کاربرد اندیکاتور کانال کلنتر در تحلیل تکنیکال
کانال کلنتر نخستین بار توسط Chester W.Keltner در کتاب How to make money in commodities در سال ۱۹۶۰ معرفی شد و بعدها به وسیله ی Linda B.Raschke تغییراتی در آن داده شد؛ به این صورت که وی این ابزار را با کمک میانگین متحرک نمایی و ATR ساده تر نموده و آن را گسترش داد.
Linda B.Raschke در محاسبات این اندیکاتور از ATR با دوره ۱۰ استفاده نمود؛ در بازار روند دار صعودی واقع فاصله ی باندها در این اندیکاتور بر اساس میزان دامنه روزانه (فاصله نقاط حداکثر و حداقل روزانه) محاسبه می شود و همین امر باعث متفاوت شدن این باند از باندهای بولینگر می شود. اما شباهت اصلی کانال کلنتر با باندهای بولینگر در این است که هر دو فراریت را به عنوان بخشی از محاسبات خود در نظر می گیرند.
امروزه کانال کلنتر به روش های مختلفی محاسبه می شود اما عموما از میانگین متحرک (با دوره ۱۰ یا ۲۰) قیمت (نرخ حداقل + حداکثر به پایانی / ۳) برای ترسیم خط میانی استفاده می شود. آنگاه از ATR و با کمک پریود زمانی (همان پریود استفاده شده در خط میانی؛ ۱۰ یا ۲۰) و استفاده از ضریب (معمولا ۱/۵)، باندهای بالایی و پایینی آن را رسم می نمایند که در اندیکاتور مربوطه لحاظ شده است. در زیر ترسیم این کانال بر اساس میانگین ۲۰ روزه و ضریب ۱/۵ را مشاهده می نمایید:
تعریف کانال کلنتر در تحلیل تکنیکال
در این کانال ها اگر قیمت بالای باند بالایی یا زیر باند پایینی بسته شود، به ترتیب می تواند امله خرید یا فروش انجام داد. ضمن اینکه گاهی اوقات در شیوه متفاوتی نیز استفاده می گردد که در ادامه بیان می گردد.
از این کانال ها می توان در تغییر وضعیت بازار از حالت بدون روند به بازار روند دار (صعودی با نزولی) نیز استفاده کرد، معامله کردن در شکست بازارهای بدون روند بسیار سودمند می باشد به این صورت که از باندهای آن به عنوان نواحی اشباع خرید یا فروش استفاده نماییم. در تصویر زیر حالتی از بازار بدون روند را مشاهده می نمایید:
تعریف اندیکاتور کانتال کلنتر
کانال کلنتر همانند باندهای بولینگر دارای سه باند بالایی، میانی و پایینی می باشد که معمولا قیمت در داخل محدوده بالایی و پایینی آن نوسان می نماید. بسیاری از معامله گران از این کانال ها به عنوان یک سیستم معاملاتی استفاده می کنند. به این صورت که باندهای آن همانند باندهای بولینگر نمایانگر شرایط فروش یا خرید هیجانی می باشد لذا می توان معاملات مناسبی را بر اساس آن طراحی کرد.
زمانی که قیمت بازار به باند بالایی نزدیک می شود، بازار در حالت فروش هیجانی و در زمانی که بازار به باند پایینی نزدیک می شود، در حالت فروش هیجانی قرار دارد. سیگنال های خرید و فروش توسط این اندیکاتور با نفوذ قیمت به باند بالایی (فروش و باند پایینی (خرید) تولید می شود و در واقع در دسته ی سیگنال های بازگشتی جای می گیرند. نحوه سیگنال دهی این کانالها به صورت زیر می باشد.
- سیگنال خرید: زمانی که قیمت باند پایینی را شکسته و مجددا بازگشت کرده و در بالای آن بسته شود.
- سیگنال فروش: زمانی که قیمت باند بالایی را شکسته و مجددا بازگشت کرده و در زیر آن بسته شود.
اما نوع دیگری از سیگنال های خرید و فروش نیز توسط این نوع باندها تولید می شود و آن عبور قیمت از باند پایینی و بالایی است. این نوع سیگنال ها بازگشتی نبوده و می توان آنها را مشابه یک میانگین متحرک عادی به حساب آورد.
باند بالایی در این اندیکاتور می تواند به عنوان سطح مقاومت و باند پایینی به عنوان سطح حمایت فرض شود. باند میانی نیز در بیشتر اوقات نقش تأیید سیگنال های تولید شده را بر عهده دارد ولی گاهی نیز می تواند به عنوان ابزاری برای شناسایی تداوم روند نیز مورد استفاده قرار گیرد. این باند نیز همانند باندهای بولینگر با فاصله ی باندها از یکدیگر می تواند اطلاعات مفیدی از شرایط بازار را به ما بگوید.
در موقعیت هایی که باندها به یکدیگر نزدیک شده اند می توانیم انتظار یک شکست در جهت آخرین سیگنال بازگشتی تولید شده توسط این اندیکاتور داشته باشیم که معمولا باعث پهن شدن باندها می شود.
کلانتر این کانال ها را به منظور یک سیستم دنبال کننده روند طراحی کرد اما آن ها همچنین می توانند همانند باندهای بولینگر و پوشش های قیمت در بازارهای بدون روند نیز بکار روند. به طور کلی این کانال ها جهت هشدار شکست، نمایش روند بازار و شرایط اشباع خرید یا فروش بکار می روند. این اندیکاتور در بازارهای پویاتر (بازار ارز) و مخصوصا برخی از جفت ارزهای خاص همانند GBPUSD بازدهی بهتری دارد.
یکی از مزیت های کانال کلنتر در مقایسه با دیگر اندیکاتورها، تأثیر پذیری این اندیکاتور از رکود بازار است. زیرا کانال های کلانتر نسبت به نوسانات حساس هستند. به عقیده بسیاری کانال های کلانتر می توانند به عنوان نقاط پایان خرید و فروش عمل کنند و به کمک آن ها می توان از یک معامله خارج شده و یا به معامله جدیدی وارد شد.
منبع: کتاب مرجع کامل تحلیل تکنیکال در بازارهای سرمایه نوشته دکتر علی محمدی
کندل چیست؟ + مهمترین انواع کندل ها
نمودارهای کندل استیک (شمعی – ژاپنی) یکی از پرکاربردترین نمودارها در تحلیل تکنیکال هستند. کندلها (Candle) به عنوان اجزای اصلی این نمودارها حاوی تمام اطلاعات قیمتی موردنیاز در آن تایم فریم خاص میباشند. اهمیت کندل (معنی فارسی: شمع) در تحلیل تکنیکال زمانی مشخص میشود که شما صرفا با دیدن نمودارهای شمعی و یافتن الگوهای کندل استیک (CandleStick) روند قیمتی را پیشبینی میکنید. وجه تمایز کندلها در ارائه هیجانات و احساسات معاملهگران بصورت بصری است. بیشترین اطلاعات قیمتی در کندلها گنجانده میشود به طوری که با تحلیل آنها میتوان رفتار آینده بازار را پیشبینی کرد. اگر گام صفر آموزش تحلیل تکنیکال را یادگیری مفهوم کندل و انواع آن بدانیم اغراق نکرده ایم!
