انواع تحلیل سهام در بورس


تحلیل بازار سهام

انواع نمودار در تحلیل تکنیکال

سه نوع اصلی نمودار وجود دارد که افراد سرمایه گذار و معامله گر، بسته به اطلاعاتی که درپی آنند مورد استفاده قرار می دهند. این نمودار ها شامل نمودار خطی، نمودار میله ای، نمودار شمعی می­ باشد.

نمودارهای OHLC

آنچه شما در این مطلب می خوانید

نمودارهای (OHLC) نمودار هایی هستند که چهار قیمت در آنها نمایش داده می شود، قیمت باز (OPEN)، قیمت بسته (CLOSE) و قیمت بالا (HIGH) و قیمت پایین (LOW) را که نمودارهای خطی فاقد آن هستند در اختیار ما قرار می دهند.

قیمت باز

اولین قیمتی که در یک بازه معاملاتی معامله صورت می گیرد

قیمت بسته

آخرین قیمتی است که در یک بازه معاملاتی در آن قیمت معامله ای صورت گرفته است .

قیمت بالا

بیشترین قیمتی است که در یک بازه معاملاتی در آن قیمت معامله ای صورت گرفته است .

قیمت پایین

کمترین قیمتی است که در یک بازه معاملاتی در آن قیمت معامله ای صورت گرفته است .

نمودار خطی

ساده ترین نوع این چهار نمودار، نمودار خطی است، زیرا فقط قیمت­های بسته شدن یک بازه معاملاتی را نشان می دهد مثلا قیمت بسته شدن (close price) در یک روز یک نقطه از نمودار خطی را برای ما می سازدو این خط، با اتصال قیمت های بسته شدن ایجاد می­شود. نمودارهای خطی اطلاعات دیگری از دامنه نوسان معامله در یک بازه زمانی مثل قیمت های بالا، پایین و باز فراهم نمی­کنند. هر چند در نرم افزار های مختلف این موضوع می تواند قابل تنظیم باشد که با چه قیمتی نمودار ترسیم گردد ولی در کل این موضوع مساله مهمی نیست و بهتر است از پیشفرض نرم افزار استفاده کنیم.

همچنین بخوانید:

عرضه‌ اولیه‌ی صرافی IEO چیست؟

نمودار میله‌ای

نمودار میله ای روی نمودار خطی با افزودن اطلاعات اساسی تر مختلف به هر نقطه داده، اضافه می­شود. نمودار از یک سری خطوط عمودی ساخته می­شود که هر نقطه داده را نمایش می­دهد. این خط عمودی قیمت های بالا (high price) و پایین (low price) در بازه معاملاتی را همراه با قیمت بسته شدن (close price) و باز شدن (open price) نشان می­دهد. قیمت باز روی نمودار میله ای با خط تیره ای نشان داده می­‌شود که در سمت چپ میله عمودی قرار دارد. برعکس، قیمت بسته با خط تیره در سمت راست مشخص می­‌شود. معمولا، اگر خط تیره چپ (باز) پایین تر از خط تیره راست (بسته) باشد، پس آن میله صعودی است، که نشان می­دهد سهم در آن بازه معاملاتی رشد کرده است. وقتی این اتفاق بیفتد، خط تیره روی طرف راست (بسته) پایین تر از خط تیره سمت چپ (باز) می­باشد.

نمودار میله ایی

در تصویر فوق نحوه نمایش چهار قیمت در یک بازه معاملاتی در یک میله را نمایش می دهد اما در تصویر زیر نیز شکل دو میله صعودی و نزولی را می بینید

همانطور که در تصویر فوق می بینید میله ما دو حالت صعودی و نزولی دارد تفاوت در این دو حالت در محل باز شدن و بسته شدن است در میله صعودی قیمت پایین باز شده و بالا بسته شده است ولی در میله نزولی قیمت بالا باز شده و پایین بسته شده است. وقتی میلۀ قیمت در سمت راست قرار گیرد، OPEN بالاتر از CLOSE قرار می گیرد و این نشان می دهد که قیمت در پایان روز با کاهش همراه بوده است و این میلۀ قیمت نزولی است.

همچنین بخوانید:

خرید و فروش بر اساس روند

نمودار شمعی

از نظر بسیاری از معامله گران، نمودار شمعی در مقایسه با نمودار میله ای، از نظر بصری جالب تر و تفسیر آن آسان تر است. هرکدام از شمع ها تصاویری مربوط به حرکات قیمت ارائه می دهند که رمزگشایی آن ها در نمودار آسان است. در نمودار شمعی تحلیل گر قادر است به آسانی رابطه بین قیمت آغازین و پایانی و همچنین بالاترین و پایین ترین قیمت را بررسی و مقایسه کند.

نمودار شمعی با رنگ جهت معامله را به شکل خوبی نمایش می دهد. نرم افزار ها و تحلیلگران رنگ های برای نمایش یک شمع صعودی و یا نزولی از رنگ های متفاوتی استفاده می­کنند؛ که البته با یک نگاه ساده شما می توانید این موضوع را تشخیص دهید که کدام شمع صعودی و کدام نزولی است. وقتی قیمت سهام رشد می کند و قیمت بسته شدن بالای قیمت باز قرار می گیرد، شمع ما معمولا سفید یا روشن خواهد بود. اگر سهام در آن شمع افت کند، این نمودار معمولا قرمز یا سیاه می شود.

تحلیل بازار سهام (آموزش انواع تحلیل در بازار بورس)

تحلیل بازار سهام

تحلیل بازار سهام (آموزش انواع تحلیل در بازار بورس)

در این پست می خواهیم با تحلیل بازار سهام (تحلیل بازار بورس) آشنا شویم.
امروزه بیشترین مقدار سرمایه گذاری ها از طریق بازارهای بورس در سطح جهان مبادله می شود.
بعلاوه بورس به عنوان یک ابزار سرمایه گذاری هم برای سرمایه گذاران کلان اقتصادی و هم برای عموم مردم به کار گرفته می شود.
برای تحلیل بازار سهام دو تحلیل بنیادی و تکنیکال داریم.
تحلیل بنیادی که عوامل اساسی تعیین کننده آن ارزش ذاتی یک سهم می باشد.
تحلیل تکنیکال در یافتن زمان مناسب برای خرید و فروش سهام و با هدف پیش بینی آینده روند قیمت ها انجام می شود.
در ابتدا عواملی که در تحلیل بنیادی مورد نیاز است شرح می دهیم. با ما همراه باشید.

تحلیل بازار سهام از منظر تحلیل بنیادی (fundamental analysis)

یک سرمایه گذار موفق باید قبل از اینکه سهام شرکتی را انتخاب کند، وضعیت کلی آن سهم را به طور دقیق مورد بررسی و تحلیل قرار دهد تا بتواند تصمیم هوشمندانه ای بگیرد. وضعیت کلی مانند عوامل محیطی (وضعیت اقتصادی و سیاسی شرکت، بودجه سالانه شرکت، قوانین و مقرارت )، عوامل مرتبط با صنعت (عرضه و تقاضا، حجم سرمایه گذاری در صنعت، نحوه سرمایه گذاری محصولات ) و عوامل درونی شرکت (وضعیت دارایی و بدهی های شرکت، نسبت P/E ، ترکیب سهامداران شرکت ) می باشد؛ و با تجزیه وتحلیل این عوامل و در زمان مناسب اقدام به سرمایه گذاری در آن سهم می کنند. سرمایه گذار بعد از بررسی این عوامل، ارزش ذاتی( واقعی) آن سهم را مشخص می کند. سپس با مقایسه ارزش واقعی با ارزش فعلی تصمیم گیری می کند.

مقایسه ارزش ذاتی و ارزش فعلی

اگر ارزش واقعی(ذاتی) بیشتر از ارزش فعلی باشد آن سهم امکان رشد بیشتری دارد و گزینه خرید می باشد. اگر ارزش واقعی کمتر از ارش فعلی باشد اصطلاحا آن سهم گران است و گزینه فروش می باشد. اما اگر ارزش ذاتی و ارزش فعلی با هم برابر باشند قیمت آن سهم منصفانه است و از خرید و فروش سهم سودی عاید نمی شود. اما ارزش ذاتی دائما در حال تغییر است و سرمایه گذاران نیاز به اطلاعات به روز دارند تا بتوانند تحلیل به موقعی انجام دهند.

