که هدف آن پیدا کردن کلمات مورد نظر از بین حروف بهم ریخته است.
اجرای سریع، زیاد بودن مراحل، نداشتن امتیاز منفی، گرافیک زیبا و انیمیشن های جذاب از نقاط قوت این بازی سرگرم کننده است و شما را ساعت ها مشغول خواهد کرد.
ولی این بازی هیجان کافی نداشته ندارد. برای دریافت یک حرف راهنما باید ۴۵ سگه بدهید که هزینه بالایی است، در صورتی که برای حدس کل کلمات هر مرحله سکه کمی می گیرید.
در بازی آمیرزا اگر کلمه اضافی پیدا کردید، میتوانید آنها را قندانی که در اختیار دارید بریزید و سکه جایزه بگیرید.
روش بازی در هر مرحله
در هر مرحله تعدادی حرف در یک سینی پایین صفحه چیده شده و در بالای صفحه خانه هایی برای کلماتی که باید پیدا شوند وجود دارد.
در مراحل ابتدایی تعداد حروف سینی و تعداد خانه ها کمتر است.
هر چه مراحل پیش می رود تعداد کلمات و تعداد حروف شان افزایش می یابد.
برای ثبت هر کلمه در جای خود، حرف اول را لمس کرده و بدون برداشتن انگشت، به ترتیب روی حروف بعدی بکشید.
خرید پله ای به چه معناست؟
باغ دلگشا؛ باغی زیبا و به جامانده از دوران ساسانیان
کوچه آشتی کنان یکی از محله های قدیمی شمال شهر تهران
پیاده روی در کوچه مروی؛ کوچه 200 ساله در تهران
شهر باستانی حریره؛ منطقه دیدنی و باستانی در استان هرمزگان
شهر زیرزمینی کاریز یکی از جاذبه های گردشگری کیش
موزه سفال تبریز معروف به موزه زنده سفال
کودکان خود را برای بازدید از این موزه ها حتما ببرید (موزه های مناسب کودکان)
هتل های لاکچری و ارزانِ مهر ماه را اینجا پیدا کن!
ارزانترین تور لاکچری آنتالیا رو همین الان رزرو کن !
چهار طاق کلیسا بنایی تاریخی در زنجان
چهار طاق کلیسا کجاست
چهار طاق کلیسا کجاست/ عکس + آدرس
چهار طاق کلیسا بنایی تاریخی در استان زنجان است که به دلیل عدم رسیدگی از سوی میراث فرهنگی ، مخروبه ای از آن باقی مانده است.
چهار طاق کلیسا بنایی ساده در ماهنشان است. این بنا در ابعاد 10 * 10 است که به سبک چهار طاق ساخته شده. نقشه بنا از بیرون مربع و از داخل صلیبی یا چلیپایی است. باستان شناسان عقیده دارند که قبلا روی این چهار طاق گنبدی قرار داشته است که امروزه تخریب شده.
محافظت از چهار طاق کلیسا
با وجودی که به این بنا چهارطاق کلیسا گفته می شود ولی معماری آن شباهتی به کلیساهای ایران ندارد و شاید بتواند گفت کمی شبیه به آتشکده های دوران ساسانی است و برخی دیگر عقیده دارند که شاید جزو بناهای آرامگاه دوره میانه اسلام باشد.
تصاویر چهار طاق کلیسا
بنای چهار طاق دارای 3 ورودی در شرق ، غرب و جنوب است.
مصالح مورد استفاده در بنا ، سنگ ، ملات ، گچ و آهک است.
چهارطاق کلیسا پایه های چهار ستون مخروبه است که به عقیده کارشناسان مربوط ره دوره ساسانیان می شود ، متاسفانه این بنا مرمت و محافظت نشده است و اطراف آن به دلیل کاوش های گنج یابی کاملا مخروبه شده است.
چهار طاق کلیسا کجاست
چهار طاق کلیسا کجاست؟
چهار طاق کلیسا اثری تاریخی در روستای چهار طاق دهستان افشار در استان زنجان و نزدیک به شهر تنکابن است که براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1358 دارای 98 خانوار و 504 نفر جمعیت است.
کتاب چگونه با همکاران خود کنار بیاییم – راهنمای همکاری بهتر – نوشته آلن دوباتن
دشوارترین بخش شغل هیچ ارتباطی به سودآوری یا رقابت یا موعود تحویل کار ندارد. بلکه به چالشهای عظیم و زیبای دست و پنجه نرم کردن دایم با آن موجود اغلب جذاب اما همواره پیچیدهای باز میگردد که به نام همکار شناخته میشود. همکارانمان میتوانند سر چشمه عظیمترین لذتها و پیروزیهای ما باشند. آنها ضعفهای ما را جبران میکنند، نقاط قوت ما را توسعه میدهند و انرژیهای ما را تجمیع میکنند. با وجود این، کار کردن موفقیت آمیز در کنار دیگران امری ساده و شهودی به حساب نمیآید. بلکه نیازمند این است که به شکلی کار آمد با دیگران ارتباط برقرار کنیم، افکار و نقاط ضعف خودمان را درک کنیم، بر احساسات خود مسلط باشیم و دنیا را از زاویه دید دیگران ببینیم.
این کتاب ابتدا یک رفتار، الگو یا اتفاق را بهصورت گزارش موردی در محیط کار شرح میدهد، سپس ریشههای روانشناختی آن را آشکار میکند و در نهایت راهکارهایی برای درک و تعدیل مساله پیش میکشد. خواندن آن را به یک میزان به سختکوشانی توصیه میکنم که در اندیشهٔ راهاندازی یک کسب و کار جدید یا تعطیلی یک کسب و کار قدیمی هستند.