سرفصل آموزشی
نمودار کندل استیک در تحلیل تکنیکال
طبق اولین اصل تحلیل تکنیکال “قیمت، همه چیز است!” در واقع تکنیکالیستها معتقدند تمامی عوامل موثر بر تغییرات قیمت در خود قیمت مستتر است. در واقع فقط کافی است با استفاده از تحلیل نمودار، روند قیمتی را پیشبینی کنیم. بنابراین “نمودارهای قیمتی” نقش مهمی دارند چرا که نمودار با اطلاعات کاملتر و بهتر، میتواند باعث بهبود کارایی تحلیل شود. سه نوع نمودار در تحلیل تکنیکال وجود دارد:
- نمودار خطی: از اتصال نقاط قیمت پایانی بدست میآید. اطلاعات زیادی در این نمودار از بین میرود.
- نمودار میلهای: اطلاعات قیمت بصورت یک خط عمودی (میله) شامل 4 پارامتر اصلی قیمت یعنی قیمت پایانی، آغازین، بیشترین و کمترین قیمت است.
- نمودار کندل استیک (CandleStick Chart): مشکل نمودارهای میلهای، عدم فهم سریع اطلاعات هر میله است. این مشکل در نمودارهای کندل استیک با اضافه شدن بدنه حل شد. بنابراین مزیت نمودارهای شمعی – ژاپنی فهم راحتتر و سریعتر است. در این نمودارها، کندلها (Candle) به عنوان عنصر اصلی نمودار شناخته میشوند. استفاده از نمودارهای CandleStick در بین تحلیلگران پرایس اکشن کاربرد فراوانی دارد.
کندل چیست؟
کندل در لغت به معنای شمع است و جزء اصلی نمودارهای Candlestick است. 4 پارامتر اصلی قیمت (قیمت پایانی، آغازین، بیشترین و کمترین قیمت) در یک تایم فریم خاص را شامل میشود. کندلها از دو بخش اصلی تشکیل میشوند: بدنه (Real Body) و سایه (Shadow). بدنه کندل بیانگر قیمت بسته شدن (Close Price) و قیمت بازگشایی (Open Price) است. دو خطی که در ابتدا و انتهای بدنه قرار دارد به شادو یا همان سایه معروف است. سایه پایینی و بالایی به ترتیب معرف کمترین قیمت (Low Price) و بیشترین قیمت (High Price) هستند. در واقع طول سایهها بیانگر دامنه نوسان قیمت است.
با توجه به قیمت پایانی (Close) و آغازین (Open) دو نوع کندل داریم: صعودی یا نزولی. اگر قیمت پایانی بیشتر از آغازین باشد بیانگر کندل صعودی با بدنه توخالی و رنگ سفید است. همچنین اگر قیمت پایانی کمتر از قیمت بازگشایی باشد کندل نزولی خواهیم داشت که رنگ بدنه آن بصورت توپر و با رنگ سیاه خواهد بود. دقت بفرمایید که نمایش بدنه کندل صعودی و نزولی به ترتیب با رنگ سبز و قرمز رایجتر است. شکل زیر مفهوم کندل را با جزئیات تمام نشان میدهد.
مفاهیم کندل ها در یک نگاه
میتوان اولین کاربرد نمودار کندل استیک را فهم سریع و آسان نوسانات قیمت درنظر گرفت. در واقع به راحتی و صرفا با دیدن کندلها میتوانیم کل معاملات در یک تایمفریم را تحلیل کنیم. چرا که هر کندل منعکسکننده عکسالعمل و رفتار تمامی معاملهگران در یک تایمفریم خاص است. در ادامه چند تفسیر ابتدایی از کندلها را خدمتتان بیان میکنیم که صرفا با نیمنگاهی به نمودار شمعی میتوان این مفاهیم را برداشت کرد.
- بدنه مشکی و سفید به ترتیب بیانگر قدرت بالای فروشندگان و خریداران است. هر چه طول بدنه کندل بزرگتر باشد قدرت بیشتری از خرید یا فروش را نشان میدهد.
- شادو با توجه به رنگ بدنه میتواند مفاهیم مهمی را به معاملهگران گوشزد کند. برای مثال بلند بودن طول سایه بالایی در یک کندل نزولی بیانگر قدرت بالای فروشندگان و افزایش تقاضای عرضه است.
- بلند بودن طول سایه پایینی در یک کندل صعودی نیز نشان از قدرت بالای خریداران و افزایش تقاضای خرید دارد.
انواع کندل ها — مهمترین الگوهای شمعی (Candlestick)
با شناسایی واکنش بازار به قرارگیری خاص کندلها کنار یکدیگر، الگوهای کندل استیک (Candlestick Patterns) ساخته میشوند. 3 نوع کلی الگوی کندل استیک داریم. بیشتر این الگوهای برای پیشبینی بازگشت روند در سطوح حمایت و مقاومت مورد استفاده قرار میگیرند. در واقع الگوهای کمی برای تایید و ادامهدار بودن روند فعلی وجود دارند. انواع کندلهای برگشتی به 2 دسته صعودی و نزولی تقسیم میشوند.
- برگشتی صعودی
- برگشتی نزولی
- ادامهدهنده
یک دستهبندی دیگر نیز با توجه به ترتیب قرارگیری چند کندل و بررسی طول بدنه و سایه آنها وجود دارد مثل الگوهای یک، دو و سه کندلی. در ادامه مهمترین این الگوها را به شما آموزش خواهیم داد.
1. کندل مارابوزو
به یک کندل صعودی بدون سایه (بدنه سفید یا سبز)، الگوی مارابوزو سفید یا Bullish Marubozu میگویند که یک روند صعودی و بازار گاوی را در پی خواهد داشت چرا که این الگو نشان از افزایش سطح تقاضا و فشار خرید معاملهگران دارد.
به یک کندل نزولی بدون سایه (بدنه سیاه یا قرمز)، الگوی ماروبوزو سیاه یا Bearish Marubozu میگویند که یک روند نزولی و بازار خرسی را در پی خواهد داشت چرا که این الگو نشان از افزایش سطح عرضه و فشار فروش معاملهگران دارد در شکل زیر این دو الگو نشان داده شده است. در این دو الگو، هر چه طول بدنه شمع بلندتر باشد قدرت بیشتری از خرید یا فروش را نشان میدهد.
2. الگوی کندل استیک دوجی (Doji)
الگوی دوجی نیز جزء الگوهای تک کندلی است بدین صورت که بدنه کندل بسیار کوتاه و عموما بصورت یک خط نازک میباشد و به معنی یکسان بودن قیمت بازگشایی و قیمت پایانی است. الگوی دوجی در تحلیل تکنیکال بیانگر تشویش و بیتصمیمی معاملهگران است. در حالت کلی 4 نوع کندل دوجی داریم: پایه بلند، سنگ قبر، سنجاقک و چهار قیمت!
الگوی دوجی پایه بلند: بدنه نازک، سایه بلند از هر دو طرف | برابر بودن فشار عرضه و تقاضا ← تشویش و دودلی معاملهگران |
الگوی دوجی سنگ قبر: بدنه نازک، سایه بالایی بلند | قدرت زیاد فروشندگان ← سیگنال فروش در انتهای روند صعودی |
الگوی دوجی سنجاقک: بدنه نازک، سایه پایینی بلند | قدرت زیاد خریداران ← سیگنال خرید در انتهای روند نزولی |
کندل دوجی چهار قیمت: بدنه و سایه کوتاه! | بیانگر صف خرید و فروش — برابری قیمت پایانی، آغازین، بیشترین و کمترین قیمت |
همراه شدن Doji با الگوی Marubozu نتایج جالبی در پی دارد:
- اگر الگوی دوجی همراه با ماروبوز سفید باشد نشان از تضعیف قدرت خریداران و احتمال افزایش فشار فروش دارد بنابراین کاهش قدرت روند صعودی را در پی دارد و باید با احتیاط بیشتری نسبت به خرید سهام اقدام کرد!
