در تصویر زیر الگوی فنجان و دسته وارونه (کاپ وارونه) را در سهم شکلر مشاهده میکنید.
تایم فریم چیست و بهترین تایم فریم برای ارز دیجیتال کدام است؟
تایم فریم چیست یکی از سؤالاتی است که هر تریدری در بازار ارزهای دیجیتال به خوبی با پاسخ آن آشناست. بازار ارزهای دیجیتال، میدان رقابتِ پرهیاهو و پرالتهابی است که قیمتها در آن مدام در حال تغییر هستند. برای کسب بیشترین سود در بازار ارزهای دیجیتال، باید بتوانید تغییر قیمتها را به خوبی تحلیل کنید. اگر فکر میکنید که برای تحلیل نیاز به بررسی لحظه به لحظهی قیمتها دارید، سخت در اشتباهید. تریدرهای بازار ارز دیجیتال با بررسی بازههای زمانی مشخص، روند رشد رمزارزها را تحلیل میکنند. این بازههای مشخص در زبان معاملهگران ارزهای دیجیتال، تایم فریم نام دارد. در اصل مفهوم تایم فریم با تحلیل تکنیکال گره خورده است.
اگر به خرید و فروش در بازار ارزهای دیجیتال علاقهمندید؛ در ادامه با ما همراه باشید تا با اینکه تایم فریم چیست و انواع آن مثل تایم فریم یک دقیقهای یا تایم فریم یک ساعته چه کاربردی دارند و چگونه میتوان بهترین تایم فریم برای ارز دیجیتال را انتخاب کرد؛ بیشتر آشنا شوید.
تایم فریم چیست ؛ انتخاب دورههای زمانی برای تحلیل
تریدرها برای تحلیل تکنیکال به نمودار قیمت نگاه میکنند و به بررسی آن میپردازند. نمودار قیمت از دو محور قیمت و زمان تشکیل شده است. زمان معاملات را میتوان به قالبهای مشخصی تقسیم کرد تا به تحلیل قیمت ارز دیجیتال در بازههای زمانی مشخص پرداخت. این بازههای زمانی دارای واحد مشخصی هستند. برای مثال شما میتوانید تشکیل روند بلند مدت قیمت را در یک ساعت اخیر، یک روز اخیر، یک ماه اخیر، یک سال اخیر و … بررسی کنید. به این قالبهای زمانی تایم فریم میگویند.
برای مثال منظور از تایم فریم روزانه بیت کوین، نمودار قیمت بیت کوین در طی یک روز اخیر و مقایسه آن با روزهای قبل است. در صرافیها و سایتهای تحلیل ارز دیجیتال معمولاً ابزارهایی برای تغییر تایم فریمها قرار دارد. در معاملات ارز دیجیتال در ایران میتوانید از انواع تایم فریمها برای بهبود نتیجه معامله، استفاده کنید.
انواع تایم فریم برای تحلیل رمزارزها کداماند؟
تایم فریمها با توجه به بازههای زمانی مختلف به قالبهای زمانی کوتاهمدت تا بلندمدت تقسیم میشوند. این قالبها به صورت نمودارهای دقیقهای ، ساعتی، روزانه، هفتگی و ماهانه وجود دارند. تریدرها عموماً از تایم فریمهای پرکاربردی در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال استفاده میکنند که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
- یک دقیقه M1 تغییرات در مدت ۱ دقیقه
- ۵ دقیقه M5 تغییرات در مدت ۵ دقیقه
- ۱۵ دقیقه M15 تغییرات در مدت ۱۵ دقیقه
- ۳۰ دقیقه M30 تغییرات در مدت ۳۰ دقیقه
- ۱ ساعت H1 تغییرات در مدت یک ساعت
- ۴ ساعت H4 تغییرات در مدت ۴ ساعت
- ۱ روز D1 تغییرات در مدت ۱ روز
تایم فریم چه کاربردی در معاملات ارزهای دیجیتال دارد؟
تایم فریم یا همان دورهی زمانی، از اصلیترین مفاهیم و اجزای تحلیل تکنیکالِ ارزهای دیجیتال است که تحلیلگر را به یک تحلیل درست از رفتار قیمت در بازههای مشخص میرساند. تایم فریم به دلیل اینکه به معاملهگران برای پیدا کردن بهترین زمان برای خرید و یا فروش ارزهای دیجیتال کمک میکند، اهمیت بسیاری دارد. به بیان سادهتر، تایم فریم نمایش قیمت بر مبنای مقیاس زمانی مشخص است.
به طور کلی تایم فریم دو مسئله مهم را برای تریدرها روشن میکند:
- میزان ریسک معامله
- مدت زمانی که طول میکشد تا نتیجهی تحلیل و بررسی معاملهی یک معاملهگر مشخص شود.
در حقیقت تریدرها با بررسی یک بازهی زمانی مشخص و در کنار آن با رصد کردن قیمت لحظهای ارزهای دیجیتال بهترین زمان را برای انجام معاملات پیدا میکنند.
عوامل موثر در انتخاب تایم فریم
انتخاب یک تایم فریم برای بررسی رفتار قیمت ارزهای دیجیتال تا حد زیادی به سبک سرمایهگذاری تریدرها بستگی دارد. با این حال یکی از شاخصههایی که بر انتخاب تایم فریم اثر میگذارد افق زمانی سرمایهگذاری شخص است. به عنوان مثال استراتژی شخصی که افق سرمایهگذاری کوتاهمدت دارد با کسی که به دنبال سرمایهگذاری بلندمدت است متفاوت است. در نتیجه این دو نفر تایم فریم یکسانی را انتخاب نخواهند کرد. در کنار این مسئله عوامل دیگری مانند روش تحلیل، مدیریت ریسک و نگاه افراد به سرمایهگذاری نیز در انتخاب تایم فریم تاثیرگذارند. در ادامه در خصوص هر یک از این موارد بیشتر توضیح خواهیم داد تا بهترین تایم فریم را برای معاملات خود انتخاب کنید.
افق معامله خود را مشخص کنید
به نظر شما مدت زمان باز بودن یک موقعیت باید چقدر باشد؟ آیا میتوانید شب در حالی که هنوز از یک موقعیت معاملاتی خارج نشدید؛ بخوابید؟ به طور کلی، دید شما نسبت به معامله بلند مدت است یا کوتاه مدت؟ پاسخ به این سؤال، منجر به انتخاب تایم فریم مناسب خواهد شد. اگر دید شما برای معامله بلند مدت است؛ پس تایم فریمهای چنددقیقهای نباید برای شما استرسزا باشد و تایم فریمهای روزانه و حتی هفتگی برای شما اهمیت بیشتری دارد. این در حالی است که اگر به معاملات کوتاه مدت علاقهمندید؛ تایم فریمهای یک دقیقهای، ده دقیقهای یا یک ساعته برای شما انتخاب بهتری است. پس پیش از انتخاب تایم فریم باید اهداف معامله خود را شناسایی کنید.
مدیریت سرمایه
اغلب افراد برای تعیین نقاط حد سود و حد ضرر از سطوح مقاومت و حمایت استفاده میکنند. نقاط حد سود و حد ضرر به معنای نقاط خروج از یک معامله است. نقطه حد سود زمانی است که معامله مطابق تحلیل شما پیش رفته و با خیالی آسوده از آن خارج میشوید و نقطه حد ضرر زمانی است که شرایط مطابق انتظار شما پیش نرفته و ممکن است منجر به ضرر جبرانناپذیری شود. در تایم فریمهای طولانیتر فاصله بیشتری بین نقطه ورود و خروج وجود خواهد داشت زیرا به طور معمول تحرکات قیمتی و فاصله کف و سقف بازار در این تایم فریمها بیشتر است. با توجه به این مسئله برای انتخاب نقطه خروج، معاملهگر ناچار است حد ضرر بالاتری را تقبل کند. از سویی دیگر استفاده از تایم فریمهای کوتاه مدت ریسک معاملات را بالاتر خواهد برد. برای اطلاع بیشتر در این خصوص مقاله مدیریت ریسک را مطالعه کنید.