کتاب چگونه با همکاران خود کنار بیاییم
راهنمای همکاری بهتر
نویسنده: آلن دوباتن
مترجم: افسانه قرهداغی
ویراستار: بهناز رحیمی
انتشارات کتابسرای نیک
گرهها و پیچیدگیهای ما ریشه در اتفاقات دوران کودکیمان دارد. کودکی که از والدین پرخاشگر و سلطهگرش ترس داشته است شاید به فردی تبدیل شود که بهشکل درونی همچنان حالت دفاعی دارد، از عدم اعتمادبهنفس رنج میبرد و نگرانِ ناراحتکردن دیگران است. فردی که والدینش در کودکی بهخوبی به او گوش نکردهاند، ممکن است به جایی برسد که احساس کند برای جلبتوجه دیگران، باید رُک و بیمحابا رفتار کند. این الگوها متنوع هستند، اما حلقهٔ اتصالشان این است که ایراد موجود در چگونگی تربیت یک فردْ خود را در زندگی کاری و در بزرگسالی او نشان میدهد. و این داستانِ اصلیِ رواندرمانی است، کمک به مردم از طریق راهنمایی آنها برای شناخت تاریخچهٔ پنهان در پسِ مشکلاتی که در بزرگسالی با آنها دستبهگریبان هستند
افراد بدبین دستگاه ذهنی خود را مجدد تنظیم میکنند تا از خودشان در برابر سرخوردگی بیشتر محافظت کنند. آنها انتخاب میکنند که خود را دلسرد کنند قبل از اینکه دنیا بتواند بار دیگر، در زمان و به شیوهای که خودش انتخاب میکند، ناامیدشان کند.
سرخوردگی مکرر قاعدهای معمول است: بهطور قطع کارکنان گاهی ما را ناامید میکنند، مشتریان ما را آزار میدهند، مدیران عصبانی میشوند. اگر این اتفاقات هر روز رخ ندهد معجزه است
خرید دستگاه لیزر الکساندرایت
خرید ساک پارچه ای
آزمایشگاه
خرید سرور مجازی
هرچه بیشتر انتظار داشته باشیم که دیگران از موضوعی اطلاع داشته باشند، کمتر میتوانیم ساختار آرام ذهن خود را حفظ کنیم و چنین آرامشی برای انتقال مؤثر آن موضوع به دیگران ضروری است. احتمال اینکه آنها بهسرعت متوجه موضوعی که برای ما مهم است نشوند، ما را دچار اضطراب و خشم میکند و این بدترین حالت ممکن در برگزاری یک کلاس است
برای اینکه معلمها بتوانند به آرامش دست پیدا کنند، باید مشروعیت عدم آگاهی را بشناسند. برخی عقاید و نظرات بسیار مهم هستند و تصور اینکه دیگران از پیش با این عقاید آشنا نبودهاند برای ما دشوار است. پس گمان میکنیم که شاید با تظاهر به ندانستن بهعمد میخواهند ما را ناراحت کنند.
اعتقاد درونی افراد تدافعی این است که منتقدان تمایل به آسیبزدن و تحقیرکردن آنها دارند و اینکه هر نقدی به این معناست که آنها خوب نیستند. ما میتوانیم به آنها نشان دهیم که در یک محیط کاری عموماً یک دلیل برای نقد وجود دارد: عملکرد موثرتر کسبوکار
شرکتها به تعدادی افراد درونگرا نیاز دارند تا همچون عامل تعادل در برابر برونگراها عمل کنند؛ تعدادی فرد محتاط تا عجلهٔ مفرط افراد شتابزده را کاهش دهند؛ تعدادی فرد خوشبینِ سرزنده تا با اندوه منفیبافها جور شوند.
غیبت اطلاعات مهمی درمورد مشکلات موجود در یک شرکت را آشکار میکند و نشان میدهد که چه اموری را میتوان با اندکی مداخله اصلاح کرد. غیبت، به شیوهٔ مبهم و مرموز خود، حول موضوعات مهمی میگردد. آنچه ما درموردشان غیبت میکنیم مضامین مرکزی روانشناسی شرکت هستند: ما بهشکل غیرمستقیم درمورد ارتباط، اعتماد، خودباوری، خودآگاهی، احترام، خلاقیت و سخنوری صحبت میکنیم. ممکن است از این اصطلاحات بهدرستی استفاده نکنیم
در زمان کنونی، بیشتر روزهای دور از محل کار فقط بهشکل تصادفی به ما کمک میکنند که بهشکل دوطرفه بخشهایی از ذهن و گذشتهٔ خود را برای یکدیگر فاش کنیم که صبر و بخشش بر مبنای همین شناخت شکل میگیرد. یک روز دور از محل کار، که به طور مشخص با نگاه روانشناختی برنامهریزی شده است، میتواند بهشکل نظاممندتری به هدفی که توضیح داده شد دست یابد.
عدم ارتباط خوب با همکارانتان ممکن است منبع عدم خوشحالی شخصی باشد، اما این مشکل همیشه نتیجهٔ تصادف یا اشتباه نیست. ممکن است استراتژی عمدی سازمان محل کار شما باشد تا افرادی با روحیات مختلف را کنار هم قرار دهد که بتوانند یکدیگر را کامل کنند و کاستیهای یکدیگر را جبران کنند. شرکتها به تعدادی افراد درونگرا نیاز دارند تا همچون عامل تعادل در برابر برونگراها عمل کنند؛ تعدادی فرد محتاط تا عجلهٔ مفرط افراد شتابزده را کاهش دهند؛ تعدادی فرد خوشبینِ سرزنده تا با اندوه منفیبافها جور شوند. این امر ممکن است فضا را گهگاهی عذابآور و آزاردهنده کند اما این موضوع به تنهایی نشانهٔ این نیست که همهچیز خراب شده است.
کار نباید عرصهٔ رنجهای بین افراد باشد و روابط ما با همکارانمان نباید برای همیشه با شَک و رنجش گِلآلود شود. ما میتوانیم از غیبت و استعفا فراتر رویم و به عصر شرکتهای هوشمند از لحاظ عاطفی وارد شویم، جایی که در آن میتوانیم با کمک بصیرت روانکاوی، قدمهایی در جهت کمی بالغتر شدن، اثرگذارتر بودن و انسانی آرامتر بودن برداریم، چیزی که آرزو و لیاقتش را داریم.