- اگر الگوی دوجی همراه با ماروبوز سیاه باشد نشان از تضعیف قدرت فروشندگان و احتمال افزایش فشار خرید دارد بنابراین کاهش قدرت روند نزولی را در پی دارد و احتمال توقف روند کاهشی قیمت وجود دارد!
3. الگوی مرد به دار آویخته (Hanging Man)
ویژگی الگوی Hanging Man (مرد به دار آویخته یا مرد اعدامی) عدم وجود سایه بالایی کندل یا کوتاه بودن آن میباشد همچنین سایه پایینی باید حداقل 2 برابر بدنه باشد. این الگو در انتهای یک روند صعودی و در نقاط مقاومت رخ میدهد و به علت قدرت زیاد فروشندگان و افزایش سطح عرضه، بیانگر تغییر روند صعودی به نزولی است و اگر رنگ بدنه مشکی (قرمز) باشد قدرت الگوی مرد به دار آویخته بیشتر خواهد بود.
4. کندل چکش (Hammer) در تحلیل تکنیکال
در این الگو، سایه پایینی 2 تا 3 برابر بدنه کندل است و سایه بالایی نداریم یا خیلی کوتاه میباشد. این الگو در انتهای یک روند نزولی و در نقاط حمایت رخ میدهد و نشان از افزایش سطح تقاضا و شکلگیری روند صعودی دارد. رنگ بدنه اهمیت زیادی ندارد اما رنگ سفید (سبز) بدنه، بیانگر قدرت بیشتر الگو برای بازگشت و تغییر روند نزولی به صعودی خواهد بود. این الگو به پین بار صعودی نیز معروف است.
الگوی چکش معکوس (Inverted Hammer) از نظر رفتاری مشابه کندل چکش است با این تفاوت که سایه بالایی 2 برابر بدنه است و سایه پایینی خیلی کوتاه میباشد. دقت بفرمایید که این الگو از اعتبار کمتری برای بازگشت و تغییر روند نزولی به صعودی برخوردار است.
5. الگوی ستاره دنباله دار (Shooting Star)
این الگو که به پین بار نزولی معروف است در انتهای روند صعودی شکل میگیرد. سایه بالایی حداقل 2 برابر بدنه و کندل فاقد سایه پایینی (یا خیلی کوتاه) است. الگوی شوتینگ استار (ستاره ثاقب) بیانگر افزایش تقاضای فروش و در نتیجه تغییر روند صعودی به نزولی است و اگر رنگ بدنه سیاه باشد (نزولی – بدنه قرمز) قدرت بازگشت روند بیشتر خواهد بود. اگر بعد از تشکیل الگوی ستاره دنباله دار، یک کندل پایینتر از کف قیمتی شکل بگیرد میتوان آنرا سیگنال قوی فروش دانست.
6. الگوی ابر سیاه پوشاننده (Dark Cloud Cover)
جز الگوهای دو کندلی و بازگشتی است که تغییر روند صعودی به نزولی را در پی دارد بدین صورت که در یک روند صعودی ابتدا یک شمع سفید با بدنه نسبتا بلند و سپس کندلی با رنگ سیاه تشکیل خواهد شد شمع قرمز باید حداقل 50% بدنه کندل سبز را شامل شود و سقف قیمتی آن باید بالاتر از سقف شمع سیاه باشد. تشکیل این الگو در نقطه مقاومت باعث قدرت بیشتر آن در تغییر روند خواهد بود.
7. الگوی اینگالف نزولی (Bearish Engulfing)
این الگو که به پوشای نزولی نیز معروف است در بازار خرسی و هنگام تغییر روند صعودی به نزولی تشکیل میشود بدین صورت که یک کندل قرمز، یک یا چند شمع قبلی خود را شامل میشود! و پوشش بیشتر کندلها باعث افزایش قدرت بازگشتی آن خواهد شد. کندل سیاه باید شمع سفید قبل خود را کامل پوشش دهد بدین صورت که قیمت آغازین و پایانی آن باید بیشتر از قیمت پایانی و آغازین کندل سبز قبلی باشد.
8. الگوی اینگالف صعودی (Bullish Engulfing)
این کندل صعودی در بازار گاوی و انتهای روند نزولی شکل میگیرد. بدینصورت که یک کندل سبز، یک یا چند شمع قبلی خود را پوشش میدهد و هر چه کندلهای بیشتری را شامل شود قدرت بازگشت آن بیشتر خواهد بود. کندل سفید باید شمع سیاه قبل خود را کامل بپوشاند. شناسایی این الگو در نقاط حمایتی معتبر میتواند به عنوان سیگنال خرید تلقی شود. Engulfing به الگوی پوششی یا پوشا نیز معروف است.
9. الگوی ستاره صبحگاهی در تحلیل تکنیکال (Morning Star)
از الگوهای سه کندلی و برگشتی صعودی است بدین صورت که در پایان یک روند نزولی، یک شمع سیاه بلند تشکیل میشود که روند نزولی فعلی را تایید میکند سپس شمع دوم با بدنهای کوچک و پایینتر از بدنه شمع اول شکل میگیرد. رنگ بدنه شمع دوم اهمیت ندارد! آخرین کندل در بالای بدنه شمع دوم و با رنگ سفید ظاهر میشود و باید حداقل 50% بدنه شمع اول را پوشش دهد. دقت بفرمایید که کوچک بودن بدنه شمع دوم و شباهت آن با ستاره! دلیل نامگذاری این الگو است و به شمع میانی، ستاره نیز میگویند.
10. الگوی ستاره عصرگاهی (Evening Star)
نقطه مقابل الگوی قبلی است! یعنی در پایان یک روند صعودی شکل میگیرد و نشان از برگشت روند صعودی دارد و جزء الگوهای قوی برگشتی است. در این الگو شمع اول بصورت یک کندل بلند سفید، شمع دوم با بدنهای کوچک و بالاتر از شمع اول و نهایتا آخرین کندل در زیر بدنه ستاره و با رنگ سیاه ظاهر میشود که قیمت پایانی آن زیر خط میانی بدنه شمع اول است. ستاره عصرگاهی سیاره زهره است که قبل از تاریکی هوا ظاهر میشود! برخلاف ستاره صبحگاهی (سیاره عطارد) که نشانه طلوع آفتاب است!
11. الگوی سه کلاغ سیاه (Three Black Crows)
یکی از الگوهای پرقدرت تحلیل تکنیکال جهت تغییر روند صعودی به نزولی است سه کندل سیاه با اندازههای تقریبا یکسان، سیگنال کاهش قیمت را صادر میکنند! این الگو بیانگر فشار عرضه و فروشندگان قوی است. در مقابل این الگو، الگوی سه سرباز سفید (Three White Soldiers) قرار دارد که 3 شمع سبز پشت سر هم نوید یک روند صعودی و افزایش قیمت را میدهند.
12. الگوی عشق: عشق بورزید، پرواز کنید!
اگر قصد یادگیری 0 تا 100 مبحث آموزش تحلیل تکنیکال را دارید به شما توصیه میکنیم مقالات آموزشی زیر را به ترتیب مطالعه بفرمایید، به مرور مقالات جدیدتر پیرامون آموزش تحلیل تکنیکال در سایت درج خواهد شد حتما پیگیر پارسسهام باشید.