تحلیل بازار بورس

تحلیل بازار سهام (تحلیل بازار بورس)

عوامل درونی شرکت در تحلیل بنیادی

عوامل درونی شرکت، تحلیل بنیادی است که سرمایه گذار به درک عوامل کمی و کیفی برای تحلیل بازار بورس می پردازد. عوامل درونی شرکت به دو دسته کمی و کیفی تقسیم می شود:

1-عوامل کمی

قابل اندازه گیری با اعداد هستند و دقت زیادی در ارائه تحلیل سهام نشان می دهند.مانند صورت سود و زیان، صورت وضعیت مالی و صورت جریان وجوه نقد

صورت وضعیت مالی

نشان دهنده وضعیت دارایی ها و بدهی های یک شرکت در یک برهه ای از زمان را نشان می دهد.

صورت سود و زیان

عملکرد شرکت را در یک دوره زمانی مشخص نشان می دهد و اطلاعات آن در مورد درآمد، هزینه و سود شرکت می باشد.

صورت جریان وجوه نقد

اطلاعات ورودی و خروجی وجوه نقد را نشان می دهد.

2-عوامل کیفی

عواملی هستند که به نحوه کیفیت مدیران، مدل تجاری و مزیت رقابتی توجه می کند.

مدیران

بسیاری بر این عقیده هستند که مهم ترین عامل برای سرمایه گذاری مدیریت خوب شرکت است.

مزیت رقابتی

موفقیت یک صنعت بستگی به توانایی و ماندن در صحنه رقابت می باشد.

مدل تجاری

باید مدل کسب و کار شرکت و فعالیتی که شرکت انجام می دهد، اطلاعات لازم را داشته باشیم.

هیچ کدام از عوامل کمی و کیفی به تنهایی خوب نیست و باید یک سرمایه گذار به هر دوی این عوامل اهمیت دهد.

EPS و DPS چیست؟

EPS یکی از پرکاربرد ترین مفاهیم بورسی برای تحلیل بنیادی در تحلیل بازار سرمایه برای سرمایه گذاران تازه کار و حرفه ای می باشد.

EPS در تعریفی ساده به میزان سود آن شرکت به ازای هر سهم شرکت بدست آمده است.

DPS به میزان EPS است که بین سهامداران شرکت تقسیم می شود. شرکت ها سیاست های متفاوتی در مورد تقسیم سود دارند. برخی از شرکت ها ترجیح می دهند بیشتر سود خود را بین سهامداران تقسیم کنند و برخی دیگر درصد کمی بین سهامداران و بخش عمده سود را برای انجام طرح های توسعه ای اختصاص می شود و اینکه برای فهمیدن رویه میزان تقسیم سود به روند شرکت توجه و مورد بررسی قرار می گیرد.

مهم ترین ابزار برای تحلیل بنیادی استفاده از سامانه کدال می باشد.

تحلیل بازار سهام

تحلیل بازار سهام

تحلیل بازار سهام از منظر تحلیل تکنیکال(Technical analysis)

تحلیل تکنیکال یک هنر در عصر بازار سرمایه است و یکی از جدیدترین تحلیل های بورسی است که به ما این امکان را می دهد تا با استفاده از تکنیک های که شامل اندیکاتورها، نمودارها، حجم معاملات و عرضه و تقاضا هستند به پیش بینی قیمت سهم بپردازیم و حرکت بعدی انواع تحلیل سهام در بورس سهم را تشخیص دهیم.

سه محور اصلی که در بحث تحلیل تکنیکال مطرح می شود:

  1. تاریخ تکرار می شود.
  2. همه چیز در قیمت ها لحاظ می شود.
  3. قیمت ها بر اساس یک روندی حرکت می کنند.

این سه مورد در تحلیل تکنیکال حرکات قیمت را به عنوان فعالیت حجمی از بازیگران بازارهای مالی ارائه می کنند و رفتار آن ها با هیجانات و احساسات همراه است و باعث می شود حرکت دارای الگویی و قابل پیش بینی باشد.

انواع تحلیل تکنیکال

تحلیل بازار بورس از منظر تحلیل تکنیکال به دو دسته تقسیم می شود:

تحلیل تکنیکال ذهنی: این تحلیل بر اساس یکسری از مشاهدات است. پس از مشاهده، هر فردی برداشت خود را از آن الگو خواهد داشت. مانند الگوهای کلاسیک

تحلیل تکنیکال عینی: این نوع تحلیل بر اساس محاسبات انجام می شود و تا حدودی دقیق است و به عبارتی تفسیر همه تحلیل گران می باشد.

مراحل پیشنهادی تحلیل تکنیکال

1-سهام مورد توجه را پیدا می کنیم

با تحقیق و بررسی متوجه این امر میشویم که در حال حاضر به کدام صنعت بورسی توجه بیشتری می شود. این اولین و مهم ترین قدم است.

2-استراتژی مناسب را پیدا کنید

در قالب سهامی که انتخاب کرده اید استراتژی مهم تر را پیدا کنید.

3-ابزار مورد معامله و ابزار تحلیل خود را بشناسید

برای انجام معامله نیاز به یک کد که از کارگزاری مورد نظر دریافت کرده اید نیاز دارید و به برنامه ای نیاز دارید که بتوانید تحلیل نمودارها را انجام دهید.

4-ابتدا با سرمایه کم شروع کنید

بدون دانش و مهارت اندک وارد بورس شدن اشتباه بزرگی است اما در این حالت با سرمایه پایین استراتژی خود را بسنجید.

5-حد ضرر تعیین کنید

یکی از عواملی که باعث موفقیت در بازار بورس می شود گذاشتن حد ضرر و اجرای آن می باشد.

بهترین برنامه تحلیل تکنیکال دربازار بورس ایران برنامه مفید تریدر یا متاتریدر می باشد.

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

تحلیل بازار سهام (تحلیل بازار بورس)

تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی یکی از بهترین روش های تحلیل بازار سهام است. اما روش تحلیلی هر کدام با دیگری تفاوت دارد.

تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در داده های ورودی

تحلیل گران بنیادی تحلیل خود را با وضعیت مالی شرکت شروع می کنند و برای ارزش ایجاد کردن با اعداد سروکاردارند. در تحلیل بنیادی به وضعیت درآمد، صورت وضعیت مالی و وضعیت نقدینگی و … تحلیل انجام می دهند اما در تحلیل تکنیکال نیازی به بررسی وضعیت مالی یک شرکت نیست و اینکه قیمت شامل تمامی موارد مورد نیاز برای پیش بینی آینده بازار سهام می باشد.

تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در ایجاد ارزش

در تحلیل تکنیکال قیمت سهم به عرضه و تقاضا بستگی دارد و به ارزش واقعی سهم توجه نمی شود اما در تحلیل بنیادی به ارزش ذاتی(واقعی) سهم توجه می شود.

تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در زمان

در تحلیل بنیادی برای پیش بینی ارزش سهام در بلند مدت به آن توجه می شود اما در تحلیل تکنیکال به تغییرات قیمت سهم در کوتاه مدت توجه می شود. در تحلیل بنیادی باید سرمایه گذاران تحمل کنند چون صورت های مالی که آن ها بررسی می کنند سالانه است و اطلاعات را به صورت فصلی یا سالانه بررسی می کنند. اما در تحلیل تکنیکال می توان نمودارهای سهام ها را به چند هفته، چند روز یا دقیقه محدود کرد.

تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در اهداف

در تحلیل بنیادی سرمایه گذار به قیمت های پیش بینی شده تمرکز می کند. یعنی زمانی که قیمت بازار پایین تر از ارزش ذاتی می شود اقدام به خرید می کند. در تحلیل تکنیکال به قیمت بازار توجه می کند و هدف این است که در زمان معامله گری خرید انجام شود و فکر می کند می تواند بعدا به قیمت مناسب تری فروش انجام دهد.

تحلیل بازار سهام از طریق تابلوی بورس

در تحلیل بازار سهام (تحلیل بازار بورس) اطلاعاتی را که در مورد سهم مورد نظرمی خواهند، را می توانند تا حدودی از طریق سایت مدیریت فناوری بورس تهران (www.tsetmc.ir) که در اختیار عموم قرار گرفته است، مورد استفاده گیرند. بدین منظور وارد سایت شده و سهم مورد نظر را جستجو و اطلاعاتی کلی سهم را مشاهده می کنند؛ تا بتوانند تحلیل سهام انجام دهند و سیگنال خرید را دریافت کنند. در این سایت اطلاعاتی که مربوط به تحلیل بنیادی و تکنیکال مورد نیاز است یافت می شود.

تابلوی معاملات سهم داده هایی را در اختیار می گذارد که شامل 3 دسته هستند:

  1. داده های متغیر لحظه ای و روزانه (قیمت، حجم، تعداد معاملات و …)
  2. داده های متغیر دوره ای (ترازنامه، صورت سود و زیان، DPS و EPS و …)
  3. اطلاعات هویتی (اعضای هیئت مدیره، سهامداران و …)

تاثیر کرونا در بورس

این روزها شیوع کرونا بر روند فعالیت ها در حوزه های مختلف تاثیر گذاشته است.