اینکه ما خشمگین میشویم و به دیگران تهمت میزنیم، اینکه مطیع و غیرخلاق هستیم، اینکه مشکوک و وحشتزده میشویم، اینکه تبانی و خیانت میکنیم، اینکه حس میکنیم به ما توهین و بیاحترامی شده، همهٔ این موارد ریشه در عدم بلوغ دارند.
فرد مؤدب با مهربانی و ملایمت رفتار میکند و درمورد آنچه به دیگران میگوید محتاط است و اظهارات خود را تلطیف میکند، نه به این خاطر که بهشکلی انتزاعی فوقالعاده اخلاقمند است، بلکه به این دلیل که میداند همهٔ ما چقدر راحت آزرده میکنیم و آزرده میشویم.
پنهانکاریِ فرد مهرطلب همیشه ناشی از ترس نیست. گاهی این رفتار از روی عشق و علاقهٰی آنها به فردی بوده که وابستگی عمیقی به وی داشتهاند اما او بهشکلی آسیبپذیر بوده است. آنها پاسخهایشان را جعل میکردند تا از یک دعوای دیگر خرید پله ای به چه معناست؟ جلوگیری کنند، پدر یا مادر افسردهٔ خود را در حالت روحی خوبی نگه دارند یا از فشار بیشتر بر زندگیِ از پیش دشوار و اندوهبار جلوگیری کنند. بعضی مواقع، آنها باید از فردی که برایشان مهم بوده است در برابر پیچیدگیهای واقعیت محافظت میکردند. جای تعجب نیست که برای این افراد، در بزرگسالی، حدس زدن آنچه دیگران میخواهند راحتتر از این است که خواستههای خودشان را درک کنند.
یک معلم خوب منتظر بروز مشکل نمیشود تا درسی را آموزش دهد، بلکه زمانی را انتخاب میکند که آن مطلب بهخوبی یاد گرفته شود. بحرانها بهترین زمان برای آموزش یک درس نیستند. شاید لازم باشد زمان زیادی را صبر کنیم – بهعنوان مثال سه روز پس از یک بحث داغ– تا فرصت مناسب برای پرداختن به محرکهای بنیادین آن بحث را پیدا کنیم. زمانی که همکارمان در وقت استراحت ناهار است و زیر لب آهنگی را زمزمه میکند، شاید زیرکانهترین لحظه برای این باشد که با سادگی و روی خوش به موضوعی اشاره کنیم که در گذشته کمی ما را برآشفته بود اما در این مدت، هوشمندانه نسبت به آن اتفاق سکوت کرده بودیم.
متاسفانه اکثرمان معلمهای افتضاحی هستیم. ما موضوعات را با آرامش و بهطور کامل توضیح نمیدهیم؛ حس شوخطبعی خوبی نداریم یا شاگردان «بد» را تنبیه میکنیم. ما دیگران را به خاطر ندانستن آنچه هرگز افتخار ندادهایم که بهشان بگوییم سرزنش میکنیم. در نهایت از جهل و عدم آگاهی مداوم دیگران پر از رنجش میشویم (به عنوان مثال هنگامی که در حال تنظیم یک نامهٔ معرفی، بودجه یا صحبت با یک مشتری هستند) اما هرگز قدم لازم در جهت اصلاح این وضعیت را برنمیداریم. ما از همکارانمان عصبانی میشویم که چرا مسائلی که هرگز آموزش ندیدهاند را بلد نیستند. ما نمیتوانیم دیگران را متوجه کنیم که چهچیزی برایمان مهم است: چرا عصبانی میشویم وقتی که دیگران خارج از نوبت خود در جلسه شروع به صحبت میکنند؛ چرا این تعداد کمیسیون بیشمار را برای انجام دادن یک پروژه لازم نمیدانیم؛ چرا از لحن آنها در زمان ارائهٔ مطالبشان متنفریم.
تدریسْ یکی از محوریترین، اجتنابناپذیرترین و اصیلترین وجوه هستی است. حتی اگر برای آموزش جبر به نوجوانان یا ترغیب بچههای پنج ساله به خواندن اظهار تمایل نکرده باشیم، هر روز و هر ساعت از ما خواسته میشود که «آموزش» دهیم. باید به دیگران آموزش دهیم که احساسمان چیست، چهچیزی میخواهیم، چهچیزی ما را آزار میدهد و، در عرصهٔ کار، فکر میکنیم چه کاری و چگونه باید انجام شود. تخصصیترین موضوعی که وظیفه داریم در طول زندگی خود به دیگران آموزش دهیم این موضوعِ بهظاهر عجیب اما عظیم است که: من چه کسی هستم، احساسات من چیست و به چهچیزی اهمیت میدهم.
تسکیندادن یکی از مهرآمیزترین رفتارهایی است که انسانها نسبت به هم انجام میدهند. تسکیندادن در مرکز عشق قرار دارد، [تعیین میکند که] انسانها چگونه با هم ارتباط برقرار کنند و همان چیزیست که تفاوت بین میل به مرگ و ظرفیت تحملکردن را به وجود میآورد.
جامعه، نیازمند تصویر خرید پله ای به چه معناست؟ سازنده و امیدبخش از آینده | قطبیسازی و زیست دوگانه شهروندان
دکتر نعمتالله فاضلی معتقد است اعتراضات اخیر مسأله فرهنگ را که گمان میرفت در سایه بحرانهای اقتصادی و سیاسی فراموش شده، احیا و برجسته کرده و حالا جامعه برای آرامش و توسعه، نیازمند تصویری سازنده و امیدبخش است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از ایرنا، با اعلام خبر فوت مهسا امینی، ناآرامیهای در نقاط مختلف کشور شکل گرفته که در بسیاری از نقاط به اغتشاش و درگیری کشیده شده است. اما منشا این اعتراضها، عوامل گسترش ناگهانی آن و راهکارهای درست رویارویی با آن، موضوعهایی مهم و پیچیده بوده که بررسی آنها، نیازمند دریافت نظر نخبگان است.