آشنایی با الگوهای قیمتی در تجزیه و تحلیل تکنیکال
در تجزیه و تحلیل تکنیکال ، تغییرات روند صعودی و نزولی اغلب توسط الگوهای قیمت مشخص می شود. اگر بخواهیم تعریفش کنیم ، الگوی قیمت یک پیکربندی قابل تشخیص از حرکت قیمت است که با استفاده از یک سری خطوط روند و / یا منحنی ها مشخص می شود. هنگامی که یک الگوی قیمت سیگنالی از تغییر جهت روند باشد ، به عنوان الگوی بازگشت یا ریورسال (reversal pattern) شناخته می شود. یک الگوی ادامه دهنده (continuation pattern) هنگامی رخ می دهد که روند بعد از یک مکث کوتاه در مسیر فعلی خود ادامه یابد. تحلیلگران تکنیکال مدتهاست که از الگوهای قیمت برای بررسی حرکات جاری و پیش بینی حرکات آینده بازار استفاده می کنند.
خطوط روند (Trendlines) در تحلیل تکنیکال
از آنجا که الگوهای قیمت با استفاده از یک سری خطوط / یا منحنی ها مشخص می شوند ، درک خطوط روند و دانستن نحوه ترسیم آنها مفید است. خطوط روند (Trendlines) به تحلیلگران تکنیکال کمک می کند مناطق پشتیبانی (support) و مقاومت (resistance) را در نمودار قیمت مشخص کنند. خطوط روند خطوط مستقیمی هستند که با اتصال یک سری قله های نزولی (افزایش ها) یا فرورفتگی های صعودی (کاهش ها) در نمودار ترسیم می شوند. خط روندی که به سمت بالا حرکت می کند یا خط روند صعودی ، در جایی اتفاق می افتد که قیمت ها (higher high) و (higher low) را تجربه می کنند. خط روند صعودی با اتصال به کف صعودی ترسیم می شود. برعکس ، یک روند که دارای زاویه ای رو به پایین باشد ، یک خط روند نزولی نامیده می شود ، و این مورد در شرایطی اتفاق می افتد که قیمت ها سطح (lower high) و (lower low) را تجربه می کنند.
بسته به این که چه بخشی از نوار قیمت برای “اتصال نقاط” استفاده شود ، روندهای مختلف از نظر ظاهری متفاوت خواهند بود. در حالی که نظرات مختلفی در مورد اینکه از کدام قسمت از نوار قیمت باید استفاده شود وجود دارد ، بدنه کندل بار – و نه فتیله های نازک در بالا و زیر بدنه شمع – غالباً نمایانگر جایی است که اکثر حرکات قیمت در آنجا اتفاق افتاده است و بنابراین ممکن است نقاط دقیق تری را برای ترسیم خط روند ارائه دهد ، به خصوص در نمودارهای بین روزی که “نقاط دور افتاده” (نقاط داده که خارج از محدوده “عادی” قرار دارند) ممکن است در آن وجود داشته باشند. در نمودارهای روزانه ، نمودارها اغلب از قیمت های بسته شدن (closing price) به جای اوج یا کف ، برای ترسیم خط روند استفاده می کنند ، زیرا قیمت های بسته شدن نماینده معامله گران و سرمایه گذارانی است که مایل به نگه داشتن یک موقعیت یک شبه یا طی آخر هفته یا تعطیلات بازار هستند. خطوط روند دارای سه یا چند نقطه ، به طور کلی معتبرتر از مواردی هستند که فقط بر اساس دو نقطه ایجاد شده اند.
۱ – روند صعودی در شرایطی اتفاق می افتد که قیمت ها در حال ایجاد (higher high) و (higher low) باشند. خطوط روند صعودی حداقل دو تا از کف ها را به هم متصل می کنند و سطح پشتیبانی پایین تر از قیمت را نشان می دهند.
۲ – روند نزولی در شرایطی اتفاق می افتد که قیمت ها در حال ایجاد (lower high) و (lower low) باشند. خطوط روند نزولی حداقل دو مورد از اوج ها را به هم متصل می کنند و سطح مقاومت بالاتر از قیمت را نشان می دهند.
۳ – (Consolidation) یا بازار جانبی (sideways market) ، در جایی اتفاق می افتد که قیمت بین یک دامنه افزایش و کاهش ، بین دو خط روند موازی و اغلب افقی در حال نوسان باشد.
الگوهای ادامه دهنده (Continuation Patterns)
الگوی قیمتی که نشانگر وقفه موقت از یک روند موجود است ، به عنوان یک الگوی ادامه دهنده شناخته می شود. یک الگوی ادامه دهنده را می توان به عنوان یک توقف در طول روند غالب تصور کرد – زمانی که گاوها در طی روند صعودی مکث می کنند ، یا وقتی خرس ها برای یک لحظه در روند نزولی استراحت می کنند. در حالی که الگوی قیمت در حال شکل گیری است ، هیچ راهی برای حدس این که روند ادامه خواهد یافت یا بازگشتی اتفاق می افتد وحود ندارد. به همین ترتیب ، باید هنگام استفاده از خطوط روند برای ترسیم الگوی قیمت به این که شکست قیمت بالاتر یا پایین تر از منطقه ادامه دهنده اتفاق می افتد ، توجه داشته باشید . تحلیلگران تکنیکال معمولاً توصیه می کنند تا زمانی که بازگشت تأیید نشده باشد ، تصور کنید که روند ادامه خواهد داشت. به طور کلی ، هرچه الگوی قیمت بیشتر طول بکشد و حرکت قیمت در این الگو بزرگ تر باشد ، به محض شکسته شدن قیمت بالاتر یا پایین تر از منطقه ادامه دهنده، حرکت بیشتر می شود.
اگر قیمت در روند خود ادامه یابد ، الگوی قیمت به عنوان الگوی ادامه دهنده (continuation pattern) شناخته می شود. الگوهای ادامه دهنده معمول عبارتند از:
الگوی پرچم سه گوش (Pennant) ، که با استفاده از دو خط روند همگرا ترسیم شده است
الگوی پرچم (Flag) ، که با دو خط روند موازی ترسیم شده است
الگوی کنج (Wedge) ، که با دو خط روند همگرا ، که در آن هر دو زاویه ای به بالا یا پایین دارند ترسیم شده است
الگوی پرچم سه گوش (Pennant)
الگوهای پرچم سه گوش با دو خط روند ترسیم می شوند که در نهایت به هم می رسند. یکی از ویژگی های اصلی الگوهای پرچم سه گوش این است که خط روند به دو جهت حرکت می کند – یعنی یکی در روند نزولی و دیگری در روند صعودی حرکت می کند. شکل ۱ نمونه ای از یک پرچم سه گوش را نشان می دهد. غالباً ، در هنگام شکل گیری الگوی پرچم سه گوش ، حجم معاملات کاهش می یابد و هنگام خروج قیمت از الگو حجم معاملات افزایش می یابد.
نمودار قیمت قرارداد آتی ۱ دقیقه ای e-mini Russell 2000 که الگوی قیمت پرچم سه گوش ادامه دهنده را نشان می دهد. منبع: TradeStation.