ویروس کرونا تحلیل بازار سهام (تحلیل بازار بورس) را دچار فراز و نشیب هایی کرده است که تاثیر این ویروس در بازار بورس جهانی فقط منفی نبوده و در بعضی از سهم ها رشدی مثبت را داشته ایم. مانند سهم شرکت های بیوتکنولوژیکی که در عرض چند هفته و با گسترش این بحران ویروس کرونا جهش بیش از 40 درصدی در این سهم ها را تجربه کرده است و قیمت سهم آن ها دو یا سه برابر شده است.

توصیه جدی برای تحلیل گران بازار سرمایه

از سرمایه گذاری بر روی شرکت هایی که بیش از اندازه معمول موجب آلودگی می شوند و یا محصولات مضری تولید می کنند جدا پرهیز کنید. این شرکت ها بیش از شرکت های دیگر در معرض ریسک قوانین و محدودیت ها هستند و شاید همین فردا تولید آن ها متوقف شود.

سخن آخر

ما در این مقاله سعی داشته ایم مواردی که برای تحلیل بازار سهام (تحلیل بازار بورس) مورد استفاده سرمایه گذاران است به طور کلی مورد بررسی قرار دهیم. ما به تعریف تحلیل بنیادی و تکنیکال به صورت کلی پرداختیم و نتیجه کلی این مقاله اینکه برای خرید سهام اطلاعات بنیادی، تکنیکال ،اخبار و عوامل تاثیر گذار جهانی همه و همه برای تحلیل سهام اثر گذار هستند.

تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردهایی دارد؟

تحلیل تکنیکال چیست

پایه اساسی تحلیل تکنیکال بررسی دقیق رفتار قیمت سهام است که در نتیجه رفتار عموم معامله‌گران شکل می‌گیرد. برخلاف تحلیل‌گر بنیادی که تلاش می‌کند ارزش ذاتی سهام شرکت‌ها را بر مبنای داده‌های بنیادی از قبیل مقدار فروش و حاشیه سود و غیره برآورد کند، تحلیل‌گر تکنیکال به دنبال آن است که حجم معاملات و روند قیمت سهام شرکت را زیر ذره‌بین بگذارد.

ابزارهای تحلیل تکنیکال به این منظور توسعه داده شده‌اند که تحلیل‌گر بتواند تاثیرات فرایند عرضه و تقاضا را روی قیمت سهام به دقت بررسی کند. معمولا از این تحلیل برای یافتن سیگنال‌های معاملاتی در بازه‌های زمانی کوتاه استفاده می‌شود، اما این امکان هم وجود دارد که از ابزارهای این روش تحلیلی برای مقایسه عملکرد یک شرکت با کلیت صنعتی که در آن فعالیت دارد و نیز با عملکرد کلی بازار استفاده شود.

تاریخچه تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکالی که تحلیل‌گران امروزی می‌شناسند و به کار می‌برند، نخستین بار از طرف شخصی به نام چارلز داو در اواخر قرن نوزدهم معرفی شد. چارلز داو روزنامه‌نگار و کارآفرین هم بود و نشریه معروف «وال‌استریت ژورنال» را هم او پایه‌گذاری کرده است. همچنین او با همکاری ادوارد جونز شاخص صنعتی داو جونز را معرفی کرد. از آن به بعد کارشناسان و تحلیل‌گران دیگری از قبیل ویلیام همیلتون، ادسون گلد و جان مگی کمک کردند تا پایه‌های اصلی این روش تحلیلی شکل بگیرد. در حال حاضر و بعد از گذشت چندین دهه تحقیق و بررسی، صدها الگوی تحلیلی و روش سیگنال‌یابی به بدنه تحلیل تکنیکال راه یافته است.

فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که روند معاملات و نوسان‌های قیمت در گذشته، می‌تواند شاخص مناسبی برای تخمین قیمت در آینده باشد. تحلیل‌گران حرفه‌ای معمولا این روش تحلیلی را در کنار روش‌های تحلیلی دیگر به کار می‌گیرند. اما از آن‌جا که یادگیری مقدمات تحلیل تکنیکال به نسبت ساده‌تر از فراگیری تحلیل بنیادی است، بسیاری از معامله‌گران خرد فقط بر این نوع تحلیل تکیه دارند و تلاش می‌کنند با استفاده از سیگنال‌های تحلیل تکنیکال، روند قیمت را در کوتاه‌مدت تخمین بزنند و با ورود و خروج سریع به سهام یک شرکت، درآمد کسب کنند.

پیش‌فرض‌های اساسی تحلیل تکنیکال

تحلیل‌گران تکنیکال روی هم رفته ۳ پیش‌فرض اساسی را برای روش تحلیلی خودشان می‌پذیرند:

۱. همه چیز در قیمت لحاظ شده است

تحلیل‌گران تکنیکال بر این باورند که همه اخبار و مولفه‌های تاثیرگذار، از وضعیت بنیادی شرکت گرفته تا مولفه‌های موثر بر اقتصاد کلان و روانشناسی و احساسات معامله‌گران، در قیمت منعکس شده است. این فرضیه را می‌توان به‌نوعی با نظریه «بازار کارا» مقایسه کرد که می‌گوید اطلاعات جدید با سرعت بالا بر بازار تاثیر می‌گذارد و قیمت‌ها با توجه به این داده‌ها تعدیل می‌شوند. آنچه باقی می‌ماند روند عرضه و تقاضا است که روند حرکت قیمت را در آینده تعیین می‌کند.

۲. قیمت در قالب یک روند مشخص تغییر می‌کند

تحلیل‌گران تکنیکال قبول دارند که حتی تغییرات قیمت در بازار، حتی اگر تصادفی به نظر برسد، در قالب یک روند مشخص انجام می‌گیرد. به زبان ساده‌تر، قیمت سهام یک شرکت بیشتر احتمال دارد که روند (نزولی یا صعودی) قبلی خود را ادامه بدهد. بیشتر استراتژی‌های معاملاتی که بر مبنای تحلیل تکنیکال استوارند بر مبنای این فرض طراحی شده‌اند.

تحلیل‌گران تکنیکال توجهی به اخبار و وضعیت بنیادی سهام شرکت ندارند و فقط روی نمودار قیمت تمرکز می‌کنند. در حال حاضر نرم‌افزارها و سایت‌های متعددی وجود دارد که روند تاریخی قیمت سهام را به‌راحتی در اختیار تحلیل‌گران قرار می‌دهند و ابزارهای متعدد تحلیل تکنیکال را در اختیارشان می‌گذارند. همین موضوع باعث می‌شود تحلیل‌گران تکنیکال بتوانند با صرف کمترین زمان ممکن روند قیمت سهام مورد نظرشان را تحلیل کنند

۳. تاریخ تمایل دارد خودش را تکرار کند

تحلیل‌گران تکنیکال معتقدند تاریخ تکرار می‌شود. طبیعت تکرار‌شونده نواسان‌های قیمت را هم معمولا به برآیند روانشناسی معامله‌گران و فعالان انواع تحلیل سهام در بورس بازار نسبت می‌دهند که بر اساس احساساتی انسانی از قبیل ترس و طمع و هیجان شکل می‌گیرد. تحلیل‌گران تکنیکال با مطالعه دقیق الگوهای تکرارشونده در نمودار قیمت سهام تلاش می‌کنند این احساسات را تحلیل کنند تا درک بهتری نسبت به تحرکات قیمت داشته باشند. اگرچه بیش از یک قرن است که صاحب‌نظران تحلیل تکنیکال سبک‌های تحلیلی مختلفی را توسعه داده‌اند و به کار گرفته‌اند، اما این اعتقاد وجود دارد که همه این روش‌ها در اصل یک چیزند، چرا که مبنای آن‌ها الگوهای تکرارشونده در رفتار قیمت‌ها است.

انواع تحلیل تکنیکال

همان‌طور که گفتیم، از معرفی تحلیل تکنیکال بیش از یک قرن می‌گذرد و در این مدت معامله‌گران و تحلیل‌گران بزرگ روش‌های تحلیل را شاخ‌وبرگ داده‌اند و در قالب کتاب‌ها و مقاله‌هایی که نوشته‌اند، ابزارها و روش‌های متعددی برای این نوع تحلیل معرفی کرده‌اند. در اینجا بعضی از معروف‌ترین و پرکاربردترین روش‌های تحلیل تکنیکال را به‌اجمال مرور می‌کنیم.