در همین زمینه، دفتر پژوهش ایرنا مصاحبههایی با نخبگان، اندیشمندان و جامعهشناسان با رویکردهای مختلف داشته است.
نعمتالله فاضلی، انسانشناس و عضو پیشین هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز به صورت مکتوب به پرسشهای پژوهش ایرنا پاسخ داده و مهمترین موضوع کنونی برای جامعه را «تصویر آینده» دانسته است.
تحلیل شعار اعتراضها و ترکیب معترضان
هسته اصلی اعتراضها «زن، زندگی، آزادی» است؛ شعاری با دلالتهای گوناگون که ناظر است به سبک زندگی، مساله زنان، آزادی و به ویژه آزادیهای مدنی، و توجه کمتر به اقتصاد و خواستههای مادی. معترضان نیز غالبا ترکیبی از ناراضیان فرهنگی (هنرمندان و ورزشکاران)، ناراضیان قومی، ناراضیان نسلی و جوانان و ناراضیان جنسیتی و زنانند.
همآیندی و تلاقی این ناراضیان حول مساله فرهنگ و سبک زندگی است؛ اگرچه به تدریج مطالبات سیاسی بزرگتر نیز مطرح شده است. این مقولهها نیازمند بحث مستقلاند و در گفتوگوهای اخیر نیز بسیار بحث شدهاند. اما وجهی از مسأله، فرهنگ است که دیده نمیشود و کمتر به آن پرداختهاند؛ وجهی که این مولفهها و هر مولفه دخیل دیگر را در بر میگیرد: مسأله «تصویر آینده» و «تصور جامعه از آینده»؛ چیزی که این اعتراضات و شعارهایش نیز بیانگر آن است و در امتداد همان بحران فرهنگ است.
جامعه، نیازمند تصویر سازنده و امیدبخش از آینده
«تصویر آینده» حداقل در ذهن جمعیت معترض، تصویری تار، ناامیدکننده و ویرانگر است. فقر، بیکاری، بحرانهای محیط زیستی، صداهای ناشنیده، نابرابریها، تبعیضها، فسادها، نارضایتیهای سیاسی، بیاعتمادی، فرسایش سرمایه اجتماعی، سرکوبها و ناملایمات، ذهن جامعه و معترضان را تسخیر کردهاند. این تصاویر رنجدهنده خشم میآفریند؛ به ویژه هنگام خالی بودن جای «تصویر آینده»، آیندهای سازنده و نویدبخش. جامعه برای آرامش و برای توسعه، نیازمند تصویری سازنده و امیدبخش است. نظم و سامان جمعی پایدار و سازنده بدون داشتن «تصویر سازنده» از آینده دور و نزدیک ممکن نیست.
«فرد پولاک» از پیشگامان آیندهپژوهی کتاب کلاسیک بلندآوازهاش «تصویر آینده» (۱۳۹۸) را برای توضیح اهمیت نقش تصویر جامعه را نوشت و مفهوم «تصویر آینده» را ابداع کرد. «تصویر آینده»، چشمانداز مردم و جامعه و نظام حکمرانی از فرایندها و روندها و تحولات جامعهشان است؛ چشم اندازی که به افراد جامعه و نظام حکمرانی میگوید از کجا آمدهاند، چگونهاند و به کجا میروند. تصویر آینده، افق و بینشی است از ارزیابی افراد و جامعه از موقعیت اکنون در پرتو فهمشان از آینده. افراد و جامعه هم از تجربههای گذشته، هم از تجربههای بالفعل موجود و هم در پرتو تصویر ذهنیشان از آینده موعود، زندگی میکنند، نگرشهایشان را میسازند، و انرژی عاطفی و انگیزه بدست میآورند؛ و این تصویر آنها را در برابر ناملایمات و سختیها تابآور یا بیتاب میکند.
تصویر آینده، روایتی است از زندگی اجتماعی و سیاسی در کلیت آن. این تصویر برساخت جمعی، تاریخی و جهان-محلی و سیاسی است؛ از درون مجموعه گستردهای از تعاملات و گفتگوها و گفتمانهای موجود جامعه شکل میگیرد؛ و تفسیر ما از تجربههای روزمره و خُرد و هم فهم جامعه از معنای مرگ، انسان، زندگی، رفاه، خوشبختی، جهان، کشور را میسازد. جوامع و تمدنها با تلفیق عناصری از دینها، اسطورهها، تاریخها، هنرها، فلسفهها، علوم، فناوریها و منابع جهانی و محلی، «چشم اندازی ایجابی» و سازنده از آینده برای مردم میسازند. سازوکار جوامع و کیفیت و پایداری و پیشرفت و پسرفت آنها به این چشمانداز بستگی دارد. تصویر آینده از عملکرد و واقعیتهای جامعه نیز سرچشمه میگیرد. تصویر آینده گفتار و نوشتار نیست، بلکه تلفیقی است از ایدهها و عملها و موقعیتها.
«تصویر آینده» ای که انقلاب اسلامی خلق کرد
انقلاب اسلامی در ابتدای شکلگیریاش «تصویر آینده» ای را خلق کرد که از سویی بر ایده مهدویت استوار بود و از سوی دیگر با همه تعارضاتش با مدرنیته، پذیرای بسیاری از عناصر آن چون علم، فناوری، تفکیک قوا، حاکمیت قانون، ایجاد خرید پله ای به چه معناست؟ رفاه و توسعه نهادهای مدرن بود؛ تصویری که نوید عدالت، رفع تبعیض، اخلاق، آزادی، استقلال، معنویت، برادری، توسعه و حاکمیت قانون را میداد و در قانون اساسی نیز بیان شدند. اما با گذشت زمان این تصویر با واقعیتهای روزمره زندگی بسیاری از مردم و تجربههای زیستهشان انطباق پیدا نکرد و بیش از آن که واقعبینانه و امیدبخش باشد، آرمانها و ایدهآلها مذهبی و انقلابی و سیاسی تلقی شد؛ و به جای خَلق احساس رضایت، خوشبینی، کیفیت زندگی، آزادی، احساسِ بودن و شدن، توسعه و دموکراسی، در ادامه مسیرش نتوانست برای همه شهروندان همپای تحولات جامعه، تصویر آیندهای ایجابی و سازنده خلق کند. کشورها حتی توسعه یافته ترینشان با نابرابری، بحران محیط زیست، فقر و حتی نارضایتیهای گوناگون مواجهاند؛ اما تصویری از آینده دارند که نویدبخش زندگی، فردیت، آزادی و رفاه برای عموم مردم است؛ و کم و بیش عامه مردم آن را باور دارند. باورپذیریاش نه از تبلیغات، بلکه از تجربه زیسته عامه مردم شکل میگیرد.