الگوی پرچم (Flag)
الگوهای پرچم با استفاده از دو خط روند موازی ساخته می شوند که می توانند شیب صعودی ، شیب نزولی یا جانبی (افقی) داشته باشند. به طور کلی ، پرچمی که دارای شیب صعودی است به عنوان وقفه در یک بازار با روند نزولی ظاهر می شود. پرچمی با شیب نزولی و رو به پایین ، وقفه ای را در طی یک بازار روند صعودی نشان می دهد. به طور معمول ، تشکیل پرچم با دوره ای از کاهش حجم معاملات همراه است ، و با خارج شدن قیمت از الگوی پرچم ، حجم معاملات مجددا به حالت قبل از الگو بازمی گردد.
الگوی کنج (Wedge)
الگوهای کنج شبیه به الگوی پرچم سه گوش هستند زیرا با استفاده از دو خط روند همگرا ترسیم می شوند. با این حال ، ویژگی اصلی الگوی کنج این است که هر دو خط روند در حال حرکت در یک جهت هستند ، یا به سمت بالا و صعودی یا به سمت پایین و نزولی. الگوی کنجی که زاویه ای به سمت پایین دارد ، وقفه ای را در طول روند صعودی نشان می دهد. کنجی که زاویه ای به سمت بالا دارد ، وقفه موقتی را در طی سقوط بازار نشان می دهد. همانند الگوهای پرچم سه گوش و پرچم ، میزان معمول حجم در هنگام شکل گیری الگوی کنج نیز کاهش می یابد ، حجم معاملات تنها در صورت شکسته شدن قیمت بالاتر یا پایین تر از الگوی کنج افزایش می یابد.
الگوی مثلث (Triangle)
الگوهای مثلث از محبوب ترین الگوهای نمودار مورد استفاده در تحلیل تکنیکال هستند زیرا آنها در مقایسه با سایر الگوها به دفعات در نمودارهای مختلف شکل می گیرند. سه الگوی متداول مثلث شامل مثلث های متقارن (symmetrical triangles)، مثلث های صعودی (ascending triangles) و مثلث های نزولی (descending triangles) هستند. شکل گیری این الگوهای نمودار می توانند از دو هفته تا چند ماه ادامه داشته باشند.
الگوهای مثلث های متقارن (symmetrical triangles) وقتی اتفاق می افتند که دو خط روند به یکدیگر نزدیک می شوند و فقط نشان می دهند که احتمال وقوع یک شکست وجود دارد – و جهت را نشان نمی دهند و فقط زمانی که یکی از خطوط بالا یا پایین عبور کرد و شکست تایید شد باید مطابق روند ایجاد شده تصمیم معاملاتی را گرفت. الگوی مثلث های صعودی (ascending triangles) دارای خط روند افقی در بالا و یک خط روند صعودی در پایین مثلث است و نشان می دهد که به احتمال زیاد شکست قیمت به سمت پایین مثلث اتفاق می افتد ، در حالی که مثلث های نزولی (descending triangles) دارای یک خط روند افقی در پایین و یک خط روند نزولی در بالای مثلث هستند که نشان می دهد به احتمال زیاد شکست قیمت به سمت پایین مثلث اتفاق خواهد افتاد. بزرگی شکست ها به سمت بالا (breakouts) یا شکست ها به سمت پایین (breakdowns) معمولاً برابر با ارتفاع سمت چپ عمودی مثلث است ، همان طور که در شکل زیر نشان داده شده است.
الگوی فنجان و دسته (Cup and Handles)
فنجان و دسته یک الگوی ادامه دهنده صعودی است که در آن روند صعودی متوقف شده است ، اما با تایید این الگو ادامه خواهد یافت. قسمت “فنجان” الگو باید به شکل “U” باشد که بیشتر شبیه به انحنای کف یک کاسه یا فنجان است بنابراین نباید به شکل “V” با اوج های برابر در هر دو طرف فنجان باشد. “دسته” در سمت راست فنجان به شکل یک پولبک (pullback) كوتاه كه شبیه به الگوی نمودار پرچم یا پرچم سه گوش است ، شکل می گیرد. پس از تکمیل این الگو ، دارایی مورد نظر ممکن است به سطوح جدید صعود کند و به سقف های جدید دست باید و روند خود را از از قسمت بالاتری ادامه دهد. یک الگوی فنجان و دسته در شکل زیر نشان داده شده است.
الگوی فنجان و دسته با نقاط (Buy Point) و (Stop Loss) منبع: TradingView.com
الگوهای بازگشت یا ریورسال (Reversal Patterns)
الگوی قیمتی که نشانگر تغییر در روند غالب است به عنوان یک الگوی بازگشت شناخته می شود. این الگوها نشانگر دوره هایی است که از قدرت گاوها یا خرس ها کاسته شده است. با شکل گیری این الگو ، روندی که از قبل ایجاد شده متوقف می شود و سپس به مسیر جدیدی که از سمت مخالف (گاو یا خرس) قدرت گرفته است وارد می شود. به عنوان مثال ، یک روند صعودی که توسط خریداران مشتاق یا گاوها پشتیبانی می شود ، می تواند با یک الگوی بازگشتی متوقف شود ، که فشار هر دو گاو و خرس را نشان می دهد ، و در نهایت خرس ها یا فروشندگان برنده می شوند و این منجر به تغییر روند به نزولی می شود. بازگشت های قیمت که در سقف بازار اتفاق می افتند به عنوان الگوهای توزیعی (distribution patterns) شناخته می شوند ، در این شرایط دارایی مورد معامله در بازار با اشتیاق بیشتری نسبت به میزان خریداری شده به فروش می رسد. در مقابل ، بازگشت های قیمتی که در کف بازار اتفاق می افتند به عنوان الگوهای ذخیره (accumulation patterns) شناخته می شوند ، در این شرایط دارایی مورد معامله در بازار فعال تر از هنگام فروش خریداری می شود. همانند الگوهای ادامه دهنده ، هر چه شکل گیری این الگو بیشتر طول بکشد و حرکت قیمت در این الگو بزرگتر باشد ، به محض شکست قیمت به بالا ، احتمال ایجاد حرکت بزرگتری وجود دارد.
هنگامی که قیمت پس از وقفه ای بازمی گردد ، الگوی قیمت به عنوان الگوی بازگشت (reversal pattern) شناخته می شود. نمونه هایی از الگوهای معمول بازگشت عبارتند از:
الگوی سر و شانه (Head and Shoulders) ، نشان دهنده دو حرکت کوچک تر قیمت است که دو طرف یک حرکت بزرگ تر را در بر گرفته است
الگوی سقف دوقلو (Double Tops) ، نمایانگر یک موج افزایشی قیمت کوتاه مدت است که پس از آن یک موج دیگر در تلاش برای شکست مقاومت موج قبلی ناکام می ماند
الگوی کف دوقلو (Double Bottoms) ، نشان دهنده یک موج کاهشی قیمت است که پس از آن یک موج کاهشی دیگر در تلاش برای شکستن حمایت موج قبلی ناکام می ماند.
الگوی سر و شانه (Head and Shoulders)
الگوهای سر و شانه ها می توانند در سقف یا کف بازار شکل بگیرند ، این الگو شامل سه موج (قله یا یک فرورفتگی) است : یک موج اولیه ، که با موج دوم که از موج اولی بزرگ تر است ادامه پیدا می کند و در نهایت با یک موج سوم که از موج دوم کوچک تر است و مشابه موج اول است تکمیل می شود. روند صعودی که توسط الگوی اوج سر و شانه قطع می شود ، ممکن است بازگشت روند را تجربه کند ، و در نتیجه به روند نزولی تغییر کند. برعکس ، روند نزولی که منجر به الگوی سر و شانه (یا یک سر و شانه های معکوس) شود ، احتمالاً بازگشت روند به سمت صعودی را تجربه خواهد کرد. خطوط روند افقی یا کمی شیب دار را می توان با اتصال کف ها یا سقف ها ، و قله ها و فرورفتگی هایی که بین سر و شانه ها وجود دارد ، ترسیم کرد ، همان طور که در شکل زیر بازار روند دار صعودی نشان داده شده است. در حین تکمیل الگو ، پس از شکسته شدن قیمت در بالا (در الگوی سر و شانه ها در کف) یا پایین (در الگوی سر و شانه ها در اوج) خط روند ، ممکن است حجم معاملات کاهش یابد.