روش تحلیل خود را انتخاب کنید
الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال ممکن است حتی تا هفتهها تشکیل نشوند یا فرصت مناسب برای معامله به این سرعتها دست ندهد. از طرفی دیگر برخی الگوها در کوتاه مدت تشکیل میشوند و تعداد بسیار بیشتری دارند. در انتخاب تایم فریم حتماً به الگوی معاملاتی خود توجه کنید و فرصت مطلوب خود را بر آن اساس پیدا کنید.
به تجربه شخصی خود اعتماد کنید
بسیاری از نکات درباره تحلیل را میتوان آموزش دید ولی نکات زیادی هستند که تنها با تجربه آموخته میشوند. شما میتوانید در مواقعی به این تجربیات تکیه کنید و از بین دوراهیها راه خود را پیدا کنید. هرچند توجه داشته باشید که از روی احساسات تصمیم نگیرید و صرفاً تجربیات واقعی خود را به خاطر داشته باشید. در این زمینه ژورنال ترید میتواند برای شما مناسب باشد.
بهترین تایم فریم برای ارز دیجیتال کدام است؟
بهترین تایم فریم مسلماً تایم فریمی است که با ریسک پایینتر بیشتری سود را داشته باشد؛ اما این تعریف به هیچ عنوان تعریف دقیقی نیست. انتخاب بهترین تایم فریم برای ارزهای دیجیتال تفاوت چندانی با سایر بازارهای مالی ندارد اما پیش از شروع معامله در این بازار باید توجه داشته باشید که بازار کوتاه مدت ارزهای دیجیتال ممکن است دقیقه مطابق با تحلیل تکنیکال شما پیش نرود. در ادامه انتخاب تایم فریم برای موقعیتهای مختلف را با یکدیگر مرور خواهیم کرد:
بهترین تایم فریم برای نوسان گیری و ترید روزانه
اگر به دنبال بهترین تایم فریم برای ترید روزانه یا همان نوسان گیری هستید باید نکات مهمی را در این رابطه به خاطر بسپارید. در نوسان گیری معاملهگران اغلب برای مدت بسیار کوتاهی در یک معامله میمانند و به سرعت از این موقعیت خارج میشوند. با توجه به بازه زمانیای که یک معاملهگر در یک معامله میماند، میتوان بهترین تایم فریم برای نوسان گیری را انتخاب کرد. معمولاً در چنین مواقعی تشکیل روند بلند مدت تریدرها از تایم فریمهایی با مدت زمان کوتاه مثل تایم فریم یک دقیقهای، ۵ دقیقهای و… برای تحلیل استفاده میکنند با این وجود بد نیست که نیمنگاهی هم به تایم فریمهای بزرگتر داشته باشید. تایم فریمهای بزرگتر روند کلی را نشان میدهند و تایم فریمهای کوچکتر میتوانند به تشخیص نقطه مناسب ورود کمک کنند. برای انتخاب بهترین تایم فریم برای ترید روزانه پیش از هر چیز باید رویههای مدیریت سرمایه را به خوبی آموزش ببینید.
بهترین تایم فریم برای معاملهگران فاندامنتال
حتی اگر شما به تحلیل فاندامنتال بیش از تکنیکال علاقهمندید؛ باز هم تایم فریم برای شما کاربردی خواهد بود. در تحلیل فاندامنتال شما هیچ نیازی به تایم فریمهای کوتاه مدت نخواهید داشت و میتوانید برای تحلیل به سادگی از تایم فریمهای بلند مدت، برحسب نیاز خود، استفاده کنید. تایم فریمهای روزانه و هفتگی در تحلیل فاندامنتال پرکاربردترین هستند با این وجود حتی برخی بیشتر به تایم فریمهای ماهانه علاقهمندند.
بهترین تایم فریم برای معاملات بین روزی
معاملات بین روزی معاملاتی هستند که کمتر از یک روز به پایان میرسند. در این معاملات اغلب از تایم فریمهای ۵ دقیقهای، ۱۵ دقیقهای و یک ساعته استفاده میشود.
تایم فریم یک دقیقهای بیشتر مناسب چه معاملهگرانی است؟
همانطور که پیشتر اشاره شد، سبک و استراتژی معاملهگران در انتخاب تایم فریم از اهمیت بسیاری برخوردار است مثلاً تریدرهای اسکالپر قاعدتاً ترجیح میدهند تا تایم فریم چارت خود را بر روی یک دقیقه تنظیم کنند. اصطلاحاً ستاپ معاملاتی آنها (trading setup) بسیار متفاوتتر از دیگر معاملهگران است. این نوع تریدرها ممکن است در یک ساعت وارد چندین موقعیت خرید یا فروش شوند و تعداد زیاد معاملات به دلیل تغییرات بسیار زیاد نمودار در تایم فریم یک دقیقه است. به طور کلی اسکالپرها بیشترین میزان ریسک را متحمل شده و سعی میکنند از تمام حرکتهای قیمتی در کوچکترین بازههای زمانی کسب سود کنند. از دیگر فواید تایم یک دقیقهای شناسایی سریعتر کندلهایی است که در نهایت باعث تغییر روند نمودار میشوند. از آنجایی که اسکالپرها ریسک بسیار بیشتری را وارد معاملات خود میکنند، انتخابی جز توجه کامل به نمودار و تغییرات لحظهای آن ندارند. بنابراین بد نیست همه معاملهگران هر از گاهی به نوع کندلها و اندازههای کندلها در تایم فریم یک دقیقهای نیز توجه داشته باشند تا بتوانند تغییرات، فشار خرید یا فروش یا به طور کلی توان روند مورد نظر را پیشبینی کنند. اگر به این مبحث علاقهمندید میتوانید مقاله روش معاملاتی اسکالپ چیست را بخوانید.
انتخاب تایم فریم مناسب برای نوسان گیری
چرا باید از چند تایم فریم برای بررسی قیمت رمزارزها استفاده کنیم؟
تأثیر تایم فریمها بر معاملات غیرقابلانکار است. بنابراین توصیه میشود که معاملهگران از «مولتی تایم فریم» که همان چند تایم فریم در بازههای زمانی متفاوت است، استفاده کنند. این توصیه دلایل مهمی دارد که در ادامه به آنها میپردازیم.
بررسی چند بازه زمانی؛ دید متفاوت برای معاملات بهتر ارزهای دیجیتال
تصور کنید یک تایم فریم را برای بررسی تغییرات یک بازه زمانی قیمت انتخاب کردهاید. با پیگیری این تایم فریم بازههای زمانی دیگر را رها میکنید و در زمانی که به نمودار ۱۰ دقیقهای نگاه میکنید روند قیمتها در یک تایم فریم دیگر معکوس میشود و شما از آن بیخبر میمانید. اگر شما در یک تایم فریم روندی صعودی را پیگیری میکنید ممکن است در یک تایم فریم دیگر ادامهی آن روند، نزولی و بلندمدت باشد. بنابراین با رصد کردن چند تایم فریم تمام این جوانب را مدنظر خواهید داشت. مثلاً اگر شما قصد فروش بیت کوین را دارید باید با بررسی چند تایم فریم موقعیت مناسب را شناسایی کنید و رفتار قیمت را در بازههای زمانی متفاوت بسنجید.
استفاده از مولتی تایم فریم؛ بهترین راه برای تشخیص سطوح مهم قیمت رمزارزها
اگر شما در یک تایم فریم کوتاه مدت چند دقیقهای یا حتی تایم فریم یک دقیقهای یک سطح قیمت را پیدا کنید که بارها نقش حمایت برای قیمت یک ارز دیجیتال داشته است، با مراجعه به تایم فریمهای بالاتر میتوانید متوجه شوید که آیا این سطح دارای اهمیت و جایگاه کلیدیست و یا تنها یک سطح کوتاهمدت در نمودار است؟ این سطوح مختلف حمایت و مقاومت در قیمت، با خرید و فروشهای پیدرپی تریدرها شکل میگیرد.
به عنوان مثال خرید و فروش مداوم بیت کوین باعث شکلگیری سطوح مختلفی در قیمت آن میشود که معاملهگران با استفاده از تایم فریمهای مختلف میتوانند آنها را رصد کنند. اگر شما هم جزو این دسته از معاملهگران هستید میتوانید با استفاده از ماشینحساب بیت کوین قیمت بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال را محاسبه کنید و با استفاده از «تایم فریم» بهترین زمان معامله را تشخیص بدهید.