اعتراضات ۷۸ تا ۹۸ جلوههای بحران تصویر آیندهاند
از سالهای ۱۳۹۰ نومیدی جمعی در چهره جامعه آشکار شد اما پیش از آن از اواخر دهه هفتاد نارضایتیها و هراسهای عمومیاز آینده زندگی و جامعه در بین بسیاری از مردم شکل گرفته بود. اعتراضات و جنبشهای ۷۸.۸۸، ۹۶ و ۹۸ جلوههای بحران تصویر آیندهاند. اعتراضات اخیر امتداد همین بحران آینده است. گسترش موج مهاجرتها بیان کننده همین بحران است. خیابانها امروز خاموش نیستند چون تصویر آینده در ذهن، ضمیر و زبان بسیاری از مردم، تیره و تار است. حکومت و نخبگان در قدرت نتوانستند خلاقانه و متناسب با تحولات تکنولوژیک و رسانهای شدن، جهانی شدن، تجاری شدن، فرآیندهای شهری و کلان شهری شدن و تحول جامعه، «تصویر آینده واقع نگر، باورپذیر و سازنده» برای همه مردم خلق کنند.
تصویر آینده در دهههای گذشته شکل نگرفت و دائم از آیندهای که در ۵۷ ترسیم شده بود، مصرف شد. این تصویر نتوانست همگام با تحولات و مقتضیات نسلهای جدید به روز شود. نسلهای جوانتر از سنت، تاریخ و فرهنگ سیاسی رسمی گسیختهاند؛ نتوانسته و نخواهند توانست با میراث فرهنگی و سیاسی حکومت ارتباطی معنادار و سازنده برقرار کنند؛ زیرا تصویری از آینده ندارند.
زمان، نیروی بزرگی برای کشورها و ملتهاست
تصویر آینده پیوند دهنده گذشته، حال و آینده است. وقتی تار است یا نومیدکننده، زمان گسیخته میشود. بدون آینده، زمان قدرت خود را برای سازمان دادن، انسجام بخشیدن و با هم بودن گروهها و نسلها از دست میدهد. زمان نیروی بزرگی برای کشورها و ملتها است. تصویر آینده اگر سازنده باشد، زمان را در خدمت انسجام، آسایش و آرامش قرار میدهد و «یکپارچگی سازنده» ای میان گذشته، حال و آینده شکل میگیرد. گفتمان رسمی و حاکم، بر گذشته، آن هم گذشته دینی، تکیه دارد و حال و آینده را طرد یا کم بها میپندارد. زمان در تصویر جامعه ما فاقد تعادل است. بر هم خوردن تعادل، بحران زمان و بحران آینده را ایجاد کرده و گسیختگیهای گوناگون نسلی، جنسیتی، جغرافیایی، انسانی، و فرهنگی به وجود آورده است. این گسیختگیها بحرانهای شدید و ویرانگری دارند. اعتراضات اخیر یکی از پیامدهای همین گسیختگیهاست.
پیامد گسیختگی زمانی، تبدیل حافظه جمعی رسمی به ضدحافظه است. حافظه جمعی مدام در حال فیلتر کردن و غربال کردن تصاویری است که سیاست فرهنگی، رسانهای و آموزشی نظام حکمرانی به آنها ارایه و القا میکند؛ و جامعه یا جمعیت کثیری، آنها را به فراموشی میسپارد و نوستالژی دیگری را خلق میکند؛ نوستالژی دورهها و تاریخهایی که تعارض آشکار با روایتها و حافظه رسمی دارند. گذشته نگری حاکم، اقتضا میکند سیاست حافظه را توسعه دهد. اما فقدان حافظه آینده، کوششها و سیاستهای رسمی حافظهسازی را پس میزند. حافظهسازی نمیتواند بدون آینده روشن شکل بگیرد.
زنان خواهان حضوری فعال، آزاد و خلاق در جامعهاند
همچنین زنان در تصویر آینده رسمی جایی برای خود نمیبینند. آنها خواهان حضوری فعال، آزاد، خودتحقق بخش و خلاق اند. تصویر آینده رسمی، تعریف و ترسیمی که از زنان ارایه میکند موجودی تسلیم، مطیع و حاشیه رانده شده و بر پایه مولفههایی است که برای بخش بزرگی از زنان جامعه فاقد معناست. این تصویر آنها را ناامید، هراسان و منزوی میسازد. آنها اگرچه در زمینههای آموزش و آموزش عالی، سلامت و زندگی شهری، فرصتهایی دارند اما تصویری که از آینده زنان در روایت رسمی وجود دارد، فضای پرواز و بالندگیشان محصور و محدود در ارزشهای سنتی و مردسالارانه است.