تحلیل تکنیکال کلاسیک

بیشتر اوقات منظور از تحلیل تکنیکال کلاسیک، اصول و مقدمات روش تحلیل است. معرفی انواع نمودار قیمت (نمودار میله‌ای، نمودار خطی و نمودار شمعی)، مفهوم حمایت و مقاومت، خط روند، کانال‌کشی، میانگین‌های متحرک و غیره همگی از پایه‌ای‌ترین مفاهیم تحلیل تکنیکال هستند. علاوه بر این، انواع اندیکاتور (مک‌دی، آر‌اس‌آی، استوک آر‌اس‌ای و غیره) در این روش تحلیلی به کار گرفته می‌شود.

ابزارها و روش‌هایی که با عنوان تحلیل تکنیکال کلاسیک شناخته می‌شوند به‌نوعی پیش‌نیاز درک و یادگیری سایر روش‌های تحلیل تکنیکال به شمار می‌آیند. البته این روش تحلیلی هم به نوبه خود روش کاملی است و می‌شود بر اساس آن استراتژی‌های مختلف معاملاتی تعریف کرد، اما به‌مرور زمان در کنار این روش‌های اولیه، روش‌ها و ابزارهای پیچیده‌تری هم توسعه داده شده‌اند که هر کدام فلسفه خاص خودش را دارد.

پرایس اکشن

روش پرایس اکشن (یا تحرکات قیمت) را شاید بتوان در دسته تحلیل تکنیکال کلاسیک جا داد، اما معامله‌گرانی که از این روش تحلیلی استفاده می‌کنند در سال‌های اخیر کوشیده‌اند روش تحلیلی خودشان را یک روش تحلیل تکنیکال مستقل معرفی کنند. روی هم رفته تحلیل‌گران پرایس اکشن تلاش می‌کنند تمام توجه خودشان را به خود قیمت معطوف کنند و تا جایی که می‌توانند از روش‌ها و ابزارهای پیچیده دور بمانند. این روش تحلیلی تاکید بسیار کمی روی اندیکاتورها دارد و بیش از همه از الگوهای شمعی ژاپنی و خط روندهای ساده استفاده می‌کنند.

روش ایچی‌موکو

روش ایچی‌موکو یکی از روش‌های تحلیل تکنیکال است که روزنامه‌نگار و تحلیل‌گری ژاپنی به نام هوسودا گوئیچی توسعه داده است. این روش تحلیلی در واقع روشی تکمیلی برای تحلیل نمودارهای شمعی است که علاوه بر بعد قیمت، بعد زمان را هم در نظر می‌گیرد. ایچی‌موکو را با اصطلاح «نمودار ابری» هم می‌شناسند و اگر نمودارهای مبتنی بر این روش تحلیلی را دیده باشید، حتما چشم‌تان به ابرهای ایچی‌موکو آشناست!

نظریه امواج الیوت

رالف نلسون الیوت در دهه ۱۹۳۰ نظریه‌ای را معرفی کرد که تا امروز هم کاربرد دارد. اساس نظریه الیوت شباهت زیادی به نظریه چارلز داو دارد، اما شهرت الیوت بیش از همه به خاطر معرفی الگوی امواج حرکتی قیمت‌ها است. الیوت در بررسی‌هایش متوجه شد که قیمت‌ها در یک روند صعودی بلندمدت، ابتدا در قالب یک روند صعودی پنج‌موجی حرکت می‌کنند و پس از رسیدن به اوج، در قالب یک روند اصلاحی سه‌موجی تعدیل می‌شوند.

در دهه‌های اخیر، تحلیل‌گران و معامله‌گران زیادی سراغ نظریه امواج الیوت رفته‌اند و کتاب‌های متعددی در این زمینه نوشته‌اند و کوشیده‌اند با ارائه مثال‌های متعدد، روش تحلیلی الیوت را بیش از پیش توسعه بدهند.

روش تحلیلی نئوویو

روش تحلیل نئوویو در واقع یکی از روش‌هایی است که بر مبنای تحلیل تکنیکال امواج الیوت توسعه یافته است. این روش تحلیلی را شخصی به نام گلن نیلی پایه‌گذاری کرده است و کوشیده است قواعدی را وضع کند که تا تحلیل‌گر بتواند با اتکا به این قواعد، تا جای ممکن با مشکلات و ضعف‌های روش تحلیل الیوت مواجه نشود.

محدودیت‌های تحلیل تکنیکال

بعضی از منتقدان تحلیل تکنیکال می‌گویند تاریخ دقیقا به همان شکلی که سابقا رخ داده تکرار نمی‌شود. بنابراین مطالعه روند قیمت‌ها در گذشته فایده مشخصی ندارد و می‌شود از آن صرف نظر کرد. عده دیگری از منتقدان معتقدند که اگرچه تحلیل تکنیکال در مواردی درست کار می‌کند، اما فقط به این دلیل است انواع تحلیل سهام در بورس که تحلیل تکنیکال نوعی پیش‌بینی خودمحقق‌کننده است؛ یعنی اینکه پیش‌بینی‌های این روش تحلیلی باعث می‌شوند این پیش‌بینی‌ها در نهایت محقق شوند.

مثلا وقتی تعداد زیادی از معامله‌گران با استفاده از روش‌های تحلیل تکنیکال به این نتیجه می‌رسند که در قیمت مشخصی اقدام به فروش سهام‌شان بکنند، سهام شرکت پس از رسیدن به این قیمت با عرضه شدید همراه می‌شود و در نتیجه قیمت سهامش افت می‌کند و به این ترتیب پیش‌بینی تحلیل‌گران محقق می‌شود. وقتی هم که قیمت شروع به نزول می‌کند، ممکن است بقیه معامله‌گران هم از ترس ریزش بیشتر قیمت‌ها، اقدام به فروش سهام‌شان بکنند و به این ترتیب فشار فروش مضاعفی روی سهم شکل بگیرد.

با این حال، تحلیل‌گران بنیادی می‌گویند اگر قیمت سهام شرکت زیر ارزش ذاتی باشد، این نوسان‌ها و هیجانات کوتاه‌مدت تاثیری روی روند بلندمدت سهام ندارد و قیمت سهام در نهایت به سمت ارزش ذاتی میل خواهد کرد.

افزایش سرمایه شرکت ها در بورس

معایب و مزایای تحلیل تکنیکال

هر ابزاری اگر درست و به‌جا استفاده شود می‌تواند مفید باشد، ولی اگر کسی بدون دانش و مهارت کافی سراغ آن ابزار برود ممکن است به خود یا دیگران آسیب برساند. تحلیل تکنیکال هم از این نظر تفاوتی با ابزارهای دیگر ندارد. پس بهتر است هنگام استفاده از این ابزار با معایب و مزایای آن به‌خوبی آشنا باشیم.

مزایای تحلیل تکنیکال

یادگیری آسان: ایده کلی، مفاهیم و ابزارهای تحلیل تکنیکال به‌نسبت ساده‌اند و تقریبا هر کسی که به عالم معامله‌گری علاقه‌مند باشد می‌تواند با صرف مدت‌زمانی کوتاه، در این زمینه به دانش و مهارت کافی دست پیدا کند.

توجه: فرایند تحلیل با فرایند معامله بسیار متفاوت است. ممکن است شخصی به‌سرعت به ابزارهای تکنیکال مسلط شود و بتواند به‌خوبی استراتژی‌های معاملاتی را توضیح بدهد، اما نتواند معاملات خوبی در بازار سرمایه داشته باشد. معامله‌گری مهارتی است که فقط از راه کسب مهارت تحلیل تکنیکال به دست نمی‌آید.

تعیین محدوده‌های مناسب برای خریدوفروش: استراتژی‌های معاملاتی که بر مبنای تحلیل تکنیکال طراحی می‌شوند، از آنجا که به مفهوم ریسک به ریوارد (یا نسبت ریسک به بازده انتظاری) توجه دقیق دارند، می‌توانند محدوده‌های مناسب قیمتی برای خرید یا فروش یک سهم را به‌دقت مشخص کنند.

سرعت بالا در فرایند تحلیل: تحلیل‌گران تکنیکال توجهی به اخبار و وضعیت بنیادی سهام شرکت ندارند و فقط روی نمودار قیمت تمرکز می‌کنند. در حال حاضر نرم‌افزارها و سایت‌های متعددی وجود دارد که روند تاریخی قیمت سهام را به‌راحتی در اختیار تحلیل‌گران قرار می‌دهند و ابزارهای متعدد تحلیل تکنیکال را در اختیارشان می‌گذارند. همین موضوع باعث می‌شود تحلیل‌گران تکنیکال بتوانند با صرف کمترین زمان ممکن روند قیمت سهام مورد نظرشان را تحلیل کنند.