دریافت تأییدیه؛ استراتژی معاملاتی خود را با چند تایم فریم تائید کنید
مسلماً هدف تمام کسانی که وارد بازار ارزهای دیجیتال میشوند کسب سود بیشتر و زیان کمتر است. بنابراین به شما توصیه میکنیم قبل از انجام هر معاملهای نسبتِ پاداش به ریسک را بسنجید. یکی از راههایی که میتواند ریسک زیان معاملات شما را کاهش بدهد تائید استراتژی معاملاتی شما در کنار رفتار قیمت در چند تایم فریم متفاوت است. به این معنی که اگر مثلاً در یک تایم فریم ۱۰دقیقهای یک موقعیت خرید را مشاهده میکنید ممکن است با بررسی تایم فریم بالاتر، روند نزولی تشخیص داده شود.بنابراین احتمال کسب سود شما از انجام این معامله پایین میآید و ریسک ضرر شما افزایش پیدا میکند. با در نظر گرفتن تایم فریمهای بلندمدت و ماهانه و پیشبینی رفتار قیمت ارزهای دیجیتال میتوانید در بازار فیوچرز ارز دیجیتال نیز معاملات پرسودی را تجربه کنید.
استفاده از مولتی تایم فریم
انتخاب تایم فریم مناسب؛ مهمترین رکن معاملات پرسود رمزارزها
خرید و فروش ارز دیجیتال و کسب سود نیازمند آگاهی و دانش کافی پیرامون این بازار است. شما میتوانید با تسلط بر تحلیل نمودار قیمت و انتخاب تایمفریم مناسب معاملات پرسودی را انجام بدهید.نوبیتکس به عنوان معتبرترین صرافی آنلاین با پشتیبانی ۲۴ ساعته در هفت روز هفته شما را در انجام معاملات پرسود یاری میکند. شما میتوانید پس از مشاورهی رایگان با کارشناسان حرفهای نوبیتکس اقدام به خرید و فروش ارزهای دیجیتال بکنید.
دوره های بازار یا سیکل بازار چیست؟
چرخه ها و دوره ها در تمام جنبه های زندگی انسان ها رایج هستند. از چرخه های کوتاه مدت مانند زندگی یک حشره در تابستان که تنها چند روز زندگی می کند تا چرخه زندگی یک سیاره که میلیاردها سال طول می کشد، متغیر است و زندگی انسان ها همواره افت و خیزهای مختلفی را تجربه می کند. بازارهای مالی نیز به همین شکل هستند و همواره محیط های تجاری از چرخه ها و سیکل های مختلفی تشکیل شده است؛ به همین دلیل در مبحث دوره های بازار یا سیکل های بازار به دنبال این هستیم تا شما را با این مفهوم کاربردی آشنا کنیم.
وقتی صحبت از سرمایه گذاری می شود، چیزی وجود دارد که همه باید بدانند. چیزی که سرمایهگذاران در طول شبهای بیخوابی تکرار میکنند و چیزی که احتمالاً در وهله اول تصمیم شما برای سرمایهگذاری را نشان میدهد و آن هم این جمله است که می گوید: در بلند مدت، بازار بالا می رود.
البته، وقتی که بازارها 15 یا 20 درصد و یا حتی بیشتر هم سقوط می کنند، به راحتی می توان از آن چشم پوشی کرد. با این حال، خبرهای خوبی وجود دارد؛ به این معنا که سیکل ها و دوره های بازار نیز قبلا اتفاق افتاده است. تاریخ به طور مداوم به ما نشان می دهد که بازارها بهبود می یابند و روند صعودی دارند و فرصت های منحصر به فردی برای سرمایه گذاری زمانی که قیمت ها پایین هستند به ما می دهند.
قطعه شعر معروف که می گوید: دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور؛ کاملا نشان دهنده ی این نکته است که زندگی ما همواره در حال نوسان است و بازارهای مالی مخصوصا بازار سهام نیز از این مستثنی نیست؛ به این معنا که نه حس خوشی و پیروزی ناشی از کسب سودهای مکرر ماندنی است و نه حس ناامیدی و سرخوردگی ناشی از ضرر کردن و از دست دادن سرمایه.
یک واقعیت سرمایهگذاری را که اغلب فراموش میکنیم این است که نوسانات بازار، که به عنوان «نوسانپذیری» نیز شناخته میشود، میتواند در هر مرحله از دوره های بازار وجود داشته باشد. وقتی بازارها پایین میآیند، ما به سادگی متوجه آن میشویم زیرا از دست دادن پول احساسات بیشتری نسبت به کسب کردن سود ایجاد میکند.
در حالی که نوسانات دوره های بازار می تواند ناراحت کننده باشد، اجتناب ناپذیر است و هیچ کس نمی تواند زمان دقیق وقوع آن را پیش بینی کند. درک چگونگی عملکرد دوره های بازار میتواند به شما در حفظ دیدگاه خود در مواقع عدم اطمینان کمک کند تا بتوانید بر روی برنامه سرمایهگذاری و اهداف شخصی خود تمرکز کنید.
چرخه ها و دوره های بازار
مهم نیست که به چه بازاری اشاره می کنید، همه بازارهای مالی مراحل یکسانی را طی می کنند و چرخه ای هستند. به اینصورت که همه بازارها بالا می روند، به اوج می رسند، صعود می کنند و در اوج خوشی ها سقوط می کنند و پایین می آیند و پس از آن وقتی که یک چرخه بازار به پایان رسید، چرخه بعدی شروع می شود.
مشکل این است که اکثر سرمایه گذاران و معامله گران یا نمی دانند که بازارها چرخه ای هستند و یا اینکه فراموش می کنند که باید منتظر پایان فاز فعلی بازار باشند. چالش مهم دیگر این است که حتی زمانی که وجود چرخهها را میپذیرید، تقریباً غیرممکن است که بالا یا پایین یکی را انتخاب کنید. اما اگر می خواهید سرمایهگذاری یا بازده معاملاتی را به حداکثر برسانید، درک چرخهها ضروری است. در اینجا چهار مؤلفه اصلی یک چرخه و دوره بازار و نحوه تشخیص آنها آورده شده است.
1. مرحله تراکم یا انباشت (Accumulation)
مرحله تراکم یا انباشت اولین مرحله از دوره های بازار است که می تواند برای یک سهم محدود و یا کلیت یک بازار، ایجاد شود. اگر به اسم این مرحله دقت کرده باشید، متوجه می شوید که این مرحله از روند و حرکت مشخصی تشکیل نمی شود؛ به این معنا که وقتی سرمایه گذاران اقدام به انباشت و خرید دارایی های مورد نظر خود می کنند، قیمت سهام و یا شاخص کل بازار در یک ناحیه و محدوده ی مشخصی نوسانات خود را انجام می دهد و این دارایی ها در بین خریداران و فروشندگان دست به دست می شوند و این معاملات بین خریداران و فروشندگان در این محدوده، تا وقتی ادامه پیدا می کند که یکی از سطوح سقف یا کف شکسته شود.
این مرحله پس از پایان یافتن سیکل قبلی بازار است و اصطلاحا خودی های شرکت، سرمایه گذاران مطلع از سهم مذکور، مدیرانی که پول های هوشمند در دست دارند و همچنین معامله گران حرفه ای و با تجربه شروع به خرید در این مرحله می کنند. لازم به ذکر است که در این مرحله، ارزش گذاری ها و قیمت سهم ها بسیار جذاب هستند ولی احساسات عمومی بازار همچنان منفی و نزولی است.
معمولا در این مرحله است که بسیاری از سهامداران خسته می شوند و اخبار منفی به طور مکرر ذهن سهامداران را آزار می دهد؛ در همین مرحله است که اغلب افرادی که مدت طولانی را در بدترین شرایط بازار نزولی بوده اند، ناامید می شوند و بقیه دارایی های خود را با اضطراب و سرخوردگی می فروشند. با این حال، در مرحله انباشت، قیمتها آرام گرفته اند و برای هر فروشندهای که احتیاج به پول دارد، کسی وجود دارد که سهام آن فرد را با قیمت متعادلی خریداری کند. لازم به ذکر است که در این مرحله احساسات کلی بازار شروع به تغییر از منفی به خنثی می کند.