موضوع مهم حاشیهنشینها
همچنین تصویر آینده مناطق جغرافیایی کشور را خشنود و امیدوار نمیکند. همانطور که زمان در تصویر آینده گسیخته شده مکان نیز گسیخته است. خوزستان، کردستان، بلوچستان و مناطق مرزی و دور از مرکز در این تصویر از جایگاه عادلانه و برابر با استانهای مرکزی و به ویژه تهران برخوردار نیستند. نه فقط در استانها و مناطق دور، بلکه در مرکز و نزدیک آن نیز همین است. در هر شهر و کلان شهر، جمعیتهایی که پیرامون شهرها هستند، روز به روز افزایش یافته اند، و در تصویر آینده رسمی امیدی برای خود پیدا نمیکنند. حاشیهها و حاشیه نشینها هر سال گسترش یافته اند. مساله طرد شدن از جمله «طرد جغرافیایی» در تصویر آینده بسیار اهمیت دارد. میبینیم معترضان در شهرهای کوچک همچون کلان شهرها به خیابانها آمدند. اینجا مساله فقط اقوام و اقلیت نیست، مساله جغرافیا و مکان است.
همه جای دنیا کمبودها کم و بیش وجود دارد
انسان هم دچار بحران شده است. تصویر آینده رسمی چه انسانی را تصور و معنا میکند و به چه انسانی اعتبار میبخشد؟ آیا تفاوت میان انسانها، تفاوتهای فردی، اجتماعی، گروهی، فرهنگی و زبانی را اعتبار میبخشد؟ آیا در تصویر آینده رسمی همه گروهها به مثابه انسان از حقوق برابر برخوردارند یا نه؟ مساله این نیست که آیا نظام سیاسی توانسته همه حقوق را کامل تامین کند یا نه؛ همه جای دنیا کمبودها کم و بیش وجود دارد اما تصویر آیندهای که نظام دموکراتیک و توسعه یافته ارایه میکند، نظام سیاسی و حکمرانی «اصل بیطرفی» میان شهروندان را میپذیرد. این تصویر دموکراتیک و بیطرفانه به آنها میگوید همه انسانها از حقوق برابر برخوردارند و همین تصویر مردم را آرام میکند حتی اگر فعلا به حد کافی از حقوق خود برخوردار نباشند.
قطبیسازی و زیست دوگانه شهروندان
در تصویر آینده رسمی و حاکم بعد از انقلاب، انسان مطلوب، پذیرفته و برخوردار، انسان انقلابی، مومن و وفادار به ارزشهای انقلابی، سیاسی و دینی است و سایرین، جای شایسته و بایسته خود را نمییابند. در نتیجه انسانها گسیخته شده و در قطبهای متضاد و متعارض قرار گرفتهاند: مومن و غیرمومن، انقلابی و غیرانقلابی، موافقان و مخالفان، سنتی و مدرن، و حزب الهی و غیرحزب الهی. این قطبیسازی و دیگری سازی، زندگی گسیخته و زیست دوگانهای را به شهروندان تحمیل کرد: در خیابان و ملا عام به یک شکل زندگی و احساس و اندیشه میکنند؛ و در خانه و خلوت و درون، به شکلی دیگری و متضاد با آن. زیست دوگانه، زیستن با نقابهای ضد و نقیض است. افراد برای جلوگیری از طرد و محروم شدن از حقوق یا فرصتهای مادی و اجتماعی و منزلتی، ناگزیر خود را همسو با هنجارها و نمادهای رسمی نشان میدهند، حتی اگر در تضاد با آنها باشند. بین آنچه نشان میدهند و آنچه هستند، گسیختگی عمیق و ویرانگری وجود دارد. انسان گسیخته دچار اضطراب، ناآرامی، بیماری و بحرانهای عصبی میشود. گزارشهای تحقیقات جهانی میگوید در سالهای اخیر ایران جزو عصبیترین جوامع است.
انسان در روایت رسمی حکومت، یکدست و یک شکل است
زیست دوگانه و انسان گسیخته پیامد به رسمیت نشناختن «تفاوتها» در تصویر آینده است. انسان آینده، در روایت رسمی حکومت، یکدست و یک شکل است، تصویری است از بسیجی یا انقلابی. «انسانهای متفاوت» جای شایستهای در روایت رسمی ندارند. آینده رسمی، انسان را آنطور که هست با تفاوتهای قومی، زبانی، نژادی، دینی، فرهنگی و تاریخی اعتبار نمیبخشد و به رسمیت نمیشناسد. پیامد این گسیختگی، شکل گیری و گسترش نارضایتی عمیق و خشونت به شکلهای گوناگون خانگی، خیابانی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است.
در این تصویر بین شباهتها و تفاوتها در جامعه تنش آشتیناپذیری شکل گرفته است. جامعه انسانی ترکیبی از شباهتها و تفاوتهاست و تصویر آینده باید اینها را رسمیت، اعتبار و مشروعیت دهد. در تصویر آینده رسمی، عمدتا همگنیها و شباهتها اعتبار و مشروعیت دارند و تفاوتها به شیوهای موثر و شایسته تضمین و محترم شمرده نمیشوند. پیامد این وضعیت، گسیختگی فرهنگی است. اینکه سبکهای زندگی، سلیقهها، ذائقهها و هنرها تنشزا، مسالهساز و بحرانی شدهاند به دلیل فقدان جایگاه تنوعات و تفاوتها در تصویر آینده است. فقدان سیاست تفاوت در مدیریت شهری، نظام آموزشی، نظام رسانهای و نظام رفاهی کشور، گسیختگی فرهنگی را دامن زده است.
نظام سیاسی تصویر آینده نو خلق کند
سخنم را کوتاه کنم. فردای اعتراضات به این بستگی دارد که نظام سیاسی تصویر آینده نو خلق کند یا راه گذشته را ادامه دهد. اگر تصویر نو از آینده خلق شود و در این تصویر گسیختگیهای زمان، مکان، انسان و فرهنگ برداشته شود و گذشته، حال و آینده و جغرافیاها و فرهنگهای گوناگون و انسانها از جایگاه معتبر و حقوق عادلانه برخوردار باشد، جامعه به طرف آرامش خواهد رفت.