الگوی کف سر و شانه ها در نمودار روزانه ULTR ، که در اینجا با یک خط افقی نشان داده شده است که سطح مقاومت را نشان می دهد. پس از شکسته شدن ، بازگشت بازار نشان داده می شود. منبع: TradeStation.
الگوی سقف دوقلو (Double Tops)
الگوی کف و سقف دوقلو نشان دهنده مناطقی است که بازار دو تلاش ناموفق برای شکستن سطح پشتیبانی یا مقاومت داشته است. در مورد سقف دوقلو ، که اغلب مانند حرف M به نظر می رسد ، فشار اولیه تا رسیدن به سطح مقاومت ، همراه با تلاش دومی که پس از آن ایچاد شده و شکست خورده دیده می شود و در نتیجه بازگشت روند اتفاق می افتد. از طرف دیگر ، کف دوقلو مانند حرف W ظاهر می شود و هنگامی رخ می دهد که قیمت سعی کند از سطح پشتیبانی قبلی گذر کند ولی در این کار موفق نمی شود و برای بار دوم نیز تلاش ناموفقی برای ورود به سطح پشتیبانی خواهد داشت. این امر اغلب منجر به بازگشت روند می شود ، همان طور که در شکل زیر نشان داده شده است.
الگوی کف و سقف سه قلو (Triple tops and bottoms) الگوهای بازگشتی هستند که به اندازه الگوهای سر و شانه ها و یا سقف دوقلو یا کف دوقلو چندان متداول نیستند. اما ، آنها نیز به روشی مشابه عمل می کنند و می توانند یک سیگنال تجاری قدرتمند برای بازگشت روند باشند. این الگوها زمانی شکل می گیرند که قیمت سه بار سطح حمایت یا مقاومت مشابه را آزمایش می کند و قادر به شکستن آن نیست.
الگوی کف سر و شانه ها در نمودار روزانه ULTR ، که در اینجا با یک خط افقی نشان داده شده است که سطح مقاومت را نشان می دهد. پس از شکسته شدن ، بازگشت بازار نشان داده می شود. منبع: TradeStation.
شکاف ها (Gaps)
شکاف ها هنگامی رخ می دهند که بین دو دوره معاملاتی فضای خالی وجود داشته باشد که ناشی از افزایش یا کاهش قابل توجه قیمت است. به عنوان مثال ، یک سهم ممکن است در یک روز معاملاتی در قیمت $ ۵٫۰۰ بسته شود و بعد از درآمدهای مثبت بازار روند دار صعودی ، با اختلاف قیمت ۷٫۰۰ دلار بازگشایی شود. سه شکاف اصلی وجود دارد: شکاف های گسست (Breakaway gaps) ، شکاف های فرار (runaway gaps) و شکاف های خستگی (exhaustion gaps) . شکاف های گسست در آغاز یک روند شکل می گیرند ، شکاف های فرار در وسط یک روند شکل می گیرند و شکاف های خستگی نشان از پایان قریب الوقوع یک روند دارند.
نتیجه گیری
الگوهای قیمت اغلب وقتی پیدا می شوند که قیمت “دچار وقفه می شود و به اصطلاح استراحت می کند” ، و نشانگر مناطقی است که می توانند منجر به ادامه یا بازگشت روند غالب شوند. خطوط روند در شناسایی این الگوهای قیمت مهم هستند که می توانند در قالب هایی مانند پرچم (flags) ، پرچم های سه گوش (pennants) و سقف دوقلو (double tops) ظاهر شوند. حجم معاملات در این الگوها نقش مهمی ایفا می کند ، حجم اغلب در هنگام شکل گیری الگو کاهش می یابد ، و با شکست قیمت از الگو افزایش می بازار روند دار صعودی یابد. تحلیلگران تکنیکال اغلب برای پیش بینی حرکات قیمت آینده ، از جمله ادامه روند و بازگشت ، الگوهای قیمت را دنبال می کنند.
معامله گری به سبک حرکات قیمتی ( Price Action )
درک روند کلی بازار برای انجام معاملات موفق بسیار حیاتی است ; اگر پروسه بازار تعیین نشود ; معاملات کور کورانه خواهند بود ; ریسک معاملات در خلاف روند بازار از معاملات در جهت روند بسیار بیشتر است ; برای همین ; قبل از هر کاری بایستی روند بازار را معین کرد .
تشخیص روند بازار کار آسانی است ; معامله گر برای تعیین روند همواره باید به دو نکته توجه کند : کف ها و اوج های قیمتی ; منظور از کف قیمتی ; پایین ترین سطح قیمت در نمودار است ; و منظور از اوج های قیمتی ; بالاترین سطوح قیمت در نمودار است .
به طور کلی در روند نزولی ; با کاهش قیمت ; شاهد کف های قیمتی جدیدی هستیم که نسبت به کف قیمتی قبلی در سطوح پایین تری قرار دارند ; و همچنین اوج های قیمتی نمودار هم نسبت به اوج های قبلی پایین تر هستند .
این ساختار کلی روند نزولی است و هر موقع که به ساختار نزولی اشاره می شود ; منظور کف ها و اوج های قیمتی جدیدی است که پایین تر از سطوح قبلی بازار قرار دارند ; در نمودار زیر به راحتی می توان این مفهوم را درک کرد .
هر چند این روش برای تعیین روند بازار به نظر ساده می آید ; ولی این مهمترین و مطمئن ترین روش برای تعیین روند بازار است .
بدیهی است که عکس روند نزولی ; روند صعودی است ; یعنی در روند صعودی ; اوج های قیمتی جدید ; بالاتر از اوج های قیمتی قبلی قرار دارد ; و کف های قیمتی جدید هم بالاتر از کف های قبلی قرار گرفته اند .
نحوه تشخیص روند دار بودن بازار
تشخیص اینکه بازار روند دار است یا بدون روند کار آسانی است ; فقط کافی است مطالب بالایی را در نمودار پیاده کنید ; اما سخت ترین کار ; یافتن زمان خروج بازار از فاز خنثی ( بدون فرآیند ) و شروع روند جدید است .
قدرت تشخیص شروع روند جدید یک مزیت رقابتی خوب برای معامله گر محسوب می شود ; که می تواند سود های بزرگتری را نسبت به معاملات عادی در پی داشته باشد .
برای مثال ; وقتی روند جدید شروع می شود ; معامله گر می تواند از دومین اصلاح قیمتی بازار وارد معامله شود و تا زمانیکه روند ادامه دارد ; سود کند ; مسلما سود چنین معامله ای بسیار بیشتر از معاملاتی خواهد بود که از اصلاح سوم یا چهارم بازار شروع شده اند.
در اینجا روشی که به کمک آن شروع روند جدید را پیش بینی خواهیم کرد ; از طریق شکسته شدن ; اولین اوج قیمتی یا اولین کف قیمتی بازار است .