به طور کلی می توان گفت که مرحله انباشت زمانی اتفاق می افتد که سرمایه گذاران با فکر اینکه بدترین حالت به پایان رسیده است و بازارها پایین آمده اند و اصطلاحا بازار اصلاح خود را انجام داده است و همچنین چشم انداز اقتصاد نیز خوب به نظر می رسد، دوباره شروع به خرید سهام می کنند.
2. مرحله روند صعودی (Mark-Up )
دومین مرحله از دوره های بازار، مرحله روند صعودی است؛ در این مرحله، بازار برای مدتی با ثبات بوده و روند صعودی خود را آغاز کرده است. اکثریت افراد باتجربه در حال سوار شدن بر این روند صعودی هستند. این گروه شامل تکنسینها و معامله گران حرفه ای است که با دیدن پایینترین قیمتها و اوجهای بالاتر بازار، متوجه میشوند جهت و احساسات بازار تغییر کرده است.
معمولا در این مرحله، اخبار و رسانه ها شروع به بحث در مورد احتمال پایان بدترین وضعیت میکنند. همانطور که این مرحله بالغ و فراگیر می شود، سرمایه گذاران بیشتری وارد بازار می شوند زیرا ترس از حضور در بازار با حرص و طمع بدست آوردن سودهای رویایی جایگزین می شود.
همانطور که این مرحله شروع به پایان می کند، اکثریت دیرهنگام جهش می کنند و حجم معاملات بازار به طور قابل توجهی افزایش می یابد. در این مرحله، نظریه احمق بزرگتر غالب است و قیمت ها رفته رفته بالاتر می رود و ارزشها بسیار فراتر از هنجارهای تاریخی افزایش پیدا می کنند و منطق و عقل جای خود را به حرص و طمع می دهند. در حالی که اکثریت مردم با تاخیر وارد این بازار می شوند، پول هوشمند و خودی ها در حال تخلیه هستند.
اما وقتی که قیمتها شروع به افت میکنند، آن دسته از افرادی که پیش از این در حاشیه نشسته بودند، این را فرصتی برای خرید میدانند و بهطور انبوه وارد بازار میشوند. قیمت ها آخرین حرکت خود را انجام می دهند، که در تحلیل تکنیکال به عنوان نقطه اوج شناخته می شود، زمانی که بیشترین سود در کوتاه ترین دوره های بازار اغلب اتفاق می افتد؛ اما چرخه به اوج نزدیک می شود و به دنبال آن احساسات در این مرحله از حالت خنثی به صعودی و به سرخوشی کامل حرکت می کند.
3. مرحله توزیع (Distribution)
در مرحله سوم دوره های بازار، فروشندگان شروع به تسلط بر بازار می کنند. این بخش از چرخه با دوره ای مشخص می شود که در آن احساسات صعودی فاز قبلی به یک احساسات مختلط تبدیل می شود. قیمتها اغلب میتوانند در محدوده معاملاتی مشخص و تکراری، چند هفته یا حتی چند ماه درجا بزنند و نوسان کنند.
هنگامی که این مرحله به پایان می رسد، بازار جهت خود را معکوس می کند و الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال مانند الگوی سر و شانه و. تشکیل می شوند؛ لازم به ذکر است که مرحله توزیع را به عنوان مرحله بازگشت قیمت نیز نام گذاری می کنند و به طور کلی در فاز توزیع، افرادی که در مرحله اول (انباشت)، سهام مورد نظر خود را خریداری کرده اند، در این مرحله دارایی های خود را می فروشند و از بازار خارج می شوند.
ویژگی اصلی مرحله توزیع را افزایش حجم معاملات می توان دانست به طوریکه در این مرحله، تقاضا توان غلبه بر فشار عرضه را ندارد و هرچقدر که قدرت تقاضا زیاد می شود، در طرف مقابل نیز عرضه کنندگان کوتاهی نمی کنند؛ به همین دلیل، چونکه قدرت تقاضا از عرضه بیشتر نیست، قیمت های سهم ها افزایش پیدا نمی کند و فقط حجم معاملات به شکل چشمگیری افزایش پیدا می کند. در واقع می توان گفت که فاز توزیع مرحله ای است که قیمت ها در اوج خود هستند و بازار به آرامی شروع به تراز کردن و ثبات در عرضه و تقاضا می کند و میزان خرید و فروش نسبتاً مساوی در سراسر بازار مشاهده می شود.
4. مرحله روند نزولی (Mark-Down)
چهارمین و آخرین مرحله در دوره های بازار، مرحله روند نزولی است؛ برای کسانی که در مرحله روند نزولی اقدام به خرید کرده اند، این فاز دردناک ترین فاز محسوب می شود. بسیاری از افراد بعد از اینکه ضرر سنگینی در این مرحله متحمل شدند، همچنان ادامه می دهند زیرا باقی مانده دارایی شان به علت افت قیمت ها، کمتر از چیزی است که قبلا انتظار داشته اند و رفتار این دسته از افراد را اصطلاحا شبیه دزد دریایی می دانند؛ به اینصورت که همانند یک دزد دریایی یک شمش طلا را در دست گرفته و از رها کردن آن به امید بهبود وضعیت و نجات خود، خودداری می کند.
روند نزولی مرحله نهایی یک دوره و چرخه بازار است که با فروش گسترده آغاز می شود، زیرا سرمایه گذارانی که در مرحله انباشت سهام خود را خریده اند و هم اکنون بازدهی خوبی از خریدهایشان کسب کرده اند، سعی می کنند سود خود را شناسایی کنند و از ضررهای مالی عمده جلوگیری کنند. لازم به ذکر است که این نگهداری دارایی تنها زمانی اتفاق می افتد که بازار 50 درصد یا بیشتر سقوط کرده باشد، به این معنا که بسیاری از این افراد در مرحله توزیع یا ابتدای روند نزولی، سهام خود را خریده اند و یا در ادامه خیلی زود سهام خود را در ضرر سنگین می فروشند و یا اینکه پس از مدتی نگهداری از دارایی هایشان تسلیم می شوند.
این مرحله از دوره های بازار یک سیگنال خرید برای سرمایه گذاران حرفه ای و با تجربه است که آن را به عنوان نشانه ای برای پایین آمدن قیمت ها می دانند اما نکته تلخ این است که، این سرمایه گذاران جدید هستند که سهام سرمایه گذاران خسته شده را در مرحله انباشت بعدی خریداری می کنند و از افزایش قیمت بعدی بهره برداری می کنند.
زمان بندی چرخه بازار
بسته به بازار مورد نظر و استراتژی و افق زمانی که سهامداران دارند، دوره های بازار می تواند از چند هفته تا چند سال طول بکشند. به عنوان مثال یک معامله گر روزانه که از نمودارهای چند دقیقه ای استفاده می کند، ممکن است چند چرخه کامل یا بیشتر را در یک روز ببیند، در حالی که برای یک سرمایه گذار بلند مدتی، یک چرخه ممکن است چند سال طول بکشد.
سرمایه گذاران مخالف
اگرچه همیشه واضح نیست، که به طور دقیق سیکل ها و دوره های بازار در چه جاهایی اتفاق می افتند، اما برای پول هوشمند، مرحله انباشت زمان خرید است زیرا ارزش سهم ها متوقف شده اند و قیمت ها نیز مناسب هستند. کسانی که بر احساسات خود غلبه می کنند و در مواقعی که همه ترسیده اند، آن ها اقدام به خرید می کنند، سرمایهگذاران مخالف نامیده میشوند، زیرا برخلاف احساسات رایج بازار در آن زمان حرکت میکنند.
همین افراد به عنوان خریداران سهام، وارد مرحله نهایی افزایش قیمت می شوند که به اوج خرید سهم معروف است. این زمانی است که قیمت ها سریعترین صعود را دارند و احساسات بیشترین تاثیر را دارند، به این معنی که بازار برای معکوس شدن آماده میشود. اما این افراد با تجربه و تخصصی که دارند، معمولا بر احساسات خود غلبه می کنند و در اوج های قیمتی که اکثر فعالان بازار به شدت به روند صعودی خوش بین هستند، اقدام به فروش سهام و خارج شدن از بازار می کنند.
باید خاطر نشان کرد که سرمایه گذاران باهوشی که بخش های مختلف دوره های بازار را می شناسند، بیشتر می توانند از آنها برای کسب سود استفاده کنند. آنها همچنین کمتر ممکن است فریب بخورند و در بدترین زمان ممکن خرید کنند.