هنگامی که سناریو تحلیلی معامله‌گر درست از آب در نمی‌آید (معامله‌گر احتمال می‌دهد قیمت افزایش پیدا کند، اما به هر دلیلی این اتفاق رخ نمی‌دهد و قیمت شروع به نزول می‌کند)، معامله‌گر باید با حداقل زیان از معامله خارج شود. حد ضرر محدوده‌ای است که مشخص می‌کند تحلیل‌گر خطا کرده است و اگر قیمت به این ناحیه برسد، معامله‌گر باید سهامش را بفروشد. اما در بازار بورس ایران، به دلیل تشکیل صف خرید و صف فروش، گاهی ممکن است امکان فروش و خروج فوری از معامله وجود نداشته باشد

معایب تحلیل تکنیکال

عدم توجه به ارزش ذاتی: بسیاری اوقات آنچه که توجه خریداران را به سهام یک شرکت جلب می‌کند ارزش ذاتی آن شرکت است، ولی تحلیل تکنیکال هیچ توجهی به این موضوع ندارد. در واقع ممکن است سهام شرکتی مدت‌ها بالاتر از ارزش ذاتی خود معامله شود، ولی از نظر تحلیل تکنیکال، قیمت سهام آن شرکت مناسب خرید تشخیص داده شود. در چنین حالتی، خرید سهام آن شرکت ممکن است ریسک بالایی داشته باشد و احتمال افت قیمت بسیار زیاد باشد.

بی‌توجهی به مفهوم سرمایه‌گذاری: معامله‌گرانی که صرفا به روش‌های تکنیکال تکیه دارند، شاید هیچ توجهی به مفهوم سرمایه‌گذاری و سهامداری نداشته باشند. سرمایه‌گذاران بلندمدت در تلاشند سراغ شرکت‌هایی بروند که در طول زمان، ارزش ذاتی‌شان بالا می‌رود و در نتیجه قیمت سهام‌شان هم در بازار افزایش می‌یابد. این سرمایه‌گذاران توجهی به نوسان‌های کوتاه‌مدت بازار سهام ندارند و سعی می‌کنند در بازه‌های زمانی بلندمدت سودهای دلچسب کسب کنند. مشخص است که این سرمایه‌گذاران از آنجا که می‌دانند روی چه کسب‌وکاری سرمایه‌گذاری کرده‌اند، استرس و نگرانی از آینده سهام‌شان ندارند. اما تحلیل‌گران تکنیکال ممکن است بیش از اندازه روی تحرکات کوتاه‌مدت قیمت توجه کنند و از توجه به تصویر کلی غافل شوند. طبیعی است که در چنین حالتی، کوچک‌ترین نوسان بازار می‌تواند باعث ایجاد فشار روانی برای معامله‌گر شود.

مشکل حد ضرر در بازار بورس ایران: یکی از مهم‌ترین نکاتی که در استراتژی‌های معاملاتی مبتنی بر تحلیل تکنیکال در نظر گرفته می‌شود «حد ضرر» است. به زبان ساده، هنگامی که سناریو تحلیلی معامله‌گر درست از آب در نمی‌آید (معامله‌گر احتمال می‌دهد قیمت افزایش پیدا کند، اما به هر دلیلی این اتفاق رخ نمی‌دهد و قیمت شروع به نزول می‌کند)، معامله‌گر باید با حداقل زیان از معامله خارج شود. حد ضرر محدوده‌ای است که مشخص می‌کند تحلیل‌گر خطا کرده است و اگر قیمت به این ناحیه برسد، معامله‌گر باید سهامش را بفروشد. اما در بازار بورس ایران، به دلیل تشکیل صف خرید و صف فروش، گاهی ممکن است امکان فروش و خروج فوری از معامله وجود نداشته باشد.

تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

وقتی بحث تحلیل بازارها در میان باشد، تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو مکتب فکری‌اند که به دو انتهای یک طیف تعلق دارند. از هر دوی این روش‌ها برای تحلیل و بررسی و پیش‌بینی روند آینده بازارها استفاده می‌شود و مانند هر استراتژی سرمایه‌گذاری یا معاملاتی، هر دوی این روش‌های تحلیلی طرفداران و مخالفان خودشان را دارند.

تحلیل بنیادی روشی برای برآورد ارزش ذاتی سهام یک شرکت است. تحلیل بنیادی تلاش می‌کند همه چیز را از اقتصاد کلان و وضعیت صنایع مختلف گرفته تا وضعیت مالی و شیوه‌های مدیریتی یک شرکت، به دقت بررسی کند. مطالعه دقیق مواردی از قبیل سود خالص، هزینه‌ها، دارایی‌ها و بدهی‌های یک شرکت از اجزای جدایی‌ناپذیر تحلیل بنیادی است.

در طرف دیگر طیف تحلیل‌گران تکنیکال نشسته‌اند که می‌گویند قیمت یک سهام و حجم معاملات آن سهام تنها ورودی‌های تحلیل هستند و به اطلاعات دیگر نیازی وجود ندارد. آن‌ها می‌گویند همه داده‌های بنیادی در قیمت انعکاس یافته و بنابراین لازم نیست این داده‌ها را بررسی کنیم. تحلیل‌گران تکنیکال کاری به ارزش ذاتی سهام ندارند، بلکه تلاش می‌کنند با تحلیل نمودار قیمت سهام و شناسایی الگوها و روندها، تخمین بزنند که قیمت سهام در آینده چه تغییراتی خواهد داشت.

نکته: بیشتر ابزارهای تحلیل تکنیکال را می‌توان برای هر چیزی که در هر بازاری معامله می‌شود به کار برد. از قیمت طلا و دلار در بازار ایران گرفته تا قیمت سهام و اختیار فروش و نرخ برابری ارزها در بازار فارکس و قیمت رمزارزها. می‌شود گفت به همین دلیل است که بسیاری از تازه‌کارها اول از همه سراغ این روش تحلیلی می‌روند؛ روش تحلیلی که از ابزارهای آن می‌شود در بازارهای مختلف استفاده کرد. اما معامله‌گران و سرمایه‌گذاران حرفه‌ای به‌ندرت خودشان را به تحلیل تکنیکال محدود می‌کنند و تلاش‌شان این است که این روش تحلیلی را در کنار روش‌های دیگر به کار بگیرند.

انواع تحلیل سهام در بورس

در تحلیل بنیادی، سرمایه‌گذارانی که مستقیماً نسبت به خرید یا فروش سهام شرکت‌ها اقدام می کنند، باید قبل از انتخاب سهام شرکت شرایط و وضعیت آن شرکت را با‌دقت و به‌ صورت جامع، مورد تحلیل و بررسی قرار دهند.

در حالیکه تحلیل تکنیکال، یک روش محاسباتی برای شناسایی روند قیمت هست و سعی می کند آینده قیمت را بر اساس اطلاعات گذشته پیش بینی کند، بنابراین یک سرمایه‌گذار موفق باید قدرت تحلیل بالایی داشته باشد.

چگونه یک سهم را تحلیل کنیم؟

دو شیوه اصلی برای تحلیل سهام شرکت ها در بورس مطرح است:

  • تحلیل بنیادی
  • تحلیل تکنیکال

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل گر بنیادی دلیل تحرکات قیمت را از میان داده های مالی و اخبار شرکت ها تشخیص می دهد و از آن برای سرمایه گذاری مناسب استفاده می کند.

تحلیل گر بنیادی در جستجوی عدم تعادل بین ارزش ذاتی و قیمت فعلی سهام شرکت است اگر تحلیل گر به نتیجه ای برسد که قیمت فعلی سهم از ارزش ذاتی آن کمتر است، آن سهم را برای سرمایه‌گذاری مناسب با داشتن شرایطی ارزیابی می‌کند. که یک موقعیت با پتانسیل سودآوری خوب محسوب می شود. به همین دلیل به روش تحلیل بنیادی، تحلیل پایه‌ای و یا اساسی هم گفته می شود.

در روش بنیادی سرمایه‌گذار عوامل اثرگذار اصلی بر قیمت سهام شرکت را مورد بررسی قرار داده و بر اساس آن، تصمیم‌گیری می‌کند که آیا سهام این شرکت برای سرمایه‌گذاری مناسب است یا خیر؟

به‌طورکلی عوامل تاثیرگذار بر قیمت سهام یک شرکت سه دسته هستند:

  • عوامل محیطی یا کلان
  • عوامل مرتبط با صنعت
  • عوامل درونی شرکت

در تحلیل بنیادی، سرمایه‌گذار پس از بررسی و تحلیل سه عامل فوق، ارزش واقعی یا ذاتی سهام آن شرکت را تعیین می‌کند. سپس با مقایسه ارزش ذاتی سهام آن شرکت با قیمت فعلی آن در بورس، در خصوص خرید، فروش یا نگهداری آن سهم به شرح ذیل تصمیم‌گیری می‌کند.