وقتی اولین اوج قیمتی بازار شکسته شد ; یعنی روند صعودی جدیدی آغاز شده است و وقتی که اولین کف قیمتی شکست ; روند نزولی جدیدی در بازار آغاز شده است .
اجازه دهید با بررسی چند مثال این موضوع را بررسی کنیم .
به طور کلی ; معامله گران مبتدی بازار بایستی در جهت روند معامله کنند ; این امر به موفقیت معامله گر بسیار کمک می کند ; هر چند شاید تعداد معاملاتی که در جهت روند صورت می گیرند ; کم تر باشد ; ولی درصد موفقیت معاملات بسیار بالا خواهد بود .
در این میان ; تشخیص بازار های بدون روند می تواند اندکی سخت و گاها فریب دهنده باشد ; بازار بدون روند ; یا خنثی ; بازاری است که حرکات قیمتی در میان یک حمایت و مقاومت در حال نوسان باشد .
بیشتر بخوانید:
آپارات استراتژی معاملاتی در بورس آموزش استراتژی معاملاتی ایچیموکو آموزش اکسپرت نویسی فارکس استراتژی سیستم های معاملاتی فارکس استراتژی معاملاتی استراتژی معاملاتی آتی سکه استراتژی معاملاتی ایچیموکو
اغلب در بازار خنثی شاهد هستیم که حرکات قیمتی چندین بار به سطح حمایت یا مقاومت برخورد می کنند ; بدون آنکه از محدوده دامنه نوسانی خارج شوند .
همان طور که در نمودار زیر هم دیده می شود ; کندل های قیمتی در داخل دامنه نوسانی باقی می مانند ; ابزار رسم شکل در پلتفرم های معاملاتی می تواند به کمک معامله گر آید ; در عکس پایینی می توان دید که رسم مستطیل آبی رنگ برای مشخص کردن دامنه نوسانی چقدر مفید است .
به نمودار بالایی توجه کنید ; بازار چندین بار به کف دامنه نوسانی یا همان محدوده حمایتی برخورد کرده است ; همچنین سقف دامنه نوسانی یا محدوده مقاومتی هم چندین بار از سوی بازار لمس شده است .
هر وقت که چنین شرایطی را در بازار مشاهده کردید ; می توانید با اطمینان بگویید بازار روند دار صعودی که بازار بدون روند یا خنثی است .
در ابتدای کار توصیه می شود که از معامله در بازار های بدون روند خودداری کنید ; اما ما در ادامه این دوره آموزشی الگوهای بازگشتی حرکات قیمتی را ارائه خواهیم کرد که می توانند درصد موفقیت معاملات عکس یا خلاف روند را بالا ببرند ; اما فعلا توصیه می شود برای موفقیت بیشتر در ابتدای کار ; در جهت روند بازار معامله کنید .
بیشتر بخوانید:
استراتژی معاملاتی اسکالپ استراتژی معاملاتی با بیشترین احتمال موفقیت استراتژی معاملاتی بورس استراتژی معاملاتی پایپو استراتژی معاملاتی پرایس اکشن استراتژی معاملاتی چیست استراتژی معاملاتی در بورس
زمانیکه به دنبال معامله در بازار هستید ; تشخیص روند بازار به شما کمک شایانی خواهد کرد ; دلیل این امر ; حمایت مومنتوم بازار از معاملات شماست ; وقتی در مسیر مومنتوم بازار قرار دارید ; یعنی می دانید که بازار دست خریداران ( صعودی ) است یا فروشندگان ( نزولی ) ; و همین امر به تنهایی می تواند موفقیت معامله شما را تضمین کند .
یکی از استراتژی های موفق در استفاده از روند بازار بدین شکل است که منتظر اصلاح بازار باشید و سپس به دنبال یافتن یکی از الگو ها یا همان سیگنال های حرکات قیمتی باشید .
این یکی از موثرترین روش ها برای معامله در بازار است ; اگر به این شرایط ; حمایت یا مقاومت بازار را هم اضافه کنید ; ایده آل ترین وضعیت را برای ورود به بازار در اختیار خواهید داشت ( اصل انطباق ) .
نمودار بالا به خوبی نشان می دهد که روند کلی بازار صعودی است و وقتی که قیمت تا حمایت ( مقاومت قبلی بازار ) اصلاح شده ; الگوی کندل پوششی صعودی ظاهر شده است ; این بهترین زمان برای خرید است ;.
فیلتر تیک صعودی در بورس و آموزش کاملا رایگان اندیکاتور ADX
با داغ شدن بازار سرمایه گذاری در بورس و فعالیت افراد زیاد در این حیطه شاید نام فیلتر تیک صعودی در بورس برای شما آشنا باشد. هنگام معاملات لازم است که هر فرد راهکارهایی را در جهت کاهش ریسک سرمایه گذاری خود در پیش گیرد. فیلترها یکی از انواع روش های تحلیل فنی برای انتخاب درست سهام هاست. افراد بر اساس استراتژی معاملاتی خود از فیلترهای گوناگون استفاده می کنند. فیلتر تیک صعودی یکی از کاربردی ترین فیلترهاست.
فیلتر الگوی تیک صعودی
اهمیت فیلتر الگوی تیک صعودی زمانی آشکار می شود که بدانیم تشکیل این فیلتر در آستانه خطوط حمایت یک نشانه مهم برای صعود در بازار بورس تلقی می شود. ایجاد الگوی تیک صعودی برای هر سهام تنها در شرایط خاصی ممکن است. باید کمترین و بیشترین قیمت سهام در بازار نسبت به قیمت اولیه سهام به ترتیب کمتر و بیشتر باشد تا بتوان از این فیلتر بهره برد.
اگر مقدار اعلام شده یک سهم در یک روز x باشد، ممکن است پس از مدتی ارزش این سهم کاهش بیابد (مثلا به دلیل عرضه تعداد زیادی سهم) و به پایین تر از x برسد. برای ایجاد فیلتر تیک صعودی در بورس باید ارزش سهم بالا رفته و به بالاتر از مقدار x برسد. در این صورت نموداری که برای این سهم مشخص رسم خواهد شد، به شکل یک تیک خواهد بود و دلیل نامگذاری این فیلتر نیز همین است.
توجه به این نکته ضروری است که تغییر ارزش سهام باید حداقل ۲ درصد باشد. همچنین رشد ارزش سهام پس از افت باید نسبت به قیمت اولیه محسوس باشد تا بتوان الگوی تیک صعودی را به آن نسبت داد. استفاده از فیلتر الگوی تیک صعودی و سایر فیلترها و اجرای آن ها در بازار بورس نیازمند نرم افزارهایی است که تحلیل تکنیکال انجام می دهند. این نرم افزارها قابلیت شخصی سازی دارند و می توانند بر اساس استراتژی معاملاتی هر فرد تنظیم شوند. استفاده از این نرم افزارها در انتخاب فیلتر مناسب و زمان اعمال آن ها بسیار کمک کننده خواهند بود.
هنگام استفاده از فیلتر تیک صعودی در بورس باید توجه کنیم که معاملات باید حجم مناسب و بالایی داشته باشد. (در محدوده حجم معاملات ماهانه سهم باشد.) چرا که شکل گیری الگوی تیک صعودی در معاملات کم حجم نمی تواند معیار مناسب و قابل اعتمادی باشد؛ حتی اگر اختلاف قیمت اولیه با آخرین معامله محسوس بوده و اعتبار معامله بالا باشد.