بهترین راه در برخورد با چرخه های بازار
برای کسب بهترین عملکرد در برخورد با چرخه ها و دوره های بازار، این جمله را بارها با خود تکرار کنید که می گوید: تاریخ دوباره تکرار می شود. به این معنا که شما به عنوان یک معامله گر یا یک سرمایه گذار، همواره باید از چرخه ها و سیکل هایی که در گذشته شکل گرفته است، درس بگیرید.
عوامل بی شماری بر چرخه ها و دوره های بازار تأثیر می گذارند. برخی از آنها تشکیل روند بلند مدت راحت تر از سایر موارد دیده می شوند. معمولاً، تا زمانی که نتوانیم به گذشته نگاه کنیم و نتوانیم ویژگی های شروع و پایان هر مرحله قبلی را به وضوح شناسایی کنیم، سردرگم خواهیم بود. علاوه بر موارد گفته شده، داشتن استراتژی شخصی در معاملات خود بسیار اثر گذار است؛ به این صورت که داشتن یک برنامه سرمایهگذاری برای اهداف در نظر گرفته شده بسیار لازم است و از همه مهم تر پایبندی به این استراتژی معاملاتی است که شما را در برابر نوسانات و تشکیل روند بلند مدت چرخه های بازار مقاوم می کند.
جمع بندی
افت و خیز و نوسانات قیمتی، ذات بازار سرمایه است و همین نوسانات و کاهش و افزایش قیمت هاست که این بازار را برای بسیاری از معامله گران جذاب می کند. اغلب آشفتگی ها و استرس های وارد شده بر سهامداران در بازار بورس، ناشی از این نکته است که آن ها، همواره دوست دارند بازارها روند صعودی خود را داشته باشند، بدون اینکه بازار اصلاح کند. طبق مواردی که در بخش های بالاتر به آن اشاره کردیم صعودهای مداوم و همیشگی، هیچوقت اتفاق نمی افتند و همچنین در طرف مقابل نیز بازارها همیشه نزولی نیستند و هر سقوطی، به دنبال خود صعود دیگری را در پیش دارد.
بنابراین دانستن این نکته که بازار بورس همواره دارای چرخه ها و دوره های پر از نوسان است، بسیاری از مشکلات را حل می کند و دیدگاه مناسبی به معامله گران و سرمایه گذاران می دهد.
الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)
الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس): موسسات زیادی وجود دارند که در بلندمدت سرمایه گذاری میکنند و شکست قوی در روند صعودی را به چشم فرصت خرید میبینند.
چون میدانند که فروشندگان سعی دارند روند را برگردانند، اما ۸۰ درصد از مواقع شکست میخورند.
حتی اگر اسپایک نزولی قوی و بزرگ باشد و از خط روند و میانگین متحرک دور شود، آنها همچنان میخرند.
و انتظار دارند که خرید آنها، به سایر معامله گران هم سیگنال خرید بدهد.
حداقل انتظار دارند که حرکت صعودی، نقطه شکست در زیر سقف بازار را تست کند.
وقتی تست کند، آنها در مورد برگشت روند تصمیم میگیرند. اگر روند برگشته باشد، آنگاه از خریدِ خود خارج میشوند.
اما اکثر پوزیشن های آنها سودآور است چون در نقطه خیلی پایینتری خریده بودند.
اما آنها بخشی از پوزیشن خود را در آخرین پولبک خریدند، پس بخشی از آن زیان آور است.
وقتی موسسات به این نتیجه برسند که بازار در حال نزولی شدن است، آنگاه روند برمیگردد.
چون این موسسات بودند که در پولبک های قوی میخریدند.
ولی الان هیچ موسسه ای تمایل ندارد که در یک اسپایک نزولی قوی بخرد.
موسسات صبر میکنند تا مطمئن شوند که قیمتها به اندازه کافی پایین رفته اند.
یعنی منتظر میشوند تا قیمتها به سطح حمایتِ بلندمدت برسند (مثلا خط روند ماهانه).
الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)
وقتی قیمتها به این سطح رسیدند، موسسات میخرند و در تمام پولبک ها هم میخرند.
از یکجایی، سایر موسسات هم متوجه میشوند که قیمتها حمایت شده اند، پس آنها هم میخرند.
پس به زودی یک اسپایک صعودی قوی شکل خواهد گرفت.
سپس یک پولبک شکل میگیرد که کف را تست کند و سپس بازار برمیگردد به روند صعودی.
هر الگوی برگشتی، نوعی از دامنه معاملاتی میباشد.
بنابراین معاملات در دو جهت میباشد تا اینکه مشخص شود جهت مخالف کنترل را در دست گرفته است.
عبارت “برگشت روند ماژور” میتواند معانی متفاوتی برای معامله گران داشته باشد.
هیچکس نمیتواند تغییر جهت روند را با قطعیت پیش بینی کند تا اینکه این برگشت روی چارت شکل بگیرد.
اما این برگشت روند را نمیتوان ماژور نامگذاری کرد. جهت پوزیشن های معاملاتی در چارت ۵ دقیقه ای میتواند دائما تغییر کند.
در صورتی که روند اصلی بدون تغییر میماند. برگشت روند ماژور یعنی دو تا روند بر روی چارت داشته باشیم که بین آنها برگشت ایجاد شده است.
یعنی یا روند صعودی برگشته است به روند نزولی و یا روند نزولی برگشته است به روند صعودی.
این نوع برگشت روند، با بالا و پایین شدنِ روند متفاوت است.
چون برگشت هایی که در قالب بالا و پایین شدن روند هستند، معمولا به اندازه یک معامله پیش میروند، اما در حدی نیستند که روند ماژور را تشکیل روند بلند مدت تغییر بدهند.
همچنین برگشت های مینور در هر حالتی رخ میدهند(چه یم روند واضح داشته باشیم و چه نداشته باشیم).
الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)
الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)
سیگنال های اولیه برای شکل گیری برگشت روند ماژور، احتمال کمی برای موفقیت دارند.
اما بازدهی بالایی دارند که معمولا چند برابرِ ریسک است.
بازار در اغلب اوقات اصلاحی است و پولبک های زیادی شکل میگیرد، اما اگر روند در حال برگشت باشد، آنگاه روند جدید به زودی مشخص میشود.
بسیاری از معامله گران ترجیح میدهند صبر کنند تا روند واضح شود و بعد وارد معامله شوند.
این افراد ترجیح میدهند که احتمال موفقیت ۶۰ درصد باشد، ولی سود کمتری داشته باشند.
هر دو حالت مناسب است چون در هر دو حالت سود میکنیم.
برای برگشت روند ماژور به چهار چیز نیاز داریم:
۱-یک روند بر روی چارت شکل گرفته باشد.
۲-یک برگشت قوی شکل بگیرد که بتواند خط روند و میانگین متحرک را بشکند.
۳- سپس سقف یا کف روند تست میشود و بعد دومین حرکت برگشتی شکل میگیرد.
این حرکت دوم در روند صعودی میتواند در قالب سقف بالاتر، سقف دوقلو، سقف پایینتر باشد. و در روند نزولی در قالب کف پایینتر، کف دوقلو و کف بالاتر میباشد).
۴-دومین حرکت برگشتی آنقدر ادامه میابد تا اینکه همه به این نتیجه برسند که روند برگشته است.
پس در ابتدا باید یک روند بر روی صفحه داشته باشیم.
سپس یک حرکت قوی در جهت مخالف شکل بگیرد که خط روند ماژور را بشکند و در آنطرف میانگین متحرک قرار بگیرد.
سپس روند باید ادامه یابد و سقف یا کف روند را تست کنیم. سپس مجددا بازار باید برگردد.
برای مثال یک روند صعودی داریم که در جهت نزولی شکسته شده است.
سپس معامله گران منتظر هستند که حرکت صعودی بعدی شکل بگیرد.
اگر بعد از تست کردن سقف، بازار برگردد، آنگاه تست موفق بوده و معامله گران شک میکنند که شاید روند در حال برگشت است.
سپس این حرکت برگشتی باید آنقدر قوی باشد که معامله گران باور کنند که بازار در روند نزولی قرار گرفته است.