۱- اگر از دید سرمایه‌گذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس بیشتر باشد، آن سهم امکان رشد بیشتری دارد و مناسب برای خرید است.

۲- اگر از دید سرمایه‌گذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس کمتر باشد، نه‌تنها برای خرید مناسب نیست، بلکه اگر سرمایه‌گذار چنین سهمی را داشته باشد، بهتر است آن را بفروشد.

۳- اگر از دید سرمایه‌گذار ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بورس برابر است، خرید یا فروش آن، سودی برای سرمایه‌گذار ندارد.

با یک مثال سه حالت فوق را شرح می دهیم، فرض کنید سهام یک شرکت در حال حاضر با قیمت ۲۰۰ تومان معامله می‌شود. سرمایه‌گذار با استفاده از روش تحلیل بنیادی ارزش ذاتی یا واقعی سهام شرکت را محاسبه کرده و به این نتیجه می رسد که هر سهم این شرکت حداقل ۲۵۰ تومان ارزش دارد. در این صورت، سرمایه‌گذار نسبت به خرید سهام شرکت اقدام می‌کند، زیرا قیمت فعلی سهام این شرکت در مقایسه با ارزش واقعی آن حداقل ۵۰ تومان ارزانتر است.

حال اگر در همین مثال، سرمایه‌گذار پس از تحلیل قیمت سهام این شرکت به نتیجه ای برسد که سهام شرکت بیشتر از ۱۵۰ تومان ارزش ندارد، از خرید سهام شرکت خودداری می‌کند و اگر این سهم را در سبد سرمایه‌گذاری خود داشته باشد، آن را خواهد فروخت. و در نهایت اگر سرمایه گذار به این نتیجه برسد که ارزش واقعی یا ذاتی هر سهم این شرکت ۲۰۰ تومان است و تفاوتی بین ارزش واقعی و قیمت سهام شرکت وجود ندارد، خرید یا فروش این سهام هیچ‌گونه سودی را نصیب سرمایه‌گذار نخواهد کرد. زیرا سهم به قیمت واقعی در بورس معامله می‌شود.

شایان ذکر است عوامل اثرگذار بر قیمت سهام شرکت‌ها، همواره دست‌خوش تغییر است. و ارزش واقعی سهام شرکت‌ها نیز به‌صورت مستمر در حال تغییر بوده بنابراین، سرمایه‌گذارانی موفق‌تر هستند که زودتر از دیگران، تبعات ناشی از تغییر عوامل مؤثر بر قیمت سهم را تحلیل و ارزش واقعی سهم را ارزیابی کنند.

۲ قانون طلائی تحلیل بنیادی:

۱ – قیمت سهام خود را در طولانی مدت اصلاح می‌کند.
۲ – شما می‌توانید سهمی که قیمت بازار آن از ارزش واقعیش کمتر است را خریداری کنید و منتظر بمانید تا قیمت بازار سهم به ارزش ذاتی آن برسد.

تحلیل تکنیکال چیست؟

دومین روش تجزیه ‌و تحلیل سهام در بورس، شیوه تکنیکال است. سرمایه‌گذارانی که از روش تحلیل تکنیکال برای ارزیابی و تحلیل قیمت سهام استفاده می‌کنند بر این باورند که با بررسی روند و نوسانات قیمت یک سهم در گذشته، می‌توانند قیمت آن سهم را در آینده پیش‌بینی کنند. و این جمله معروف بسیار به‌کاربرده می‌شود که «گذشته، چراغ راه آینده است».

تحلیل گران تکنیکال با استفاده از نمودارها و رابطه‌های ریاضی، روند قیمت آینده سهم را بر اساس نوسانات گذشته قیمت آن سهم، پیش‌بینی می کنند و درصورتی‌که به این نتیجه برسند که قیمت سهم در آینده، در مقایسه با قیمت فعلی آن در بورس افزایش قابل قبولی خواهد داشت، نسبت به خرید آن سهم اقدام می‌کنند. و اگر نمودارها بیانگر کاهش قیمت سهم در آینده باشد، سرمایه‌گذاران، سهام شرکت مذکور را خواهند فروخت.

به‌عنوان‌مثال، فرض کنید قیمت سهام یک شرکت در حال حاضر ۱۵۰ تومان است. درصورتی‌که تحلیل‌های تکنیکال بیانگر آن باشد که قیمت سهام این شرکت تا سه ماه آینده به ۱۸۰ تومان خواهد رسید، سرمایه‌گذار اقدام به خرید آن سهم می‌کند، زیرا با این کار می‌تواند در این مدت ۳۰ تومان سود بدست آورد. اما اگر تحلیل تکنیکال قیمت سهام این شرکت را به ۱۲۰ تومان تا سه ماه آینده کاهشی دیده باشد، سرمایه‌گذار نه‌تنها از خرید سهام این شرکت صرف‌نظر می‌کند، بلکه اگر در سبد سهام خود این سهم را داشته باشد، هرچه سریع‌تر آن را خواهد فروخت؛ زیرا با این کار جلوی ضرر ۳۰ تومانی به ازای هر سهم گرفته می‌شود.

بنابراین تحلیل تکنیکال مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و با هدف پیش‌بینی آینده روند قیمت‌ها می‌باشد. رفتار قیمت همواره در تحلیل تکنیکال نقش اصلی را دارد و رفتار حجم معاملات نیز تکمیل کننده این اصل می‌باشد.

۱- همه چیز در قیمت خلاصه شده است

به موجب این اصل، برای تحلیل بازار باید فقط قیمت را بررسی کنیم زیرا قیمت نهایی مورد توافق میان معامله‌گران، از تمامی مؤلفه‌های اقتصادی، سیاسی و… تأثیر پذیرفته و تحلیل آن به اندازه بررسی تمام عوامل بنیادی مرتبط خواهد بود. و در این مبحث به این نتیجه می‌رسیم که یک تحلیل‌گر تکنیکال به نوعی مباحث فاندامنتال و بنیادی را مورد مطالعه قرار می دهد.

۲- تحرکات قیمتی، روند مشخصی دارند

در واقع داو معتقد بود قیمت به روند نزولی یا صعودی خود ادامه می‌دهد، مگر این‌که سایر عوامل بیرونی منجر به تغییر جهت بازار شوند. نظریه ثابت شده‌ای وجود دارد که می‌گوید قیمت ها تمایل دارند روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت دهند. این اصل به نوعی، بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره حرکت است.

۳- تاریخ قابل تکرار است

بخش بزرگی از مباحث تحلیل تکنیکال و مطالعه رفتارهای بازار، مشابه روانشناسی در انسان‌ها می‌باشد .در واقع این احتمال وجود دارد که افراد در صورت وقوع شرایط مشابه، بر اساس ادراک و داده‌های ذهنی قبلی خود واکنش مشترک و قابل پیش‌بینی از خود نشان می دهند.

مزایا و معایب تحلیل تکنیکال چیست؟

سرمایه‌گذاران از زمان بوجود آمدن بازارهای مالی تاکنون همواره سعی داشته‌اند، با استفاده از روش‌های مختلف آینده این بازارها را پیش‌بینی کنند. بدین منظور عده‌ای از آنها، با استفاده از روش تحلیل تکنیکال یا نموداری و با بررسی گذشته قیمت برای پیش‌بینی وضعیت آینده دارایی‌ها روی آوردند.

این روش تحلیل بازار، به مرور زمان طرف‌داران بسیاری پیدا کرد و جزئی از استراتژی معاملاتی اکثر فعالان بازار مالی شده است.

مزایای تحلیل تکنیکال:

یادگیری آسان: از ویژگی‌های تحلیل نموداری، گستردگی ابزار و شیوه‌های تحلیل بازار است. یادگیری و فهم اغلب مفاهیم تکنیکالی ساده‌ بوده و اکثر افراد در مدت زمان کوتاهی می‌توانند، نحوه استفاده از این ابزارها را فرا گیرند.

انعطاف‌پذیری بالا: با استفاده از اصول روش تکنیکال می‌توان، نمودار قیمت هر دارایی را تجزیه و تحلیل کرد. و انواع تحلیل سهام در بورس از دیگر قابلیت‌های این روش، امکان تحلیل و معامله‌گری در دوره‌های زمانی مختلف نمودار شامل کوتاه‌ مدت (دقیقه‌ای و ساعتی)، میان مدت (روزانه) و بلندمدت (هفتگی و ماهانه) می‌باشد.