البته کسی انتظار ندارد که نظام سیاسی، ناگهان و در کوتاه مدت تمام واقعیتها را تغییر دهد، رفاه، آزادی و عدالت را ناگهان تامین کند، تامین اینها نیازمند فرایند زمانی و اجتماعی طولانی است، اما نظام حکمرانی میتواند تصویر آیندهای خلق کند که برطرف کردن گسیختگیها مساله بنیادین آن باشد. تصویر آینده نو، اگر سازنده، عادلانه، انسانی، اخلاقی و مبتنی بر پذیرش و رسمیت بخشی به زمانها، مکانها، انسانها و فرهنگها باشد، فردای اعتراضات، فردای نو خواهد بود. در غیر این صورت، شعلههای خشم و اعتراض هم فروکش شود، رخداد دیگری در پی خواهد آمد و بار دیگر خیابانها شعلهور میشوند. ما محتاج تصویر آینده در چشم اندازی هستیم که بتواند گسیختگیها را از میان بردارد. ترسیم چنین تصویر هم به منابع میراث فرهنگی گذشته نیاز دارد، هم مشارکت همه نخبگان فکری، هنری، و سیاسی؛ و هم بهره مندی از دستاوردهای جهانی نیاز است. این وظیفه حاکمیت است که این نخبگان را برای ترسیم تصویر آینده سازنده درگیر کند.
اراده سیاسی نیاز است که از ذخیره معرفتی موجود در کشور بهره واقعی ببرد. ما میتوانیم تلفیقی از میراث فرهنگی، هنری، فکری، فلسفی جامعه خود و جامعه جهانی داشته باشیم تا فردای نو ترسیم شود. هنوز برای رسیدن به چشمانداز نویدبخش فرصت است و زیرساختهای کشور، طبقه متوسط و طبقه خلاق جامعه ایران همچنان قابلیتهای پرشماری دارد تا تصویر آینده خود را طوری بسازیم که کنار یکدیگر زندگی کنیم.
خرید و فروش پله ای : استراتژی کاهش ریسک و افزایش سود
خرید و فروش پله ای و استراتژی سود و زیان در آن به عنوان اصول اولیه در خرید و فروش سهام به حساب میآد و سرمایه گذاران موفق و فعال بازار از این روش برای زیان کمتر و سود بیشتر استفاده می کنند. یکی از ابهاماتی که در خصوص چگونگی خرید و فروش سهام وجود داره اینه که سرمایه گذاران یکباره خریدشون رو انجام دهند و یا اینکه اون رو در چند مرحله تکمیل کنن و به اصطلاح خرید پله ای انجام بدهند. يعني استراتژي معاملاتي هر سرمايه گذار در هنگام خريد سهم به خودش بستگي داره كه ايا خريد سهم رو يكباره انجام بده و يا از استراتژي خريد پله اي در بورس استفاده كنه.
در خرید سهام معمولا در بین سرمایه گذاران رویه ثابتی وجود نداره و اگر از کسی بپرسید که قراره از سهمی که مد نظرتونه چه حجمی بخرید عموما به جواب درستی نمیرسید. یعنی واقعا شخص نمیدونه چه استراتژی باید در خصوص میزان حجم خرید داشته باشه. به همین دلیل وقتی سهمی رو میخرن و قیمت سهم کاهش پیدا میکنه نمیدونن باید سهم رو بفروشن و یا اینکه تعدادش رو افزایش بدن و میانگین قیمت سهم رو کم کنن. پس همه سرمایه گذارا با این چالش مواجهن که سهم مورد نظرشون رو در چه قیمتی و با چه حجمی بخرن و سوال اصلی اینه که آیا باید حجم مورد نظرشون رو در یک مرحله بخرن و خریدشون رو تکمیل یا مرحله به مرحله خرید کنن.
در چه زمان هایی از خرید پله ای استفاده کنیم
گاهی اوقات پیش میاد که سهمی رو برای خرید مد نظر دارید و سعی میکنید در قیمت مناسب اون سهم رو کم کم بخرید و خریدتون رو تکمیل کنید ولی قبل اینکه خریدتون تموم بشه سهم صف خرید میشه و دیگه امکان ورود مجدد به شما نمیده و یا اینکه مجبورید در قیمت های بالاتری سهم رو بخرید. تو این وضعیت دو تا راهکار دارید؛ یا باید صبر کنید تا قیمت سهم کاهش پیدا کنه و سهم رو بخرید و یا اینکه در قیمت ها بالاتر به خرید های قبلی اضافه کنید. یکی از روش هایی که میتونه این مشکل رو حل کنه خرید پله ای سهامه. در کل خرید پله ای زمانی اتفاق میوفته که سرمایه گذار دید مثبتی رو سهم داره ( بنیادی یا تکنیکال فرقی نمیکنه) ولی انتظار حرکت رو به رشد در کوتاه مدت رو نداره پس در این حالت از خرید پله ای استفاده میکنه.
از طرفی در صورتی میتونیم از روش خرید پله ای در بازار استفاده کنیم که دیدگاهمون به وضعیت بازار در میان مدت مثبت باشه و انتظار زیادی برای تغییر جهت حرکتی بازار و شروع روند منفی وجود نداره (چشم انداز بازار در میان مدت منفی نباشه) و از طرفی سهمی که قصد خریدش رو داریم شرایط مناسبی داشته باشه. روش خرید من برای سهامی که با استفاده از تابلو خوانی و تکنیک های معاملاتی در بورس تشخیص میدم به این صورت هست که بعد از شناسایی و انتخاب سهم یک مرحله خرید رو انجام میدم و در مرحله بعدی زمانی که برخی از مولفه ها در سهم مانند حجم معاملات و … تغییر کرد اقدام به خرید سهم در قیمت های بالاتر می کنم و به همین صورت خریدم رو تکمیل میکنم. در این حالت ممکنه بخشی از سود سهام رو از دست بدم ولی اینطوری خرید مطمئن تری انجام میدم.