اگر حرکت برگشتی در قالب یک اسپایک نزولی قوی باشد و چند شمع نزولی بزرگ هم داشته باشد، آنگاه همه بازار را در قالب روند نزولی میبینند.
اما معمولا بازار در یک کانال نزولی عریض قرار میگیرد که به اندازه ۵۰ شمع و یا بیشتر ادامه میابد. پس شکل گیری روند نزولی واضح نمیباشد.
برخی معامله گران فکر میکنند که وارد دامنه معاملاتی شده ایم، که اکثر اوقات این حالت رخ میدهد.
پس وقتی یک اسپایک نزولی قوی شکل نمیگیرد، معمولا بنظر میرسد که روند نزولی شکل نگرفته است تا اینکه چند شمع و مجموعه ای از سقف ها و کف های پایینتر شکل بگیرد.
اما در چنین حالتی معمولا بازار خیلی پایین رفته است و از سقف بازار خیلی دور شده است. پس احتمالا چیز زیادی از روند نزولی باقی نمانده است.
برگشت روند ماژور
تقریبا تمام الگوهای برگشت روند ماژور با شکست خط روند و سپس برگشت آغاز میشوند.
و در نهایت وقتی برگشت روند را داشته باشیم، آنگاه خط روند شکسته میشود.
برای مثال روند صعودی داریم و بعد الگوی تشکیل روند بلند مدت سر و شانه شکل میگیرد و روند صعودی به پایان میرسد.
در این حالت، حرکت نزولی که بعد از سر شکل میگیرد، معمولا خط روند مربوط به روند صعودی کلی را میشکند.
سپس خریداران، این حرکت نزولی را در نزدیکی پولبک به شانه چپ میخرند تا الگوی پرچم صعودی-کف دوقلو تشکیل بدهند.
وقتی قیمتها از شانه چپ شروع به افزایش کردند و تا سر افزایش داشتند، بسیاری از فروشندگان فروختند.
و حالا که بازار مجدد در حال رشد است، این فروشندگان سودگیری میکنند چون ممکن است که بازار واردِ دامنه اصلاحی شده باشد و یا الگوی پرچم صعودی-کف دوقلو شکل داده باشد.
شانه راست، همان پولبک به نقطه شکست است. پس ستاپ مناسبی برای فروش در سقف پایینتر است.
برای فروشندگان بتوانند در جهت مخالف روند معامله کنند، باید خط روند شکسته شود.
چون نشاندهنده شکست روند و شروع احتمالیِ برگشت روند ماژور میباشد.
همچنین خریدارانی که در سقف قبلی(سر) خریدند، منتظر هستند که یک گام صعودی دیگر شکل بگیرد.
و با وجود حرکت نزولی بعد ازسر، همچنان پوزیشن خود را نگه میدارند.
اما وقتی میبینند که این حرکت نزولی قوی بوده و در زیر خط روند قرار گرفته است، آنگاه از صعودِ بعدی استفاده میکنند تا با ضرر کم خارج شوند.
پس هم خریداران و هم فروشندگان در حال فروش هستند و این باعث میشود که بازار پایینتر برود و سقف پایینتر(شانه راست) تشکیل بدهد.
وقتی بازار به خط گردن میرسد، خریداران و فروشندگان به ارزیابی قدرت حرکت نزولی میپردازند.
اگر قدرت آن زیاد باشد، فروشندگان اسکلپ نمیکنند، بلکه معامله خود را نگه میدارند و حتی بیشتر میفروشند چون انتظار دارند که برگشت روند ماژور شکل گرفته باشد(مخصوصا بعد از شکست خط گردن).
خریداران هم قدرت حرکت نزولی را میبینند و تا زمانی که بازار باثبات نشودف نمیفروشند.
در شکل زیر الگوی برگشت روند ماژور را داریم:
الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)
اگر بعد از شکست خط روند صعودی، سقف بالاتر شکل بگیرد و روند برگردد، آنگاه معمولا یک سقف پایینتر هم شکل میگیرد تا معامله گران دومین شانس برای فروش را داشته باشند.
در این چارت برگشت روند ماژور با سقف بالاتر و پایینتر را داریم. معمولا بعد از شکست قوی در خط روند، برگشت ماژور شکل میگیرد.
گام نزولی که در شمع ۴ شکل گرفته است، نتوانسته خط روند را بشکند و همچنین نتوانسته پایینتر از کف قبلی قرار بگیرد.
و حتی نتوانسته در زیر میانگین متحرک قرار بگیرد و اصلاحی شده است.
این نشان میدهد که فروشندگان به اندازه کافی قوی هستند که بتوانند روند صعودی را برای مدت طولانی متوقف کنند.
بعد از شکست خط روند، یک سقف بالاتر در شمع ۶ شکل میگیرد که ستاچ فروش است.
اما چون شکست نزولی در شمع ۴ خیلی قوی نبود، پس حرکت نزولی در شمع ۹ متوقف شده است.
شمع ۹، همان کفِ الگوی پرچم صعودی است که به شکل گوه میباشد. همچنین این شمع، ستاپ خریدِ H4 نیز میباشد.
شمع ۹ و ۵، پرچم صعودی-کف دوقلو را شکل داده اند. این الگو منجر شد که تا شمع ۱۰ افزایش داشته باشیم.
حرکت صعودی تا شمع، مومنتوم ضعیفی دارد و ستاپِ فروشِ L4 است و همچنین الگوی پرچم نزولی به شکل گوه نیز میباشد(که گام صعودی اول قبل از شمع ۹ میباشد).
همچنین شانه راست در الگوی سر و شانه نیز میباشد، اما اکثر الگوهای سر و شانه سقف به نتیجه نمیرسند و تبدیل میشوند به مثلث یا پرچم صعودی(گوه).
در این حالت یک سقف پایینتر بعد از شکست خط روند است که سقف روند را تست کرده است.
الگوی برگشت روند ماژور
گام نزولی که به سمت شمع ۹ شکل گرفته است، به اندازه کافی از خط روند بلندمدت و میانگین متحرک دور شده است.
و کمی هم از کف پایینتر در روند صعودی(شمع ۵) پایینتر رفته است.
این گام نزولی بعد از یک گام نزولی شدید برای برگشت روند(شمع۴) شکل گرفته است.
همچنین به اندازه کافی به خط روند و یا شمع ۸(اولین پولبک در گام نزولی) نزدیک نشده است که بتواند آنها را تست کند.
تمام این موارد نشاندهنده این است که شکست خط روند قوی میباشد. پس به احتمال زیاد حداقل یک گام نزولیِ دیگر داشته باشیم و یا روند برگردد.
خریدارانی که در شمع ۶ و در سقف روند صعودی خریدند، قدرت فروشندگان در شمع ۹ و ضعف خریداران در شمع ۱۰ را دیدند و از پرایس اکشن ناامید شدند.
پس از حرکت صعودی ضعیف که به سمت شمع ۱۰ شکل گرفته است استفاده کردند تا با ضرر کم خارج شوند. و تا وقتی که بازار پایینتر نیاید، نمیخرند.
4 فاکتور که روند بازار فارکس را تشکیل میدهند
در یک بازه زمانی کوتاه مدت یا بلند مدت، در یک بازار روند تغییرات از یک قیمت به قیمت دیگر سود و زیان را ایجاد میکند و ترند یا روند به سرمایهگذار اجازه کسب سود میدهد. چهار عامل اصلی وجود دارد که علاوه بر روندهای بلند مدت، باعث نوسانات کوتاه مدت نیز میشوند. این عوامل عبارتند از دولت، معاملات بین المللی، سفته بازی و انتظار و عرضه و تقاضا. در ادامه با مطلب “4 فاکتور که روند بازار فارکس را تشکیل میدهند” همراه ما باشید.