سرعت فرآیند تحلیل: بعضا شایعات و اخبار، نوسانات قیمتی شدیدی را در یک لحظه بر روی قیمت ایجاد می کنند. به همین دلیل واکنش به موقع برای معامله‌گران یک مزیت محسوب می‌شود. معمولا تحلیل وضعیت نمودار قیمت دارایی‌ها بسیار وقت‌گیر و پیچیده نبوده و افرادی که از تسلط نسبی در این زمینه برخوردار باشند، با صرف زمان مشخصی در روز، امکان تحلیل و بررسی نمودارهای مختلف را خواهند داشت.

نقاط ورود و خروج دقیق: یکی از دلایل اصلی استفاده از تحلیل تکنیکال و استراتژی معاملاتی، تعیین نقاط ورود و خروج در بازار سرمایه است. در واقع شما با استفاده از قیمت و ابزارهایی نظیر اندیکاتورها، سطوح فیبوناچی و… امکان تعیین دقیق نقاط خرید یا فروش دارایی‌های مختلف را خواهید داشت.

معایب تحلیل تکنیکال:

تأثیرگذاری تعصبات شخصی :برخی مواقع تحلیل گر به دلایلی چون شایعات و یا تجربیات قبلی، دیدگاه افراطی مثبت یا منفی نسبت به وضعیت یک دارایی پیدا می کند. در این شرایط، او صرفاً نشانه‌های هم جهت با تعصبات خود را در نظر گرفته و در نهایت خروجی این تحلیل، نتایج غیرمنطقی دربر دارد.

تفاسیر مختلف: مهم‌ترین انتقادات نسبت به تحلیل نموداری، وجود تفاسیر مختلف از ابزارهای مشابه و داده‌های یکسان است. به طور مثال، یک اندیکاتور در منطقه اشباع فروش قرار دارد و یک معامله‌گر بر اساس یک نشانه صعودی اقدام به خرید می کند، اما در همین ناحیه معامله گر دیگری، با مشاهده واگرایی منفی در نمودار قیمت و اندیکاتور، انتظار افت بیشتری برای قیمت را دارد.

سیگنال‌های معاملاتی متعدد: اگر معامله‌گر بلندمدت در تحلیل تکنیکال نباشید، احتمالاً سیگنال‌های معاملاتی زیادی را در طول روز یا هفته مشاهده خواهید کرد که ممکن است همه آنها مناسب سرمایه‌گذاری نباشند و موجب زیان و یا سردرگمی فرد شوند. گاهی تشخیص موقعیت معاملاتی بهینه، کار مشکلی است.

عدم تعیین ارزش ذاتی: قرار داشتن قیمت در بهترین نواحی بر اساس تحلیل نموداری، الزامی بر ارزندگی ذاتی آن سهم نخواهد بود. در واقع امکان دارد ارزش بازاری یک سهم در تابلوی قیمت چندین برابر ارزش ذاتی آن باشد، که در صورت سقوط بازار، زیان سنگینی متوجه معامله‌گران خواهد شد.

عدم امکان استفاده در نمادهای جدید: نمودار قیمت دارایی‌هایی نظیر سهام عرضه اولیه، از داده‌های کافی برخوردار نیست زیرا اخیرا وارد بازار سرمایه شده اند و به عبارتی هنوز نموداری برای آن‌ها تشکیل نشده است. بنابراین در چنین شرایطی نمی‌توان از روش‌های تکنیکالی استفاده نمود. چون همان‌طور که در بالا گفته شد، این روش مبتنی بر تحلیل گذشته قیمت می‌باشد.

مزایای تحلیل تکنیکال در برابر فاندامنتال (بنیادی) چیست و چرا باید تحلیل تکنیکال را بیاموزیم؟

مزیت اول- انعطاف‌پذیری و سازگاری با همه بازارها

از بزرگترین نقاط قوت تحلیل‌ تکنیکال، سازگاری و تنوع آن برای انواع معاملات در ابعاد مختلف زمانی و در همه ی بازارها می باشد. تحلیل گر تکنیکال به راحتی می‌تواند هر نوع بازاری را که تمایل داشته باشد مورد مطالعه قرار دهد، حتی اگر با دانش فاندامنتال او همخوانی نداشته باشد.

در صورتی که اغلب تحلیل گران فاندامنتال یا بنیادی مقادیر زیادی اطلاعات و صورت‌های مالی یک شرکت را برای بررسی در اختیار دارند که برای درک آنها باید در حد یک متخصص عمل کنند، به عنوان مثال با یادگیری تحلیل تکنیکال، می‌توانید هر زمان که خواستید و با سرعت از گروه خودرو به گروه دارویی بروید ولی یک تحلیل‌گر بنیادی باید ابتدا صورت‌های مالی بسیاری را بررسی کند تا بتواند سهام مناسب را انتخاب کند.

تحلیل‌گر بنیادی با این سرعت عمل کم، بسیاری از نوسانات و سودهای بازار را از دست می‌دهد در صورتی که تحلیل‌گر تکنیکال با ابزار سریع و انعطاف‌پذیر خود می تواند در زمان کمتر، سود بیشتری را بدست آورد.

مزیت دوم- قابل استفاده برای بازه‌های زمانی مختلف

از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال این است که در بازه‌های زمانی مختلف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت کاربرد دارد. در حقیقت تحلیل تکنیکال شامل زمان خاصی نمی‌شود و این سلیقه و روش کار معامله‌گر می‌باشد که در چه بازه‌ای به تحلیل بپردازد. این عقیده که برخی از افراد می‌گویند تحلیل تکنیکال فقط در بازه‌های زمانی کوتاه‌مدت کاربرد دارد اصلاً درست نیست.

این ادعا شاید ناشی از این نظریه باشد که تحلیل فاندامنتال یا بنیادی برای پیش بینی بلندمدت کاربرد دارد و فاکتورهای تحلیل تکنیکی فاکتورهایی کوتاه‌مدت هستند در واقع تحلیل‌گر تکنیکال برای پیش‌بینی بازه‌های زمانی بلندمدت از نمودارهای هفتگی ماهیانه و سالیانه بسته به سلیقه خودش استفاده می‌کند.

مزیت سوم- تحلیل تکنیکال، میانبری است به بررسی بنیادی سهام

در تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است درحالی که در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تأثیر می‌گذارد و باعث می‌شود قیمت بالا یا پایین برود و یا ثابت بماند.

یک تحلیل‌گر فاندامنتال (بنیادی) تأثیر تمام فاکتورهای مربوط به اطلاعات و صورت های مالی شرکت را بررسی می‌کند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی سهام را محاسبه کند. که اگر قیمت سهام زیر ارزش ذاتی باشد، تحلیل‌گر فاندامنتال می‌گوید قیمت آن چیز ارزان است و برای خرید مناسب است و یا برعکس.

به اعتقاد اغلب کارشناسان، بهترین روش برای تجزیه‌ وتحلیل قیمت سهام در بورس، استفاده از روش ترکیبی تحلیل تکنیکال و بنیادی است. یعنی یک سرمایه‌گذار علاوه بر آنکه روندهای گذشته قیمت سهام را بررسی و تحلیل می‌کند، باید فقط به نتایج حاصل از این تحلیل اکتفا نکرده و به‌صورت مستمر، عوامل سه‌گانه اثرگذار بر قیمت سهام یعنی عوامل محیطی، عوامل مرتبط با صنعت و عوامل درونی و آثار ناشی از تغییر این عوامل بر قیمت سهم را موردبررسی قرار دهد.

زیرا ممکن است سهمی که روند قیمت آن در گذشته همواره صعودی بوده براثر تغییر در برخی از عوامل، از وضعیت رشد مستمر خارج شده و حتی به یک سهم ضررده تبدیل شود. همچنین ممکن است تغییر در یک یا چند عامل، سهام یک شرکت را از شرایط نزولی به حالت صعودی تبدیل کند.

تحلیل بازار بورس ، تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال

روش تحلیل بازار بورس ، تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال

روش تحلیل بازار بورس ، شامل دو نوع تحلیل هست :تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال.روش تحلیل بازار بورس یک مهارت بسیار کلیدی است. اگه بتونی بازار بورس رو به درستی تحلیل کنی ، سیگنال های مثبت و منفی اون رو دریافت می کنی.

پس خرید و فروش سهام تا جایی که ممکنه کم ریسک میشه. با این اوصاف یاد گرفتن روش تحلیل بازار بورس ، یک مهارت کلیدی است. دوره های آموزشی متفاوتی در این زمینه برگزار میشه .