فیلتر اندیکاسیون ADX (شاخص میانگین حرکت جهت دار) و کاربردهای آن
اندیکاتور ADX (Average Directional Movement Index) یک اندیکاتور روند یا trend محسوب می شود که توسط ولز وایلدر و بر اساس محاسبات او مطرح شده است. این اندیکاتور نیز مانند فیلتر تیک صعودی در بورس برای تحلیل و شناسایی رفتار سهام مورد استفاده قرار می گیرد. این اندیکاسیون برای تعیین زمان صعود شدید قیمت و قدرت روند قابل استفاده است.
اندیکاتور ADX برخلاف فیلتر الگوی تیک صعودی، می تواند نمودار قیمت را برای سهام مورد نظر ترسیم کند و نشان دهد که این سهم روند مشخص (صعودی یا نزولی) داشته یا نوساناتی در ارزش آن رخ داده است. تعیین جهت روند صعودی یا نزولی توسط دو خط بر روی نمودار قابل مشاهده است، همچنین دو خط نوسانی به نام های DI+ (اندیکاتور جهت دار مثبت) و DI– (اندیکاتور جهت دار منفی) بسیار کمک کننده است.
اجزای تشکیل دهنده اندیکاتور ADX
فیلتر اندیکاتور ADX سه جزء دارد، DI+، DI– و ADX. این سه خط نوسانی در زیر نمودار قیمت قابل مشاهده خواهند بود. ADX بین دو عدد ۰ و ۵۰ در حال نوسان است، هرچه این خط بالاتر از سطح ۲۵ برود و به ۴۰ نزدیک تر باشد، قدرت روند بازار بالاتر خواهد بود. رسیدن این خط به زیر سطح ۲۰ و پایین تر، بیانگر ضعف روند است. تنها استفاده از یک فیلتر مانند فیلتر اندیکاسیون ADX یا فیلتر تیک صعودی در بورس در هنگام معامله کافی نیست و باید سیگنال های تایید کننده ای وجود داشته باشد تا بتوان با اطمینان خاطر به سمت سوددهی حرکت کرد.
دو خط DI+ و DI– در تعیین جهت روند به کار می روند و می توانند سیگنال تایید کننده ای برای سهام دار باشند. بالا بودن خط DI+ از خط DI– یک سیگنال خرید (افزایش قیمت سهم) و بالا بودن خط DI– از خط DI+ یک سیگنال فروش (کاهش قیمت سهم) برای سهام دار محسوب می شود.
همانطور که گفتیم صعودی بودن خط ADX، مخصوصا اگر بالای ۴۰ باشد، نشانگر رونددار بودن یک سهم است، خواه صعودی باشد یا نزولی. اگر این خط به زیر ۲۰ برسد و منحنی نزولی یا بدون شیب باشد، نشانگر ساکن و راکد بودن بازار است، در این صورت سهام دار درمی یابد که نباید معامله انجام دهد. فیلتر الگوی تیک صعودی در بورس نیز کاربرد مشابهی با اندیکاتور ADX دارد و هر دو در جریان شناسی روند بازار ایفای نقش می کنند. نکته قابل توجه دیگر در هنگام استفاده از شاخص میانگین جهت دار این است که اگر خط ADX بالای ۲۵ باشد و مابین دو خط DI+ و DI- قرار بگیرد، سهام دار مختار است که سهام خود را بفروشد یا سهام خریداری کند.
نکته مهم: اگر به شکل زیر دقت کنیم درمی یابیم که خط ADX میانگینی از دو خط نوسانی DI+ و DI- است. هرچه دو خط DI فاصله خود را افزایش دهند، خط ADX در سطح بالاتری خواهد بود و قدرت روند آشکار می شود اما با کم شدن فاصله دو منحنی DI، مقدار ADX نیز کاهش یافته، روند با ضعف مواجه شده و تا حدودی میزان متقاضیان و فروشندگان سهام برابر خواهد شد.
سهام داران باید علاوه بر استراتژی معاملاتی، به مقدار زمان سرمایه گذاری خود نیز در استفاده از ابزارهایی مانند فیلتر تیک صعودی در بورس و یا اندیکاتور ADX توجه کنند. برای مثال هنگام استفاده از اندیکاتور ADX، اگر سهام دار قصد سرمایه گذاری کوتاه مدت دارد، باید توجه داشته باشد که این اندیکاتور در کوتاه مدت ممکن است سیگنال های زیادی به او بدهد اما احتمال خطا بالا خواهد رفت. در بلند مدت سیگنا ل ها معتبرتر خواهند بود اما ممکن است که سیگنال های مناسب از دست بروند.
نحوه استفاده از اندیکاتور ADX
ابتدا باید با استفاده از خط ADX قدرت روند را تشخیص دهیم. همانطور که گفتیم ADX صعودی و در سطح بالا، قدرت روند را نشان می دهد و ADX نزولی و در سطح پایین، ضعف روند و فاز سکون را نشان می دهد. سپس باید شروع و پایان روند با استفاده از منحنی های DI تشخیص داده شود. خط های DI، اندیکاتور جهت یا Directional Movement محسوب می شوند. قرار گرفتن DI+ در سطح بالا (بالاتر از DI-) صعودی بودن روند بازار را نشان می دهد و برعکس، بالا بودن DI- از DI+ نزولی بودن روند را آشکار می کند.
نتیجه
با توجه به نکاتی که در رابطه با فیلتر تیک صعودی در بورس و اندیکاتور ADX گفتیم، می توان نتیجه گرفت که موفقیت و سوددهی در بازار بورس در گرو کسب دانش و استفاده از تکنیک های متعدد است، بنابراین نباید به استفاده از یک ابزار بسنده کرد. فیلترهای متعددی برای راهنمایی سهام داران طراحی شده است و امروزه به صورت گسترده استفاده می شوند. این فیلترها باعث افزایش آگاهی و ایجاد بینشی عمیق در هنگام معاملات شده و در مدیریت ریسک ها به نحو احسن، بسیار موثر هستند.
در استفاده از اندیکاتور ADX، تحت چه شرایطی تقاطع خطوط DI+ و DI- می تواند سیگنالی برای خروج از معامله باشد؟
هنگام استفاده از اندیکاتور ADX در زیر نمودار قیمت ممکن است نقاط تقاطعی بین دو خط DI+ و DI- مشاهده شود که در کشف سیگنال های تجاری بسیار موثرند. اگر پس از یک تقاطع، خط DI- بالاتر از خط DI+ برود و برای مدت طولانی در این شرایط باقی بماند، سیگنال خروج از معامله برای فرد صادر خواهد شد.
آیا می توان از فیلتر تیک صعودی در بورس و در انجام همه معاملات بهره برد؟
خیر، ایجاد الگوی تیک صعودی نیاز به فراهم شدن شرایطی دارد. برای ایجاد الگوی تیک صعودی لازم است که ارزش سهام از مقدار اولیه خود پایین تر بیاید و سپس با اختلاف قابل توجهی نسبت به مقدار اولیه رشد پیدا کند.
هنگام استفاده از اندیکاتور ADX، حرکت خط نوسانی ADX چگونه تحلیل می شود؟
یکی از سه خط نوسانی اندیکاتور ADX، خط ADX است. اگر این خط بالاتر از عدد ۴۰ و به صورت صعودی حرکت کند، رونددار بودن بازار روشن می شود ولی در صورتی که زیر عدد ۲۰ و به شکل صاف یا به صورت نزولی حرکت کند، ضعف و راکد بودن بازار آشکار شده و باید در چنین وضعیتی از انجام معاملات پرهیز کرد.
دیدگاه شما