نیروهای عمده بازار
یادگیری اینکه چگونه این عوامل در دراز مدت روند بازار را تشکیل میدهند، تشکیل روند بلند مدت بینشی در مورد چگونگی وقوع روندهای آینده ارائه میدهد. در ادامه این 4 فاکتور مهم را بررسی میکنیم:
دولت (Government)
دولت تسلط زیادی بر بازارهای آزاد دارد. سیاستهای مالی و پولی که دولتها و بانکهای مرکزی اعمال میکنند تأثیر عمیقی بر بازار مالی دارد. برای مثال با افزایش و کاهش نرخ بهره، فدرال رزرو ایالات متحده میتواند به طور موثری رشد را در داخل کشور کاهش داده یا برای سرعت بخشیدن به آن تلاش کند. به این فرایند سیاست پولی گویند. اگر مخارج دولت افزایش یابد، این به عنوان سیاست مالی شناخته میشود و برای کمک به کاهش بیکاری و یا تثبیت قیمتها استفاده میشود. با تغییر نرخ بهره و مقدار دلار موجود در بازار آزاد، دولتها قادر به تغییر میزان سرمایه گذاری در داخل و خارج از کشور خواهند بود.
معاملات بین المللی (International Transactions)
جریان وجوه بین کشورها بر قدرت اقتصاد یک کشور و پول آن تأثیر میگذارد. هر چه پول بیشتری از یک کشور خارج شود، اقتصاد و ارز کشور ضعیفتر میشود. کشورهایی که صادرات انجام میدهند، چه کالای فیزیک و چه خدمات، مدام پول وارد کشور کرده و ارز خود را تقویت میکنند. این پول دوباره برای سرمایه گذاری استفاده میشود و بازارهای مالی آن کشور را تحریک میکند.
تراز پرداختها بین کشورها و قدرتهای اقتصادی بهطور روزانه دشوار است، اما نقش مهمی در روند های بلندمدت بازار فارکس و بسیاری از بازارها ایفا میکنند. بازارهای ارز معیاری هستند که نشان میدهد پول و اقتصاد یک کشور در مقایسه با کشورهای دیگر چه عملکردی دارد. تقاضای بالا برای یک ارز به این معنی است که ارز نسبت به سایر ارزها افزایش قیمت خواهد داشت.
سفته بازی و انتظار (Speculation and Expectation)
سفته بازی و انتظارات جزء جدا نشدنی سیستم مالی هستند. مشتریان، سرمایه گذاران و سیاستمداران همگی دیدگاه متفاوتی درباره آینده اقتصاد و تاثیر آن بر عملکرد امروز دارند. انتظار از اقدامات اینده به اقدامات فعلی بستگی دارد؛ این اقدامات روندهای فعلی و آینده را شکل میدهد. شاخصهای سنتیمنت معمولاً برای سنجش احساس گروههای خاص در مورد اقتصاد فعلی استفاده میشود. تجزیه و تحلیل این شاخصها و همچنین سایر اشکال تحلیل فاندامنتال و تکنیکال انتظاری از نرخهای آینده قیمت و جهت روند بازار را به وجود میآورد.
عرضه و تقاضا (Supply and Demand)
عرضه و تقاضا برای محصولات، خدمات، ارزها و سایر سرمایهگذاریها یک فشار کششی در قیمت ایجاد میکند. قیمت و نرخ با تغییر عرضه یا تقاضا تغییر میکنند. اگر تقاضا افزایش یافته و عرضه شروع به کاهش کند، قیمتها افزایش مییابد. اگر عرضه بیش از تقاضای فعلی افزایش داشته باشد، قیمتها کاهش مییابند. در شرایطی که عرضه نسبتاً ثابت باشد، با افزایش یا کاهش تقاضا، نوسان قیمتها بیشتر و کمتر خواهد شد.
تاثیر عرضه و تقاضا
عرضه و تقاضا بر افراد، شرکتها و کل بازارهای مالی تاثیر میگذارد. در برخی بازارها، مانند بازار کالا، عرضه توسط یک محصول فیزیکی تعیین میشود. به طور مثال عرضه و تقاضا برای نفت به طور مداوم در حال تغییر است و قیمتی را تنظیم میکند که یکی از فعالان بازار حاضر است برای نفت بپردازد.
با کاهش عرضه یا افزایش تقاضا، ممکن است قیمت نفت در بلند مدت افزایش داشته باشد؛ زیرا فعالان بازار برای دستیابی به عرضه به ظاهر محدود کالا از یکدیگر پیشی میگیرند. تامین کنندگان خواستار قیمت بیشتر هستند و تقاضای بیشتر، قیمتی را که خریداران حاضر به پرداخت آن هستند بالاتر میبرد.
بازارهای مالی عملکردی مشابه دارند. ارزها در مقیاس کوتاه مدت و بلند مدت نوسان کرده و روند را ایجاد میکنند. کم شدن عرضه به قیمت فعلی، خریداران را مجبور به خرید به قیمتهای بالاتر میکند و افزایش قیمت زیادی ایجاد میکند. اگر گروه بزرگی از فروشندگان وارد بازار شوند، ورود آنها باعث افزایش عرضه شده و احتمالاً قیمت را پایین میآورد.
جمع بندی
عوامل بیان شده میتوانند باعث نوسانات کوتاه مدت و بلند مدت در بازار شود؛ اما درک اینکه چطور همه این عناصر در ایجاد روند موثر هستند، اهمیت بالایی دارد. در حالی که همه این عوامل کاملا متفاوت هستند؛ اما ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند. دستورات دولت ممکن است بر معاملات بین المللی تأثیر بگذارد که در سفته بازی و تغییرات عرضه و تقاضا میتواند نقش کلیدی داشته باشد. انتشار اخبار دولتی، تغییرات پیشنهادی در هزینهها یا سیاستهای مالیاتی، و همچنین تصمیمات فدرال رزرو برای تغییر یا حفظ نرخهای بهره نیز میتواند تأثیر چشمگیری بر روندهای بلند مدت داشته باشد. در کوتاه مدت، این اخبار میتواند باعث نوسانات قیمتی بزرگی شود زیرا تریدرها و سرمایه گذاران در پاسخ به اطلاعات خرید و فروش انجام میدهند.
این حوزهها همه به هم مرتبط هستند زیرا شرایط آینده بر روی تصمیمات فعلی تاثیر میگذارد و این تصمیمات فعلی هستند که روندها را شکل میدهند. دولت ها عمدتا از طریق سیاستهای پولی و مالی بر روندها تأثیر میگذارد. این سیاستها بر معاملات بین المللی تأثیر میگذارد که به نوبه خود بر روی قدرت اقتصادی تأثیر دارد. حدس و گمان و انتظارات، قیمتها را بر اساس قیمت احتمالی دارایی در آینده هدایت میکند. در نهایت، تغییرات در عرضه و تقاضا روند را ایجاد میکند؛ زیرا فعالان بازار باید بر سر بهترین قیمت با یکدیگر رقابت کنند.
الگوی فنجان یا کاپ (cup and Handle) در تحلیل تکنیکال
در تحلیل تکنیکال، الگوهای قیمتی به دو دسته ادامهدهنده و بازگشتی تقسیم میشوند. در الگوهای ادامهدهنده مانند الگوی مستطیل و الگوی پرچم، نمودار قیمت قبل و بعد از مکثی موقت، رفتار یکسانی (از نظر صعودی و نزولی بودن) از خود نشان میدهد ولی در الگوهای بازگشتی، نمودار قیمت پس از مکث، تغییر روند میدهد. یکی دیگر از مهمترین الگوهای ادامهدهنده، الگوی فنجان یا کاپ است. شکل ظاهری این الگو شبیه به یک فنجان و دسته آن است.
الگوی فنجان و دسته (cup and handle) چیست؟
الگوی فنجان و دسته به عنوان یک الگوی ادامهدهنده، شناخته میشود و برای شناسایی فرصتهای خرید، از تشکیل روند بلند مدت آن بهره میبرند.
الگوی فنجان و دسته (cup and Handle) شامل 2 قسمت میباشد:
- فنجان: به قسمتی از نمودار که روند قیمت، به شکل حرف U میباشد و نشاندهنده ریزش شدید قیمت است، فنجان گفته میشود.
- دسته: به قسمتی که قیمت سهم، زیر سطح مقاومت، در یک محدوده (اصطلاحا استراحت قیمت)، متراکم میشود، دسته گفته میشود.
این نکته حائز اهمیت است که الگوی فنجان و دسته، معمولا برای تحلیل بازار در بلند مدت مناسب است. کوتاهترین زمان تشکیل الگوی کاپ، 7 هفته و طولانی ترین زمان ممکن، 65 هفته، است.