روش تحلیل بازار بورس ، تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال

تحلیل بازار بورس

روش تحلیل بازار بورس از اصلی ترین و پایه ای ترین مهارت هایی است که برای ورود به بازار بورس لازمه.این مهارت رو یا باید یاد بگیری و یا از مهارت فردی که روش تحلیل بازار بورس رو بلده استفاده کنی.به نظرم حتی اگه قراره از مشاوره فرد دیگه ای استفاده کنی ، بهتره خودت هم تا حدودی از این علم اطلاعات داشته باشی.تحلیل بازار ، تابلو خوانی و…جزو مهارت های یک فرد فعال در بازار بورس است.

روش تحلیل بازار بورس:

در بازارهای بورس جمعیت زیادی از سرمایه گذارها از جهت شغل ،تحصیلات و تجربه وجود دارند. هر گروه با توجه به تخصص خودش شیوه ای را برای تجزیه و تحلیل بازار بورس و سهام انتخاب می‌کنن.بر اساس تغییرات، عرضه و تقاضای بازار تغییر می کنه. اگر تعداد خریدار های یک سهم از تعداد فروشنده های اون بیشتر باشه( یعنی تقاضای خرید یک سهم بیشتر از میزان عرضه اون برای فروش هست) ، قیمت اون سهم افزایش پیدا می‌کند و برعکس .

درک عرضه و تقاضا و تغییرات قیمتی ناشی از آن بسیار راحته. اما چیزی که سخت و دشواره فهم مواردی هست که به تغییرات عرضه و تقاضا در بازار سهام می انجامد.به خاطر این موضوع تحلیل های مختلفی در بازارهای مالی شکل گرفته . مهم ترین آن ها تحلیل های بنیادی و تکنیکی هستند.این تحلیل‌ها رویکردهای متفاوتی برای تصمیم گیری در زمینه تجربه یا سرمایه گذاری در بازارهای مالی دارن.

انواع تحلیل بازار بورس:

دو نوع تحلیل بازار بورس وجود داره.
تحلیل فاندامنتال یا بنیادی
تحلیل تکنیکال یا فنی

روش تحلیل بازار بورس به روش تحلیل فاندامنتال یا بنیادی:

به بررسی رفتار قیمت و پیش بینی اون به وسیله در نظر گرفتن عوامل تغییر، تحلیل بنیادی میگیم.عوامل تغییر می‌توانند اقتصادی ،سیاسی ،اجتماعی و یا نظامی باشند.برای معاملات کوتاه مدت و نوسان گیر در بازارهای مالی این تحلیل کارایی خیلی کمی داره . چون با توجه به عوامل زیادی که بر روی قیمت‌ها اثرگذار هستندف جمع‌بندی آنها برای این معاملات غیر ممکن است.

بهترین کاری که تحلیل بنیادی انجام میدهف ارائه دلیل تغییرات قیمت ها بعد از ایجاد آنها در بازارهای مالی است. ولی باید دقت کنیم که در لحظاتی از بازار ، که اخبار مهم فاندامنتال عنوان میشه( مثل اعلام نرخ بهره ) ممکن بازارها دچار تغییرات خیلی زیادی بشن .

معمولاً جهت این تغییرات را هیچ فاندامنتال کاری به درستی پیش بینی نمی کرده.

روش تحلیل بازار بورس به روش تحلیل تکنیکال یا فنی:

در این تحلیل به بررسی نوسانات قیمت سهام یا ارز در گذشته می پردازیم. این کار ، به کمک نمودار و به منظور پیش‌بینی حرکت‌های آینده بازار انجام می گیرد.در این تحلیل تلاش میشه از روند قیمت یک سهم در گذشته ،آینده این سهم را پیش بینی کنیم . تحلیل تکنیکی رو میشه برای هر نوع کالا یا شاخص یا سهام و غیره به کاربرد.اساس این تحلیل ها ریاضیات است. که در چارت واندیکاتور (شاخص) خلاصه میشه.

یک تحلیلگر تکنیکی معتقده که همه اطلاعات یک سهام یا یک ارز در سابقه قیمت اون سهم نهفته شده و. پس از روند حرکت قیمت میشه آینده اون رو پیش بینی کرد.

مقایسه تحلیل تکنیکال و فاندامنتال :

تحلیل تکنیکی سرعت عمل بالایی داره . به ما این امکان رو میده که در مدت کوتاه تری نسبت به تحلیل بنیادی تعداد خیلی بیشتری سهم یا ارز را مورد مطالعه و بررسی قرار بدیم.تحلیل تکنیکی به دانش بالای علوم اقتصادی و سیاسی احتیاج داره دقیقاً بر عکس تحلیل بنیادی.در حال حاضر تحلیل تکنیکی در بورس های معتبر دنیا رواج زیادی پیدا کرده و طرفدارهای خاص خودش را دارد. ولی تحلیل فاندامنتال یا بنیادی ، تحلیل همین تعداد ارز یا سهام را در مدت طولانی تری انجام می ده.

تحلیل تکنیکی مثل هر تئوری دیگه ای منطق خاص خودش را دارد.

محور اصلی تحلیل تکنیکی:

همه چیز در نوسان قیمت خلاصه میشه.مهمترین اصل تحلیل تکنیکی همین نکته است . هر عاملی که بر قیمت سهام تاثیر گذار باشه( چه اقتصادی و چه سیاسی و یا روانشناختی) به نوعی بر قیمت سهام یا ارز اثر دارد.به عبارتی هر تغییر قیمتی همراه با یک محرک خارجی اتفاق می‌افته. این امر لزوم بررسی دقیق نوسان قیمت و تحلیل اون رو نشان می دهد.

با تحلیل کردن نمودار قیمت و بررسی اندیکاتورها، بازار خودش رو به تحلیل گر نشون میده و آینده آن قابل پیش بینی هست.

توجه بسیار مهم:

این منطق در تضاد با تحلیل پایه ای وجود دارد! چون در تحلیل پایه ای به چرایی عوامل توجه میشه . در نتیجه از تحلیل عوامل تاثیرگذار بر روند حرکت بازار به دست میاد.مثلاً اگر تقاضا بیش تر از عرضه باشه، فاندامنتالیست میگه قیمت بالا میره، در حالی که چارتیست با دیدن رشد قیمت میگه تقاضا بیشتر از عرضه بوده.قیمت در یک روند حرکت می کند!
این پیش فرض اساس و پایه ی همه ی روش های تحلیل تکنیکی هست. وقتی نوسانات بازار با حرکت یا ترند مطابقت داشته باشند، این حرکت قابل تحلیل هست .بر عکس یک بازار آشفته رو نمیشه تعریف کرد.
با اطمینان به اینکه حرکت قیمت ،نتیجه ترند هست دو مطلب قابل گفتن است .

اول اینکه ترند جاری با احتمال زیادی ادامه پیدا میکنه و روی خودش بر نمیگرده.( به استثنای بعضی بی نظمی ها در حرکت بازار)

دوم اینکه ترند جاری ادامه پیدا میکنه تا زمانی که ترند مخالف جایگزین بشه.

تاریخ تکرار میشه

تحلیل تکنیکی و پویایی بازار رابطه خیلی نزدیکی با روانشناسی انسان دارند .این الگوها از الگوهای گرافیکی قیمت در سال‌های گذشته شناسایی و تقسیم بندی شده است .تا حالت های روانشناسانه بازار رو نشون بدن.وضعیت روانی حاکم بر بازار را نشان می دن که آیا بازار صعودی پیشرفت داشته یا نزولی ؟

این الگوها در گذشته بودند و الان هم میشه از آنها استفاده کرد. چون اساس آن ها بر روی روانشناسی انسان است ، که در طول سالهای زیادی بدون تغییر مانده.هرکدوم از تحلیل های تکنیکی و بنیادی نقاط ضعف و قوت زیادی دارند. طوری که نمیشه گفت کدوم یکی از آنها به تنهایی کاربرد بیشتری دارد. بلکه باید گفت این دو مکمل یکدیگر هستند.سرمایه گذار ها معمولاً در تصمیم گیری های کوتاه مدت و بلند مدت، هر دو مورد را با هم تلفیق می کنند تا بتونند تصمیمات بهینه اتخاذ کنند.

روش های مختلف تحلیل بازار بورس :

برای تحلیل بازار سهام و ارز روش‌های دیگری نیز وجود دارند ، مثل :

  • مدل های اقتصاد سنجی مالی
  • مدل های دینامیکی با محوریت شبکه های عصبی و نظریه شواب
  • مدلهای نظریه سقوط بازار سهام شاخص های پیش رو
  • روش های پیش بینی نقاط برگشت

مدل های نوسان تحلیل روانشناسی بازار ریال تحلیل زیرساخت‌های بازار به طور کامل و ….که از جهت هایی شبیه به تحلیل بنیادی و از نظر هایی در گستره روش های تکنیکی قرار می گیرن.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.