استراتژي معاملاتي من براي خريد پله اي سهام در بورس
روش من در خرید سهم به این صورته که ابتدا سرمایه ای که میخوام برای خرید سهم تخصیص بدم رو به چند بخش تقسیم میکنم و در مرحله اول یه نقطه ای رو به عنوان نقطه ورود شناسایی میکنم که این نقطه میتونه حمایت تکنیکالی و یا ایجاد موقعیت مناسب به لحاظ تکنیکالی باشه یعنی سهمی باشه که اصلاح قیمتیش تموم شده باشه و به لحاظ بنیادی هم مشکلی نداشته باشه . بعد از تشخیص قیمت مناسب معمولا اولین پله از خرید رو انجام میدم و سپس برای تکمیل خرید روند حرکت سهم رو دنبال میکنم و سپس با توجه به رفتار خریدارها و فروشنده ها پله های بعدی خرید رو تکمیل میکنم. اگر قیمت سهم کاهش پیدا کنه و به قیمت های دلخواه برسه که پله های بعدی خرید رو انجام میدم اما اگر در محدوده ای که قصد خرید دارم به یکباره قیمت سهم افزایش پیدا کنه، تا زمانی که قیمت به هدف مد نظرم نرسیده؛ در اصلاح های قیمتی (بعد از رشد سهم) پله بعدی خرید رو انجام میدم.
ويژگي هاي خريد و فروش پله اي
از ويژگي هاي خريد پله اي در بورس ميتونيم به كاهش ميانگين خريد اشاره كنيم. اما بايد به اين نكته هم توجه كرد كه ايا سهم خريداري شده پتانسيل رشد قيمت رو در اينده داره و يا قراره باز هم قيمت كاهش پيدا كنه ولي بايد بدونيد كه با خريد پله اي كاهش قيمت سهم بر روي كل پرتفو لحاظ ميشه و به يكباره دچار زيان زيادي ميشيد. به همين دليل در هنگام خريد پله اي بايد وضعيت بنيادي و تكنيكال سهم رو مد نظر داشته باشيد، چرا كه نقدينگي هميشه به مقدار زياد موجود نيست كه هر بار اقدام به كاهش ميانگين كنيد. به عنوان مثال ممکنه شما یک محدوده تکنیکالی را برای خرید سهم تشخیص بدید اما ایا اون منطقه یک محدوده حمایتی مهم در سهم هست؟ آیا قرار هست بعد از رسیدن قیمت به اون محدوده تکنیکالی شاهد برکشت سهم و تغییر روند باشیم و یا شاید صرفا باید در انتظار یک پولبک و برگشت دوباره به روند قبلی باشیم. اینجاست که اهمیت تعیین محدوده های خرید پله ای مشخص میشه.
فروش پله ای در بورس چگونه است
فروش پله اي در بورس هم از ديگر استراتژي هاي سرمايه گذاران در بورسه كه بيشتر اتفاق مي افته يعني سرمايه گذار با توجه به برنامه ريزي كه انجام داده و تارگت قيمتي كه مشخص كرده، در محدوه هاي قيمتي مورد نظر كه معمولا هم همگام با برخورد به مقاومت سهم هست اقدام به سبك كردن سهم و اصطلاحا فروش پله اي ميكنه تا بخشي از سود رو سيو كنه و در ادامه با توجه به روند حركتي قيمت سهم تصميم به نگهداري يا فروش سهام باقي مانده ميگيره. یعنی اگر سهم مورد نظر توانایی عبور از مقاومت رو نداشت و به اصطلاح قدرت فروشنده در سهم وجود داشت و از طرفی رفتار قیمتی بازار به نفع فروشنده باشه سرمایه گذار باید اقدام به فروش سهم ذز بازار و شناسایی فروش کنه. حال اگر سهم با شرایط مناسبی مقاومت پیش رو ( استاتیک و یا داینامیک) رو شکست سرمایه گذار میتونه با سهم بمونه و به دنبال تارگت های بالاتر باشه.
مزایای خرید پله ای در بازار سهام
روش خرید پله ای خوبیش اینه که اگر به یکباره ریسک های سیستماتیک و یا غیر سیستماتیک به وجود بیاد و روند حرکت قیمتی سهم رو تغییر داد میتونید بدون اینکه سرمایه زیادی درگیر سهم کرده باشید از سهم خارج و زیان شناسایی کنید. البته این نکته رو هم باید بگم که تعیین محدوده مناسب برای وارد شدن به سهم در پله اول خرید از اهمیت بالایی برخورداره. در هر صورت تکنیک خرید پله ای با ریسک همراهه که حتما باید مد نظر قرار بگیره. يكي از روش هاي خريد پله اي در بورس روش مارتينگل هست كه در مقالات بعدي در خصوصش توضيح ميدم. اما در جریان باشید که در روش مارتینگل حتما باید محدوده های تکنیکالی و حمایت سهم رو مد نظر قرار بدید و ثانبا سهم به لحاظ بنیادی شرایط مناسبی داشته باشد.
برای دریافت روش محاسبات با استفاده از مارتینگل بر روی مارتینگل کلیک کنید.
خرید پله ای و شرایط بازار
در بخش های بالا در خصوص خرید پله ای صحبت کردیم. اما سوالی که مطرح می شود این است که ایا باید در هر زمانی اقدام به خرید پله ای کرد یا خیر. برای خرید پله ای در کنار بررسی سهم حتما باید شرایط بازار را نیز مورد بررسی قرار داد. اگر فشار فروش در کلیت بازار بالا باشد و ارزش صف های فروش بازار بالا باشد انگاه دیگر نباید به فکر خرید پله ای بود چرا که شرایط بازار بر روی سهام اثر گذار است و همین عامل موجب فشار فروش بیشتر بر سهم می شود. پس اگر قرار باشد اقدام به خرید پله ای کنید حتما باید بازار شرایط نرمالی داشته باشد. از طرفی به خاطر داشته باشید که اگر قصد دارید در سهمی خرید پله ای به قصد کم کردن میانگین قیمت داشته باشید نباید سهم صف فروش باشد. اگر سهمی صف فروش است تا زمان نرمال شدن آن صبر کنید و سپس اقدام به کم کردن میانگین کنید و یا هرگاه سهمی دارای سرانه خرید به فروش نامناسب باشد تا تعادل سهم صبر کنید و سپس اقدام به خرید کنید.
دیدگاه شما