علت و شرایط تشکیل فنجان یا کاپ
زمانی که حجم فروش افزایش یابد، نمودار قیمت نزولی شده و به نقطه حمایت میرسد.
با رسیدن قیمت سهم به کمترین مقدار خود، فرصت خرید برای معاملهگران ایجاد میشود. پس از مدتی با افزایش خرید، قیمت سهم، روندی صعودی در پیش میگیرد. با این تغییرات روند، در قیمت سهم، فنجان تشکیل میشود.
علت تشکیل دسته
در الگوی کاپ، دسته نقش مهمتری را ایفا میکند و آخرین مرحله از مرحله تثبیت به شمار میآید. علاوه بر این، دسته، همان نقطهایست که سیگنال شکست را به معاملهگران میدهد.
با تشکیل فنجان، قیمت سهم به نقطه مقاومت رسیده و تعدادی از سهامداران که در نقطه حمایت، سهم را خریداری کرده بودند، شروع به فروش سهم میکنند و اصطلاحا فشار فروش ایجاد میشود ولی کف قیمتی به اندازه کف قیمتی قبل پایین نخواهد آمد.
پس از یک بازه کوتاهمدت که سهم استراحت کافی داشته، قیمت سهم مجددا به نقطه مقاومت باز میگردد و دسته تشکیل میشود.
الگوی فنجان و دسته برعکس (وارونه)
در الگوی کاپِ برعکس یا وارونه، زمانی که قیمت سهم در کف (نقطه حمایت) است، معاملهگران شروع به خرید سهم کرده و این عامل باعث افزایش قیمت سهم میشود.
با رسیدن قیمت سهم به قله (نقطه مقاومت)، سهامداران سود مناسبی بهدست آورده و سهم را میفروشند و این عامل باعث سقوط قیمت میشود. با وجود این روند، فنجان وارونه (برعکس) تشکیل میشود.
به این ترتیب در کف (کمترین قیمت)، سهم در بازه کوتاهی خریداری شده و روندی صعودی خواهد داشت و در نهایت با فروش مجدد سهم، قیمت آن افت میکند و دسته تشکیل میشود.
الگوی فنجان و دسته نزولی
با توجه به این که الگوی کاپ (فنجان و دسته)، الگویی ادامهدهنده است، برای تشخیص صعودی یا نزولی بودن این الگو، باید به روند نمودار قبل و بعد از فنجان، توجه کرد. به این ترتیب با توجه به افت قیمت قبل و بعد از فنجان، الگوی فنجان و دسته وارونه (برعکس)، الگو نزولی است.
عوامل موثر بر الگوی فنجان و دسته
عوامل متعددی اعم از مدت زمان تشکیل الگوی فنجان و دسته، ارتفاع الگو و حجم معاملات بر الگوی فنجان و دسته یا کاپ تاثیر دارند.
تاثیر مدت زمان تشکیل الگوی فنجان و دسته در تحلیل تکنیکال
در الگوی فنجان و دسته، زمان تاثیر بهسزایی در معاملات دارد.
- در رابطه با فنجان، هر چه زمان بیشتری بگذرد، انتهای فنجان به شکل حرف U نزدیک تر میشود و الگوی فنجان و دسته، با قدرت تاثیرگذاری بیشتری ظاهر میشود. در مقابل اگر انتهای الگو، تیز و شارپ باشد و شکل آن بیشتر به حرف V نزیک باشد، تشکیل روند بلند مدت نمیتوان آن را الگوی فنجان و دسته نامگذاری کرد و کارایی لازم را ندارد. در نتیجه، فنجانهایی به شکل حر ف U نسبت به آنهایی که V شکل هستند، سیگنال خرید قویتری دارند .
- مرحله شکلگیری دسته بین 1 تا 4 هفته زمان میبرد اما دستههایی که کمتر از 2 هفته تشکیل میشوند، با نتایج بهتری همراه هستند .
تاثیر ارتفاع الگوی فنجان و دسته در تحلیل تکنیکال
در پروسه تشکیل الگوی کاپ یا فنجان، میبایست ارتفاع و عمقی معقول شکل گیرد. اگر این الگو، بیش از حد عمیق باشد یعنی از قدرت و تاثیرگذاری مناسب برخوردار نیست و نمیتوان آن را الگویی مناسب و ایدهآل دانست.
تاثیر حجم معاملات بر الگوی فنجان در تحلیل تکنیکال
- در زمان آغاز الگوی فنجان و دسته، یعنی نیمه سمت چپ فنجان، در نمودار قیمت، کاهش میزان حجم معاملات را مشاهده میکنید. همچنین، به هنگام ایجاد کف U شکل فنجان، حجم معاملات دارای روندی مشابه قبل است.
- در نیمه دوم فنجان که روند صعودی است، حجم معاملات نیز افزایش مییابد.
- در دسته، روندی مشابه فنجان وجود دارد. در محدوده نزولی، با کاهش حجم معاملات و در محدوده صعودی (نیمه راست دسته)، با افزایش حجم معاملات روبهرو هستید.
تعیین هدف قیمت در الگوی فنجان و دسته
- ابتدا عمق فنجان را اندازه گیری کنید .
- سپس، به اندازه عمق فنجان، از نقطه شکست بالا رفته تا به قیمت مورد نظر برسید.
نقطه تعیین شده، قیمت هدف میباشد.
تعیین هدف قیمت در الگوی فنجان و دسته وارونه
- ابتدا عمق فنجان را اندازه گیری میکنیم .
- سپس، به اندازه عمق فنجان، از نقطه شکست پایین میرویم تا به قیمت مورد نظر برسیم .
نقطه تعیین شده، قیمت هدف میباشد.
حد ضرر
در بازار پرتلاطم بورس، معاملهگران به منظور جلوگیری از ضرر بیش از حد در معاملاتشان، حد ضرر مشخص میکنند. به این مفهوم که اگر قیمت سهم به آن نقطه رسید، سهم را میفروشند. در الگوی فنجان و دسته، حد ضرر دقیقا زیر دسته فنجان قرار گرفته است.
حد سود
تعیین حد سود نیز در معاملات بسیار اهمیت دارد. در الگوی فنجان و دسته، به منظور تعیین حد سود (سیو سود)، عمق فنجان (ارتفاع) را اندازه گرفته و از نقطه شکست به اندازه ارتفاع فنجان بالا رفته و آن نقطه، حد سود است.
نکات معاملاتی در الگوی فنجان و دسته
- در کل، فنجانهایی که به شکل حرف U هستند نسبت به آنهایی که V شکلاند، سیگنال خرید قویتری دارند .
- زمانی که از الگوی کاپ استفاده میکنید، در تحلیل خود به دستههایی که بیش از 30% فنجان پایین میآیند یا مدت زمان شکلگیری آنها طولانی است توجه کنید .
- ایدهآلترین حالت ممکن زمانیست که آغاز و پایان فنجان در یک قیمت ( قله یکسان) باشند. یعنی قیمت در انتهای فنجان، به اندازه حالت اولیه خود (شروع فنجان) بالا بیاید.
فیلتر الگوی فنجان (کاپ)
معمولا از واژه فیلتر الگوی فنجان استفاده میشود ولی در واقع برای الگو فنجان در تحلیل تکنیکال، فیلتری وجود ندارد.
مثال از الگوی فنجان و دسته و الگوی فنجان و دسته وارونه در سهم شکلر
در تصویر زیر الگوی فنجان و دسته را در سهم شکلر مشاهده میکنید. شکل ظاهری الگو و نقطه شکست آن کاملا مشخص هستند.
در تصویر زیر الگوی فنجان و دسته وارونه (کاپ وارونه) را در سهم شکلر مشاهده میکنید.
جمعبندی
در این مقاله با الگوی ادامهدهنده فنجان و دسته که یکی از مهمترین الگوها در تحلیل تکنیکال است، آشنا شدید. زمانی این اگو از اعتبار بیشترب رخوردار است که فنجان آن U شکل باشد. همچنین عواملی مانند مدت زمان تشکیل فنجان و دسته، ارتفاع فنجان و حجم معاملات بر الگوی فنجان و دسته تاثیرگذار هستند. معاملهگران و علاقهمندان به آموزش بورس میتوانند مقالات آموزشی را در سایت کارگزاری اقتصاد بیدار مطالعه کنند.
دیدگاه شما